نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4758 | 52 | 23 | يتنازعون فيها كأسا لا لغو فيها ولا تأثيم |
| | | آنان در آنجا جامهای (شراب طهور) را که نه بیهودهگوئی و یاوهسرائی در آن است و نه با گناه همراه است، از دست یکدیگر میگیرند (و سر میکشند و خوش میشوند). [[«یَتَنَازَعُونَ»: مشتاقانه از دست یکدیگر میربایند و میگیرند. «لَغْوٌ»: یاوهسرائی. بیهودهگوئی. «تَأْثِیمٌ»: گناهورزی. بزهکاری. یعنی شراب آخرت، نه موجب یاوهسرائی و پریشان گوئی میشود، و نه موجب گناه میگردد، و نه کار مستان به کتک و کتککاری میکشد.]] |
|
4759 | 52 | 24 | ويطوف عليهم غلمان لهم كأنهم لؤلؤ مكنون |
| | | پیوسته در گرداگرد آنان نوجوانان ایشان (برای خدمتگزاریشان) در چرخش و گردشند. انگار آنان (در صفا و پاکی) مرواریدهای پنهان (در صدف) هستند. [[«غِلْمَانٌ»: جمع غُلام، پسران نوجوان. مراد خدمتکاران و کارگزاران است. «لُؤْلُؤٌ»: مروارید. «مَکْنُونٌ»: پنهان در صدف. مروارید در درون صدف به قدری تازه و شفاف و زیبا است که حد ندارد (نگا: واقعه / 23).]] |
|
4760 | 52 | 25 | وأقبل بعضهم على بعض يتساءلون |
| | | پرسشکنان روی به همدیگر میکنند (و هر یک از آنان از نعمتها و خوشیهای بهشت و الطاف بیکران یزدان با دیگری سخن میگوید). [[«أَقْبَلَ»: رو کرد. «یَتَسَآءَلُونَ»: از همدیگر میپرسند. مراد صحبت آنان از گذشته خود در دنیا، و تعریف وضع خوش فعلی است.]] |
|
4761 | 52 | 26 | قالوا إنا كنا قبل في أهلنا مشفقين |
| | | میگویند: ما پیش از این (در دنیا) در میان خانواده و فرزندانمان بیمناک (از خشم خدا و حساب و کتاب و جزا و سزای قیامت) بودیم. [[«فِی أَهْلِنَا»: در میان اهل و خانواده خود. همراه با فرزندان و خانواده خود. «مُشْفِقِینَ»: جمع مُشْفِق، ترسان و هراسان. بیمناک. مراد بیمناک از بازخواست الهی در پایان عمر، و پیآمد اخروی است.]] |
|
4762 | 52 | 27 | فمن الله علينا ووقانا عذاب السموم |
| | | سرانجام خداوند در حق ما لطف و مرحمت فرمود، و از عذاب سراپا شعلهی دوزخ ما را بدور داشت. [[«مَنَّ»: منت نهاد. منت بر دو قسم است: الف - مذموم ب - مقبول. قسمت اخیر که مراد آیه هم همین است، به معنی لطف و مرحمت و خوبی و نیکی است. «السَّمُومِ»: شعله آتش بدون دود (نگا: المصحف المیسر). آتشی که از سوراخهای بدن بگذرد (نگا: روحالمعانی). باد گرم و سوزان (نگا: مجمع البیان الحدیث، فرهنگ لغات قرآن قریب).]] |
|
4763 | 52 | 28 | إنا كنا من قبل ندعوه إنه هو البر الرحيم |
| | | ما پیش از این (در جهان، تنها) او را به فریاد میخواندیم و فقط وی را پرستش میکردیم. واقعاً او نیکوکار و مهربان است. [[«نَدْعُوهُ»: بفریادش میخواندیم. او را میپرستیدیم. «الْبَرُّ»: نیکوکار (نگا: روحالمعانی).]] |
|
4764 | 52 | 29 | فذكر فما أنت بنعمت ربك بكاهن ولا مجنون |
| | | (مردمان را به قرآن) پند و اندرز بده، تو در پرتو لطف و مرحمت پروردگارت نه غیبگوئی و نه دیوانه. [[«ذَکِّرْ»: پند بده. موعظه کن. «بِنِعْمَةِ»: در پرتو نعمت. به برکت مرحمت. «کَاهِنٍ»: غیبگو. کسی که ادعای علم غیب میکند. کسی که خبر از اسرار غیبی میدهد و مدعی است که با جنیان و پریان ارتباط دارد و اخبار غیبی را از ایشان میگیرد.]] |
|
4765 | 52 | 30 | أم يقولون شاعر نتربص به ريب المنون |
| | | آیا آنان میگویند که او شاعر است (و بگذارید تا زنده است اشعار خود را بسراید و دل مردمانی را برباید) و ما در انتظار مرگ او هستیم (تا دفتر اشعار و طومار عمرش را درهم پیچد و ما را از دست او راحت سازد). [[«شَاعِرٌ»: چامهسرا. خبر مبتدای محذوف است و تقدیر چنین است: هُوَ شَاعِرٌ. «نَتَرَبَّصُ»: انتظار میکشیم. منتظر هستیم. «رَیْبَ»: شک و گمان. مشکوک. در اینجا مراد نزول و تغییرات است. «الْمَنُونِ»: مرگ. از نظر لغوی، به معنی قطع کننده است. مرگ هم رشته عمر را قطع میکند. «رَیْبَ الْمَنُونِ»: گمان مرگ. مرگ مشکوک. با توجه به معنی اخیر، اضافه صفت به موصوف خود است. یعنی مرگی که وقت فرا رسیدنش مورد گمان است و معلوم نیست.]] |
|
4766 | 52 | 31 | قل تربصوا فإني معكم من المتربصين |
| | | بگو: شما در انتظار (پندارهای خامتان) باشید، و من هم با شما در انتظار (عاقبت نیک خود و سرانجام بد شما) هستم. [[«الْمُتَرَبِّصِینَ»: انتظار کشندگان.]] |
|
4767 | 52 | 32 | أم تأمرهم أحلامهم بهذا أم هم قوم طاغون |
| | | آیا خردهایشان ایشان را به این (سخنان متناقض) دستور میدهد؟ یا این که اصلاً مردمان طغیانگر و سرکشی هستند (و سرپیچی از فرمان حق، سرشت و خصیصهی آنان شده است؟). [[«أحْلام»: جمع حِلْم، خردها و عقلها. «هذا»: این سخنان متناقض. یعنی گاهی پیغمبر را شاعر، گاهی مجنون، زمانی کاهن، و غیره مینامند. در صورتی که کاهن و شاعر، خردمند هستند، و مجنون، دیوانه و بیخرد است.]] |
|