نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
5123 | 58 | 19 | استحوذ عليهم الشيطان فأنساهم ذكر الله أولئك حزب الشيطان ألا إن حزب الشيطان هم الخاسرون |
| | | اهریمن بر آنان چیره گشته است (و با وسوسههای خود ایشان را از راستای راه بدر کرده است) و یاد خدا را از خاطرشان برده است. اینان حزب اهریمن هستند. هان! قطعاً حزب اهریمن زیانکار و زیانبارند. [[«إِسْتَحْوَذَ»: چیره گشته است. مسلط شده و غلبه یافته است. «حِزْبُ»: (نگا: مائده / 56، مؤمنون / 53، روم / 32).]] |
|
5124 | 58 | 20 | إن الذين يحادون الله ورسوله أولئك في الأذلين |
| | | مسلّماً کسانی که با خدا و پیغمبرش دشمنی میکنند، از زمرهی پستترین و خوارترین (مردمان) خواهند بود. [[«یُحَآدُّونَ»: (نگا: مجادله / 5). «الأذَلِّینَ»: ذلیلترین و خوارترین و رسواترین انسانها.]] |
|
5125 | 58 | 21 | كتب الله لأغلبن أنا ورسلي إن الله قوي عزيز |
| | | خداوند چنین مقدّر کرده است که من و پیغمبرانم قطعاً پیروز میگردیم. بیگمان خداوند نیرومند چیره است. [[«کَتَبَ»: مقدر کرده است. قضا و قدرش در لوح محفوظ چنین افتاده است (نگا: رعد / 39).]] |
|
5126 | 58 | 22 | لا تجد قوما يؤمنون بالله واليوم الآخر يوادون من حاد الله ورسوله ولو كانوا آباءهم أو أبناءهم أو إخوانهم أو عشيرتهم أولئك كتب في قلوبهم الإيمان وأيدهم بروح منه ويدخلهم جنات تجري من تحتها الأنهار خالدين فيها رضي الله عنهم ورضوا عنه أولئك حزب الله ألا إن حزب الله هم المفلحون |
| | | مردمانی را نخواهی یافت که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند، ولی کسانی را به دوستی بگیرند که با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هرچند که آنان پدران، یا پسران، یا برادران، و یا قوم و قبیلهی ایشان باشند. چرا که مؤمنان، خدا بر دلهایشان رقم ایمان زده است، و با نفخهی ربّانی خود یاریشان داده است و تقویتشان کرده است، و ایشان را به باغهای بهشتی داخل میگرداند که از زیر (کاخها و درختان) آنها رودبارها روان است، و جاودانه در آنجا میمانند. خدا از آنان خوشنود، و ایشان هم از خدا خوشنودند. اینان حزب یزدانند. هان! حزب یزدان، قطعاً پیروز و رستگار است. [[«کَتَبَ»: نگاشته است و رقم زده است. مراد مستقر کردن و جایگزین نمودن است. «أَیَّدَ»: یاری داد. تقویت کرد (نگا: بقره / 87 و 253، مائده / 110، انفال / 26 و 62). «رُوحٍ»: نفخه. نیروی معنوی الهی، از قبیل: آرامش درون، نور بصیرت (نگا: فتح / 4).]] |
|
5127 | 59 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم سبح لله ما في السماوات وما في الأرض وهو العزيز الحكيم |
| | | به تسبیح و تقدیس خدا مشغولند تمام چیزهائی که در آسمانها و در زمین هستند، و خدا چیرهی کار بجا است. [[«سَبَّحَ ِللهِ ما ...»: (نگا: حدید / 1).]] |
|
5128 | 59 | 2 | هو الذي أخرج الذين كفروا من أهل الكتاب من ديارهم لأول الحشر ما ظننتم أن يخرجوا وظنوا أنهم مانعتهم حصونهم من الله فأتاهم الله من حيث لم يحتسبوا وقذف في قلوبهم الرعب يخربون بيوتهم بأيديهم وأيدي المؤمنين فاعتبروا يا أولي الأبصار |
| | | او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین گردهمآئی (و لشکرکشی مسلمانان و برخورد با ایشان در پیرامون مدینه) از سرزمینشان بیرون راند (و به خیبر کوچاند). شما گمان نمیبردید که آنان بیرون روند، و ایشان هم گمان میبردند که دژهایشان آنان را از عذاب خدا بدور میدارد. امّا خدا از جانبی به سراغشان رفت که فکرش را نمیکردند (از آن جانب بر آنان بتازند). به دلهایشان هراس انداخت، بگونهای که با دستهای خود و با دستهای مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند! ای