نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5181 | 62 | 4 | ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء والله ذو الفضل العظيم |
| | | این (نعمت بعثت) فضل و کرم خدا است، آن را به هر کس که بخواهد (و لایق و شایستهاش بداند) میبخشد، و خدا دارای فضل و کرم بزرگی است. [[«ذلِکَ»: آن بعثت. این پیغمبری و مقام نبوّت.]] |
|
5182 | 62 | 5 | مثل الذين حملوا التوراة ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل أسفارا بئس مثل القوم الذين كذبوا بآيات الله والله لا يهدي القوم الظالمين |
| | | کسانی که تورات بدیشان واگذار گردید، ولی بدان عمل نکردند و حق آن را ادا ننمودند، به درازگوشی میمانند که کتابهائی را برمیدارد (ولی از محتوای آنها خبر ندارد). مردمانی که آیات خدا را تکذیب میدارند، بدترین مثل را دارند. خداوند مردمان ستمکار را هدایت نمیدهد (و به سعادت هر دو سرا نائل نمیگرداند). [[«حُمِّلُوا»: بر دوش آنان گذاشته شده است. بدانان واگذار گشته است. اجرای احکام و تبلیغ آن برعهده ایشان گذارده شده است. «لَمْ یَحْمِلُوهَا»: بدان عمل نکردند. برابر آن نرفتند و حق آن را اداء ننمودند. «بِئْسَ مَثَلُ ...»: بدترین مثل را دارند! چه بد مثلی دارند! فعل ذم است و منظور نکوهش است.]] |
|
5183 | 62 | 6 | قل يا أيها الذين هادوا إن زعمتم أنكم أولياء لله من دون الناس فتمنوا الموت إن كنتم صادقين |
| | | بگو: ای یهودیان! اگر شما میپندارید که شما دوستان خدا هستید نه مردمان دیگر، اگر راست میگوئید خواستار مرگ شوید (تا از خانهی بلا و محنت، به سرای نعمت و جنّت برسید، و دیدار جانان برای شما عاشقان میسّر شود). [[«هَادُوا»: (نگا: بقره / 62، نساء / 46 و 160، مائده / 41 و 44 و 69). «مِن دُونِ»: جدای از. غیر از. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»: درخواست مرگ کردن از دو راه: با زبان دعا نمودن و تقاضای فرا رسیدن مرگ کردن، و دیگر در راه خدا جنگیدن و از کشتن نهراسیدن. «أَوْلِیَآءُ»: دوستان. عزیزان (نگا: مائده / 18).]] |
|
5184 | 62 | 7 | ولا يتمنونه أبدا بما قدمت أيديهم والله عليم بالظالمين |
| | | آنان به خاطر کارهائی که مرتکب شدهاند هرگز مرگ را برای خود نمیخواهند، و خدا از حال ستمکاران به خوبی آگاه است (و سرانجام، ایشان را به کیفر اعمالشان میرساند). [[«بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»: به سبب کارهائی که پیشتر کردهاند. به خاطر اعمالی که انجام دادهاند و پیشاپیش به آخرت فرستادهاند (نگا: بقره / 95، آلعمران / 182، نساء / 62).]] |
|
5185 | 62 | 8 | قل إن الموت الذي تفرون منه فإنه ملاقيكم ثم تردون إلى عالم الغيب والشهادة فينبئكم بما كنتم تعملون |
| | | بگو: قطعاً مرگی که از آن میگریزید، سرانجام با شما رویاروی میگردد و شما را درمییابد، بعد از آن به سوی کسی برگردانده میشوید که از پنهان و آشکار آگاه است، و شما را از آنچه کردهاید باخبر میگرداند. [[«الْغَیْبِ»: آنچه از دائره دید، و روح، و بُرد دانش بشری فراتر است. «الشَّهادَةِ»: آنچه در معرض دید، و نیروی روح و در فاصله بُرد دانش بشری است. «الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ»: (نگا: انعام / 73، توبه / 94 و 105).]] |
|
