بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
4813188لا تحسبن الذين يفرحون بما أتوا ويحبون أن يحمدوا بما لم يفعلوا فلا تحسبنهم بمفازة من العذاب ولهم عذاب أليم
گمان مبر آنان که از کارهای (ناشایستی) که انجام می‌دهند خوشحال می‌شوند، و دوست می‌دارند که در برابر کارهای (نیکی) که انجام نداده‌اند ستایش شوند، از عذاب (الهی) نجات یابند و رستگار شوند. بلکه برای ایشان عذاب دردناکی است. [[«مَفَازَةٍ»: مصدر میمی است و بمعنی نجات و رستگاری. یا اسم مکان است و به معنی مکان نجات و رستگاری. برکنار.]]
4823189ولله ملك السماوات والأرض والله على كل شيء قدير
و ملک آسمانها و زمین از آن خدا است، و خدا بر هر چیزی توانا است. [[«مُلْک»: سلطنت و شاهی. کشور.]]
4833190إن في خلق السماوات والأرض واختلاف الليل والنهار لآيات لأولي الألباب
مسلّماً در آفرینش (عجیب و غریب و منظّم و مرتّب) آسمانها و زمین، و آمد و رفت (پیاپی، و تاریکی و روشنی، و کوتاهی و درازی) شب و روز، نشانه‌ها و دلائلی (آشکار برای شناخت آفریدگار و کمال و دانش و قدرت او) برای خردمندان است. [[«خَلْق»: آفرینش. آفریده. «إِخْتِلاف»: آمد و شد. دگرگونی. «آیَات»: ادلّه و نشانه‌های دالّ بر قدرت خدا. «أُوْلِی‌الألْبَاب»: صاحبان عقل و خرد.]]
4843191الذين يذكرون الله قياما وقعودا وعلى جنوبهم ويتفكرون في خلق السماوات والأرض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار
کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان افتاده (و در همه‌ی اوضاع و احوال خود) یاد می‌کنند و درباره‌ی آفرینش (شگفت‌انگیز و دلهره‌انگیز و اسرارآمیز) آسمانها و زمین می‌اندیشند (و نقشه‌ی دلربا و ساختار حیرتزای آن، شور و غوغائی در آنان برمی‌انگیزد، و به زبان حال و قال می‌گویند:) پروردگارا! این (دستگاه شگفت کائنات) را بیهوده و عبث نیافریده‌ای؛ تو منزّه و پاکی (از دست یازیدن به کار باطل!)، پس ما را (با توفیق بر انجام کارهای شایسته و بایسته) از عذاب آتش (دوزخ) محفوظ دار. [[«قِیَاماً»: جمع قائم، ایستادگان. «قُعُوداً»: جمع قاعد، نشستگان. «قِیَاماً وَ قُعُوداً وَ ... الأرْضِ»: حال ضمیر (و) یَذْکُرُونَ بوده و بر همدیگر عطف شده‌اند. «جُنُوب»: جمع جنْب، پهلوها. «بَاطِلاً»: بیهوده و عبث. صفت مصدر محذوفی است و تقدیر چنین است: خَلْقاً باطِلاً. یا حال (هذا) است. «سُبْحَانَکَ»: پاک و منزّهی تو. مفعول مطلق فعل محذوف (سَبَّحَ). «قِنَا»: ما را محفوظ و مصون دار. از ماده (وقی).]]
4853192ربنا إنك من تدخل النار فقد أخزيته وما للظالمين من أنصار
پروردگارا! بیگمان تو هر که را (به خاطر اعمال زشتش) به آتش درآری، به راستی خوار و زبونش کرده‌ای. و (اینان بر خود و دیگران ستم کرده‌اند و) ستمکاران را یاوری نیست. [[«أَخْزَیْتَهُ»: خوار و زبونش کرده‌ای.]]
4863193ربنا إننا سمعنا مناديا ينادي للإيمان أن آمنوا بربكم فآمنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا وكفر عنا سيئاتنا وتوفنا مع الأبرار
پروردگارا! ما از منادی (بزرگوار توحید، یعنی محمّد پسر عبدالله) شنیدیم که (مردم را) به ایمان به پروردگارشان می‌خواند و ما ایمان آوردیم (و ندای او را لبّیک گفتیم. اکنون که چنین است) پروردگارا! گناهانمان را بیامرز و بدیهایمان را بپوشان و ما را با نیکان و (در مسیر ایشان) بمیران. [[«مُنَادِیاً»: ندادهنده. مراد پیغمبر اسلام یا قرآنی است که به ارمغان آورده است. «ذُنُوب»: گناهان کبیره. «سَیِّئَات»: گناهان صغیره. «أَبْرَار»: جمع بَرّ و بارّ، نیکان. «تَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَار»: ما را با نیکان بمیران. مراد این است که هر چند ما نیک نیستیم ولی با این وجود ما را در سلک نیکان قرار و از زمره ایشان قلمداد فرما.]]
