نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4998 | 56 | 19 | لا يصدعون عنها ولا ينزفون |
| | | از نوشیدن آن، نه سر درد میگیرند، و نه عقل و شعور خود را از دست میدهند. [[«لا یُصَدَّعُونَ»: دچار سر درد گردانده نمیشوند. «عَنْهَا»: به سبب آن. «لا یُنزِفُونَ»: عقل و شعور را از دست نمیدهند (نگا: صافات / 47). قی و استفراغ نمیکنند (نگا: المصحف المیسر، صفوه التفاسیر).]] |
|
4999 | 56 | 20 | وفاكهة مما يتخيرون |
| | | (نوجوانان بهشتی برای آنان میگردانند) هر نوع میوهای را که برگزینند. [[«فَاکِهَةٍ»: میوه. عطف بر (کَأْسٍ) در آیه 18 است. «مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ»: از میوههائی که بخواهند. میوههائی که خودشان برمیگزینند و برمیدارند.]] |
|
5000 | 56 | 21 | ولحم طير مما يشتهون |
| | | و گوشت پرندهای که بخواهند و آرزو کنند. [[«یَشْتَهُونَ»: اشتهاء کنند. بخواهند و مایل بدان باشند.]] |
|
5001 | 56 | 22 | وحور عين |
| | | و حوریان چشم درشت بهشتی دارند. [[«حُورٌ»: سیاه چشمان. مبتدا و خبر آن (عِندَهُمْ) یا (لَهُمْ) محذوف است. برخی آن را عطف بر (وِلْدانٌ) دانستهاند. «عِینٌ»: جمع عَیْنَاء، درشت چشمان. صفت (حُورٌ) است.]] |
|
5002 | 56 | 23 | كأمثال اللؤلؤ المكنون |
| | | همسان مروارید میان صدفند. [[«الُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ»: (نگا: طور / 24).]] |
|
5003 | 56 | 24 | جزاء بما كانوا يعملون |
| | | (اینها بدیشان داده میشود) به پاداش کارهائی که میکردهاند. [[«جَزَآءً»: مفعولٌله است.]] |
|
5004 | 56 | 25 | لا يسمعون فيها لغوا ولا تأثيما |
| | | در میان باغهای بهشت، نه سخن یاوه میشنوند، و نه سخن گناهآلود. [[«لَغْواً ... تَأْثِیماً»: (نگا: طور / 23).]] |
|
5005 | 56 | 26 | إلا قيلا سلاما سلاما |
| | | مگر سخن سلام! سلام! را. [[«قِیلاً»: سخن (نگا: نساء / 122). مستثنی است. «سَلاماً سَلاماً»: درود! درود! صفت (قیلاً) است. یعنی سخنی که سالم از یاوه و گناه است. یا بدل آن است و معنی چنین میشود: مگر سخنی را که سلام! سلام! است (نگا: مریم / 62). «سَلاماً، سَلاماً»: سلام بعد از سلام. سلامها و سلامها بر همدیگر. یا درود خدا بر ایشان، و یا درود فرشتگان بر آنان (نگا: السراج المنیر).]] |
|
5006 | 56 | 27 | وأصحاب اليمين ما أصحاب اليمين |
| | | سمت راستیها! چه سمت راستیهائی؟! (اوصاف مواهب و نعمتهایشان در بیان نمیگنجد). [[«أَصْحَابُ الْیَمِینِ ...»: (نگا: واقعه / 8).]] |
|
5007 | 56 | 28 | في سدر مخضود |
| | | در (سایهی درخت) سدر بیخار آرمیدهاند. [[«سِدْرٍ»: درخت سِدر. ولی سِدر بهشتی کجا و سِدر جهان کجا! (نگا: سبأ / 16). «مَخْضُودٍ»: بیخار. سِدری که خارهایش را گرفته و بریدهاند.]] |
|