5186 | 62 | 9 | يا أيها الذين آمنوا إذا نودي للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر الله وذروا البيع ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون |
| | | ای مؤمنان! هنگامی که روز آدینه برای نماز جمعه اذان گفته شد، به سوی ذکر و عبادت خدا بشتابید و داد و ستد را رها سازید. این (چیزی که بدان دستور داده میشوید) برای شما بهتر و سودمندتر است اگر متوجّه باشید. [[«نُودِیَ»: مجهول (نادی) از مصدر نِداء است. «مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ»: در روز جمعه. حرف (مِنْ) به معنی (فِی) است. مثل: أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الأرْضِ فَاطِرَ / 40 (نگا: روحالمعانی). «ذِکْرِاللهِ»: اطاعت از خدا. مراد خطبه و نماز جمعه است (نگا: المصحف المیسر). «الْبَیْعَ»: معامله و تجارت. مراد هر نوع کسب و کار و پیشه است.]] |
|
5187 | 62 | 10 | فإذا قضيت الصلاة فانتشروا في الأرض وابتغوا من فضل الله واذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون |
| | | آنگاه که نماز خوانده شد، در زمین پراکنده گردید و به دنبال رزق و روزی خدا بروید و خدای را (با دل و زبان) بسیار یاد کنید، تا این که رستگار شوید. [[«قُضِیَتْ»: اداء گردید و انجام پذیرفت. «إنتَشِرُوا»: پراکنده و متفرق شوید. «إبْتَغُوا»: جستجو کنید. بطلبید.]] |
|
5188 | 62 | 11 | وإذا رأوا تجارة أو لهوا انفضوا إليها وتركوك قائما قل ما عند الله خير من اللهو ومن التجارة والله خير الرازقين |
| | | (برخی از اصحاب، در یکی از جمعهها) هنگامی که تجارت و یا سرگرمیی را دیدند از پیرامون تو پراکنده شدند، و تو را ایستاده (بر منبر، در حال خطبه) رها کردند! بگو: آنچه در پیش خدا (از فضل و ثواب) است، بهتر از سرگرمی و بازرگانی است، و خدا بهترین روزیرسان است. [[«تِجَارَةً»: مراد کاروانی است که در وقت خطبههای جمعه از شام آمده بود. «لَهْواً»: سرگرمی. مراد طبلی است که به هنگام آمدن کاروان برای آگهی نواخته میشد. «إنفَضُّوا»: پخش و پراکنده شدند. «إلَیْهَا»: مرجع (ها) تجارت است.]] |
|
5189 | 63 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم إذا جاءك المنافقون قالوا نشهد إنك لرسول الله والله يعلم إنك لرسوله والله يشهد إن المنافقين لكاذبون |
| | | هنگامی که منافقان نزد تو میآیند، سوگند میخورند و میگویند: ما گواهی میدهیم که تو حتماً فرستادهی خدا هستی! - خداوند میداند که تو فرستادهی خدا میباشی - ولی خدا گواهی میدهد که منافقان در گفتهی خود دروغگو هستند (چرا که به سخنان خود ایمان ندارند). [[«نَشْهَدُ إِنَّکَ ...»: هنگامی که فرد عربی میگوید: أَشْهَدُ إِنَّ ... مقصودش قسم یاد کردن به خدا است که او در گفتار خود صادق است (نگا: المصحف المیسّر). «وَاللهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ»: جمله معترضه است.]] |
|
5190 | 63 | 2 | اتخذوا أيمانهم جنة فصدوا عن سبيل الله إنهم ساء ما كانوا يعملون |
| | | آنان سوگندهای (دروغین) خود را سپری (برای رهائی از گرفتار آمدن به دست عدالت، و پوشاندن چهرهی واقعی خویش) میگردانند، و (خود را و مردمان را) از راه خدا بازمیدارند. ایشان چه کار بدی میکنند! [[«جُنَّةً»: سپر (نگا: مجادله / 16). «صَدُّوا عَن سَبِیلِ اللهِ»: (نگا: نساء / 167، توبه / 9، نحل / 88).]] |
|