نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4828 | 53 | 44 | وأنه هو أمات وأحيا |
| | | و این که قطعاً او است که میمیراند و زنده میگرداند. [[«أَمَاتَ وَ أَحْیَا»: (نگا: بقره / 258، حجر / 23، ق / 43).]] |
|
4829 | 53 | 45 | وأنه خلق الزوجين الذكر والأنثى |
| | | و این که او است که جفتهای نر و ماده را میآفریند. [[«الذَّکَرَ»: بدل (الزَّوْجَیْنِ) است.]] |
|
4830 | 53 | 46 | من نطفة إذا تمنى |
| | | از نطفهی ناچیزی، بدانگاه که (به رحم) جهانده میشود. [[«تُمْنی»: پرانده و جهانده میگردد (نگا: طارق / 6).]] |
|
4831 | 53 | 47 | وأن عليه النشأة الأخرى |
| | | و این که قطعاً بر خدا است که (رستاخیز را پدیدار و مردگان را) زندگی دوباره بخشد. [[«النَّشْأَةَ الأُخْری»: پیدایش دیگر. مراد رستاخیز مردگان و حیات دوباره است.]] |
|
4832 | 53 | 48 | وأنه هو أغنى وأقنى |
| | | و این که او است که قطعاً ثروتمند میکند و فقیر میگرداند. [[«أَغْنی»: دارائی داد و ثروتمند گرداند. «أَقْنی»: همزه این واژه برای سلب است و به معنی (فقیر کرد) میباشد (نگا: آلوسی). به دلیل تقابل. أَضْحَکَ وَ أَبْکی ... أَماتَ وَ أَحْیَا. برخی هم آن را به معنی (توشه داد و ارضاء کرد) گرفتهاند.]] |
|
4833 | 53 | 49 | وأنه هو رب الشعرى |
| | | و این که او است خداوندگار ستاره شِعری. [[«الشِّعْری»: نام ستارهای است که گروهی از مشرکان عرب آن را میپرستیدند. قرآن میفرماید: چرا شعری را میپرستید، آفریدگار آن را بپرستید.]] |
|
4834 | 53 | 50 | وأنه أهلك عادا الأولى |
| | | و این که او است که عاد نخستین را نابود کرده است. [[«عَادًا الأُولی»: عاد نخستین، قوم معروف که پیغمبرشان حضرت هود بوده است (نگا: احقاف / 21). عاد دوم، در مکه میزیستهاند و از نسل عاد نخستین بودهاند (نگا: المصحف المیسر).]] |
|
4835 | 53 | 51 | وثمود فما أبقى |
| | | و قوم ثمود را هلاک کرد و از ایشان هیچ باقی نگذاشت. [[«مَآ أَبْقی»: کسی از ایشان را باقی نگذاشت.]] |
|
4836 | 53 | 52 | وقوم نوح من قبل إنهم كانوا هم أظلم وأطغى |
| | | و نیز قوم نوح را قبل از آنان هلاک ساخت. چرا که ایشان از همگان ستمگرتر و سرکشتر بودند. [[«أَظْلَمَ»: ستمگرتر. «أَطْغی»: سرکشتر و نافرمانتر.]] |
|
4837 | 53 | 53 | والمؤتفكة أهوى |
| | | و شهرهای زیر و رو شدهی قوم لوط را فرو انداخت. [[«الْمُؤْتَفِکَةَ»: (نگا: توبه / 70). «أَهْوی»: از بالا به پائین انداخت. فرو انداخت.]] |
|