4873194ربنا وآتنا ما وعدتنا على رسلك ولا تخزنا يوم القيامة إنك لا تخلف الميعاد
پروردگارا! آنچه را که بر (زبان) پیغمبران خود (و به پاداش تصدیق ایشان و پیروی از آنان) به ما وعده داده‌ای، (از قبیل: پیروزی دنیا و نعمت آخرت) به ما عطاء کن، و در روز رستاخیز ما را (با درآوردن به دوزخ) خوار و زبون مگردان. بیگمان تو خلف وعده نخواهی کرد. [[«عَلَی رُسُلِکَ»: بر زبان پیغمبرانت. مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: عَلَی أَلْسِنَةِ رُسُلِکَ. «لا تُخْزِنَا»: خوارمان مدار و زبونمان مگردان. «مِیعَاد»: مصدر میمی است و به معنی وعده. یا به معنی زمان وعده است و مراد رستاخیز است.]]
4883195فاستجاب لهم ربهم أني لا أضيع عمل عامل منكم من ذكر أو أنثى بعضكم من بعض فالذين هاجروا وأخرجوا من ديارهم وأوذوا في سبيلي وقاتلوا وقتلوا لأكفرن عنهم سيئاتهم ولأدخلنهم جنات تجري من تحتها الأنهار ثوابا من عند الله والله عنده حسن الثواب
پس پروردگارشان دعای ایشان را پذیرفت و پاسخشان داد که من عمل هیچ کسی از شما را که به کار پرداخته باشد - خواه مرد باشد یا زن - ضائع نخواهم کرد. پاره‌ای از شما از پاره‌ی دیگر هستید (و همگی همنوع و همجنس می‌باشید). آنان که هجرت کردند، و از خانه‌های خود رانده شدند، و در راه من اذیّت و آزارشان رساندند، و جنگیدند و کشته شدند، هر آینه گناهانشان را می‌بخشم و به بهشتشان درمی‌آورم. بهشتی که رودخانه‌ها در زیر (درختان) آن روان است. این پاداشی از سوی خدا، (ایشان را) است، و پاداش نیکو تنها نزد خدا است. [[«إِسْتَجَابَ»: پذیرفت. پاسخ داد. «أَنِّی»: که من. فتحه همزه با توجّه به حرف جرّ محذوفی است که تقدیر چنین است: فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ بِأَنِّی لآ أُضِیعُ. «بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ»: برخی از برخی دیگرید. مراد این که مرد و زن از یک جنس بوده و برتری آنان با عمل صالح است. «لاُکَفِّرَنَّ»: بیگمان محو می‌گردانم و می‌زدایم. «ثَوَاباً»: مفعول مطلق فعل محذوف (لأُثِیبَنَّهُمْ) است یا تمییز و یا حال (جَنَّات) و ... «حُسْنُ الثَّوَابِ»: پاداش نیکو. اضافه صفت به موصوف است.]]
4893196لا يغرنك تقلب الذين كفروا في البلاد
رفت و آمد (پیروزمندانه، و اشتغال به کسب و کار و تجارت و بسر بردن در ناز و نعمت) کافران در شهرها، تو را نفریبد. [[«لا یَغُرَّنَّکَ»: تو را گول نزند. «تَقَلُّبُ»: گشت و گذار. آمد و شد (نگا: نحل / 46). غلْط خوردن در ثروت و نعمت. «بِلاد»: جمع بلد، شهرها. جاها و سرزمینها.]]
4903197متاع قليل ثم مأواهم جهنم وبئس المهاد
(این) متاع ناچیزی است، سپس (به دنبال این نعمت و قدرت ناچیز ظاهری) جایگاهشان دوزخ است، و چه بد جایگاهی است! [[«مَتَاعٌ»: کالا و نعمت. تمتّع و بهره‌مندی. خبر مبتدای محذوفی چون (هُوَ) است که مرجع آن (تَقَلُّب) است. «مَأْوَی»: مکانی که سرانجام بدان پناه می‌برند (نگا: آل‌عمران / 151). «مِهَاد»: آرامگاه. بِستر.]]


0 ... 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 49 50 51 52 53 54 55 56 57 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

1530180411054267560927161853497717034086