خردمندان! درس عبرت بگیرید. [[«أَهْلِ الْکِتابِ»: مراد یهودیان بنینضیر است که در دو میلی مدینه زندگی میکردند. به هنگام هجرت پیغمبر به مدینه، با آن حضرت پیمان بستند که بیطرف بمانند و به نفع و یا به زیان مسلمانان کار نکنند. بعد از شکست مسلمانان در جنگ احد، بنای بدرفتاری نهادند و حتی در صدد قتل پیغمبر برآمدند و با قریشیان علیه مسلمانان پیمان بستند. به دستور پیغمبر رئیس ایشان کعب پسر اشرف به قتل رسید، و بنینضیر از پیرامون مدینه بیرون رانده شدند و آنان به خیبر رفتند. «حَشْر»: گردهمآئی مردم و لشکرکشی ایشان بر سر قومی. گردآوردن مردمانی و بیرون کردن آنان از جائی. «لاَِوَّلِ الْحَشْرِ»: هنگام نخستین گردهمآئی، و جمعآوری کسانی و بیرون راندن آنان، واژه (ل) به معنی (عِندَ) یعنی (هنگام) است (نگا: اسراء / 78). اضافه (اوّل) به (الْحَشْر) اضافه صفت به موصوف است. حشر اوّل، اخراج بنینضیر از اطراف مدینه به خیبر است. حشر ثانی، اخراج بنینضیر و همه یهودیان دیگر است از جزیرةالعرب به شام در زمان امیرالمؤمنین عمر.]] |
|
5129 | 59 | 3 | ولولا أن كتب الله عليهم الجلاء لعذبهم في الدنيا ولهم في الآخرة عذاب النار |
| | | اگر خداوند ترک دیار را بر آنان مقرّر نمیکرد، در دنیا ایشان را به عذاب (سختتر از اخراج) گرفتار مینمود. (بدا به حالشان! گذشته از این خفّت اخراج دنیوی) آنان در آخرت عذاب آتش دوزخ دارند. [[«الْجَلآءَ»: کوچ از شهر و دیار. ترک خانه و کاشانه.]] |
|
5130 | 59 | 4 | ذلك بأنهم شاقوا الله ورسوله ومن يشاق الله فإن الله شديد العقاب |
| | | این (کیفر دنیوی و اخروی) بدان خاطر است که آنان با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیدهاند، و هر کس با خدا دشمنی ورزد (خدا او را به اشدّ مجازات میرساند) چرا که خدا سخت عذاب میدهد. [[«مَن یُشَآقِّ اللهَ ...»: هر کس با خدا دشمنی ورزد. جزای (مَنْ) محذوف است، و یا این که جمله (فَإِنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ) جزای آن است و عائد آن محذوف است.]] |
|
5131 | 59 | 5 | ما قطعتم من لينة أو تركتموها قائمة على أصولها فبإذن الله وليخزي الفاسقين |
| | | هر درخت خرمائی را که بریدید، یا بر پایهها و ریشههای خود برجای گذاشتید، به فرمان خدا و اجازهی او بوده است (و گناهی متوجّه شما مسلمانان نمیباشد. خدا این کار را کرده است) تا بیرونروندگان (از دستورات الهی و منحرفان از شرائع آسمانی) را خوار و رسوا گرداند. [[«لِینَةٍ»: درخت خرما. نوع خوب و ممتاز درخت خرما. «أُصُول»: جمع أَصْل، پایه. ریشه. «لِیُخْزِیَ الْفَاسِقِینَ»: متعلق به محذوفی مثل (أَذِنَ) است. أَذِنَ فِی قَطْعِ الأشْجَارِ لِیُخْزِیَ.]] |
|
5132 | 59 | 6 | وما أفاء الله على رسوله منهم فما أوجفتم عليه من خيل ولا ركاب ولكن الله يسلط رسله على من يشاء والله على كل شيء قدير |
| | | چیزهائی را که خدا از دارائی ایشان (یعنی بنینضیر) به پیغمبر خود ارمغان داشته است شما اسبانی و شترانی را برای آن به تاخت درنیاوردهاید (و با جنگ تصرّف ننمودهاید) و بلکه خداوند پیغمبران خود را بر هر کس که بخواهد چیره میگرداند، و خدا بر هر کاری توانا است. [[«مَا»: چیزهائی که. مبتدا است و جمله (فَمَآ أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَ لا رِکَابٍ) خبر آن است. «أَفَآءَ»: عطاء کرد. عائد کرد. ارمغان داشت (نگا: احزاب / 50). (فَیْء) از این ماده است و به معنی غنیمتی است که بدون جنگ بدست آید. برخلاف (غَنیمت) که با جنگ بدست میآید. «مَآ أَوْجَفْتُمْ»: نتاختهاید. ندواندهاید. به شتاب و جولان درنیاوردهاید. «خَیْلٍ»: اسبان. «رِکَابٍ»: شتران. خیل و رکاب، اسم جمع بوده و از لفظ خود دارای مفرد نمیباشند.]] |
|