نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5321 | 68 | 50 | فاجتباه ربه فجعله من الصالحين |
| | | پروردگارش (با پذیرش توبهاش مجدّداً) او را برگزید و از زمرهی شایستگانش کرد. [[«إجْتَبَاهُ رَبُّهُ»: پروردگارش او را برای اتمام رسالتش بر گزید.]] |
|
5322 | 68 | 51 | وإن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبصارهم لما سمعوا الذكر ويقولون إنه لمجنون |
| | | نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را میشنوند، تو را با چشمان (خیره و زل زدهی) خود به سر درآورند و هلاک سازند، و میگویند: او قطعاً دیوانه است. [[«لَیُزْلِقُونَکَ»: این که تو را نقش زمین سازند و نابودت کنند. تو را از زمین بردارند. حرف (لَ) برای تأکید نزدیکی ایشان به اقدام هلاک کردن و نابود کردن است. در میان عربها کنایه از شدّت کینهتوزی و دشمنانگی است. «الذِّکْرَ»: قرآن.]] |
|
5323 | 68 | 52 | وما هو إلا ذكر للعالمين |
| | | در صورتی که قرآن جز اندرز و پند جهانیان و مایهی بیداری و هوشیاری ایشان نیست. [[«ذِکْرٌ»: اندرز و پند. مایه بیداری و هوشیاری.]] |
|
5324 | 69 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم الحاقة |
| | | رخداد راستین! [[«ألْحَآقَّةُ»: یکی از نامهای قیامت است. از آنجا که قیامت حتماً و قطعاً فرا میرسد و حقیقت و واقعیّت دارد، بدین نام خوانده شده است.]] |
|
5325 | 69 | 2 | ما الحاقة |
| | | رخداد راستین چگونه رخدادی است؟! [[«مَا»: مبتدا، و (أَلْحَآقَّةُ) خبر مبتدا است، و جمله (مَاحاقّه) خبر (ألْحَآقَّةُ) در آیه قبلی است.]] |
|
5326 | 69 | 3 | وما أدراك ما الحاقة |
| | | تو چه میدانی رخداد راستین چگونه رخدادی است؟! [[«مَآ أَدْرَاکَ»: چه چیز تو را متوجّه کرده است؟ تو کَی میدانی؟ قیامت جزو غیب است و غیب دان تنها خدا است. فرا رسیدن قیامت و چگونگی آن، برای انسانها که زندانیان زندان دنیایند، معمّا و راز سربه مهری است. تکرار واژگان و شیوه سخن بدین گونه که در این سه آیه است، برای بیان عظمت مسأله و تأکید بر یقینی بودن آن است. در تعبیرات روزمرّه خود، گاهی میگوئیم: فلان کس انسان است! چه انسانی؟ تو چه میدانی چگونه انسانی است؟ یعنی حدّ و مرزی برای توصیف انسانیّت او نیست. در اینجا دنباله کلام، یا بحث از قیامت و چگونگیآن قطع میگردد و راز بود و راز ماند.]] |
|
5327 | 69 | 4 | كذبت ثمود وعاد بالقارعة |
| | | قوم ثمود و قوم عاد (رخداد راستین) درهم کوبنده را تکذیب کردند. [[«الْقَارِعَةَ»: یکی از نامهای قیامت است. از آنجا که جهان را در هم میکوبد و حوادث و اهوال آن مردمان را فرا میگیرد، بدان نام خوانده شده است.]] |
|
5328 | 69 | 5 | فأما ثمود فأهلكوا بالطاغية |
| | | در نتیجه قوم ثمود با عذاب سرکش و سهمگین (صاعقه) نابود گشتند. [[«ثَمُودُ»: قوم پیغمبری به نام صالح بودند. «الطَّاغِیَة»: حادثه و بلائی که شدّت آن از حدّ در گذرد. مراد صاعقه مذکور در (فصّلت / 13) است. صاعقه هم همیشه با لرزش و صدای مهیب همراه است، لذا در (اعراف / 78) رَجْفه، و در (هود / 67) صَیْحَه ذکر شده است.]] |
|
5329 | 69 | 6 | وأما عاد فأهلكوا بريح صرصر عاتية |
| | | و قوم عاد به وسیلهی تندباد سرد و سرکش و پر سر و صدای ویرانگری نابود شدند. [[«عَادٌ»: قوم پیغمبری به نام هود بودند. «صَرْصَرٍ»: باد تند و ویرانگر و سرد و پر سر و صدا. «عَاتِیَةٍ»: سرکش. سخت ویرانگر.]] |
|
5330 | 69 | 7 | سخرها عليهم سبع ليال وثمانية أيام حسوما فترى القوم فيها صرعى كأنهم أعجاز نخل خاوية |
| | | خداوند چنین تندبادی را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان گمارد. (اگر در آنجا میبودی) در این مدّت مردمان را میدیدی که روی زمین افتادهاند و انگار تنههای پوک و توخالی درختان خرمایند. [[«سَخَّرَهَا»: باد را مسلّط کرد. باد را گمارد. «حُسُوماً»: پی در پی. ریشه کن کننده و خانمانسوز. حال ضمیر (هَا) یا صفت (سَبْعَ و ثَمانِیَةَ) و یا مفعول مطلق فعل محذوفی است. این واژه جمع حاسِم است، و یا این که مصدر ثلاثی مجرّد است. «فِیهَا»: در آنروزها. درآنجاها. در گذر باد. «صَرْعی»: جمع صَریع، روی زمینافتاده. نقش زمین شده. مرده. حال است. «أَعْجَازُ»: (نگا: قمر / 20). «خَاوِیَةٍ»: فروتپیده (نگا: بقره / 259، کهف / 42، حجّ / 45، نمل / 52). پوک و توخالی. در اینجا مراد پوسیده و متلاشی است.]] |
|