نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5316 | 68 | 45 | وأملي لهم إن كيدي متين |
| | | و به آنان فرصت میدهم (و در عذابشان شتاب نخواهم کرد). نقشه و چارهجوئی من دقیق و استوار است (و کسی از آن رهائی ندارد). [[«أُمْلی»: (نگا: اعراف / 183، آلعمران / 178، رعد / 32).]] |
|
5317 | 68 | 46 | أم تسألهم أجرا فهم من مغرم مثقلون |
| | | چه بسا تو از ایشان (در برابر تبلیغ رسالت، بدون این که ما بدانیم) مزدی خواستهای و پرداخت آن برای آنان سنگین است (و از ادای آن در رنج هستند؟!). [[«أَمْ تَسْأَلُهُمْ»: (نگا: طور / 40).]] |
|
5318 | 68 | 47 | أم عندهم الغيب فهم يكتبون |
| | | یا این که اسرار غیب پیش ایشان است و آنان (آنچه را که میگویند از روی آن) مینویسند؟! [[«أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْبُ»: (نگا: مریم / 78).]] |
|
5319 | 68 | 48 | فاصبر لحكم ربك ولا تكن كصاحب الحوت إذ نادى وهو مكظوم |
| | | در برابر فرمان پروردگارت شکیبا باش (و در کار تبلیغ، مقاوم و استوار). و همسان یونس مباش که با دلی پر کینه و اندوه، خدا را به فریاد خواند (و خواهان تعجیل در عذاب قوم خود شد). [[«صَاحِبِ الْحُوتِ»: صاحب ماهی. مراد یونس است (نگا: انبیاء / 87 و 88، صافّات / 139 - 148). «مَکْظُومٌ»: پرکینه و خشم. پر غم و اندوه (نگا: یوسف / 84، نحل. 58، زخرف / 17).]] |
|
5320 | 68 | 49 | لولا أن تداركه نعمة من ربه لنبذ بالعراء وهو مذموم |
| | | اگر نعمت و رحمت پروردگارش به یاریش نشتافته و به دادش نرسیده بود (از شکم ماهی) حتماً به بیرون افکنده میشد و نکوهیده در بیابان برهوت رها میگردید. [[«تَدَارَکَهُ»: او را دریافت. به دادش رسید. «لَنُبِذَ»: حتماً انداخته میشد. قطعاً رها میگردید و به خود واگذار میشد. «الْعَرَآءِ»: بیابان برهوت. صحرای خالی از گیاه و درخت (نگا: صافّات / 145). «وَ هُوَ مَذْمُومٌ»: در حالی که نکوهیده بود. در حالی که مورد مذمّت و ملامت قرار میگرفت.]] |
|
5321 | 68 | 50 | فاجتباه ربه فجعله من الصالحين |
| | | پروردگارش (با پذیرش توبهاش مجدّداً) او را برگزید و از زمرهی شایستگانش کرد. [[«إجْتَبَاهُ رَبُّهُ»: پروردگارش او را برای اتمام رسالتش بر گزید.]] |
|
5322 | 68 | 51 | وإن يكاد الذين كفروا ليزلقونك بأبصارهم لما سمعوا الذكر ويقولون إنه لمجنون |
| | | نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را میشنوند، تو را با چشمان (خیره و زل زدهی) خود به سر درآورند و هلاک سازند، و میگویند: او قطعاً دیوانه است. [[«لَیُزْلِقُونَکَ»: این که تو را نقش زمین سازند و نابودت کنند. تو را از زمین بردارند. حرف (لَ) برای تأکید نزدیکی ایشان به اقدام هلاک کردن و نابود کردن است. در میان عربها کنایه از شدّت کینهتوزی و دشمنانگی است. «الذِّکْرَ»: قرآن.]] |
|
5323 | 68 | 52 | وما هو إلا ذكر للعالمين |
| | | در صورتی که قرآن جز اندرز و پند جهانیان و مایهی بیداری و هوشیاری ایشان نیست. [[«ذِکْرٌ»: اندرز و پند. مایه بیداری و هوشیاری.]] |
|
5324 | 69 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم الحاقة |
| | | رخداد راستین! [[«ألْحَآقَّةُ»: یکی از نامهای قیامت است. از آنجا که قیامت حتماً و قطعاً فرا میرسد و حقیقت و واقعیّت دارد، بدین نام خوانده شده است.]] |
|
5325 | 69 | 2 | ما الحاقة |
| | | رخداد راستین چگونه رخدادی است؟! [[«مَا»: مبتدا، و (أَلْحَآقَّةُ) خبر مبتدا است، و جمله (مَاحاقّه) خبر (ألْحَآقَّةُ) در آیه قبلی است.]] |
|