نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
468 | 3 | 175 | إنما ذلكم الشيطان يخوف أولياءه فلا تخافوهم وخافون إن كنتم مؤمنين |
| | | این تنها اهریمن است که شما را از دوستان خود (با پخش شایعات و سخنان بیاساس) میترساند، پس (از آنجا که شما به خدا ایمان دارید، بیباک و دلیر باشید و) از آنان مترسید و از من بترسید اگر مؤمنان (راستین) هستید. [[«الشَّیْطَانُ»: اهریمن. مراد از آن، انسان منافق شیطانصفتی است که این حرف را زد. «یُخَوِّفُ أَوْلِیَآءَهُ»: شما را از دوستان خود میترساند. شما را با دوستان خود میترساند. مفعول اوّل (یُخَوِّفُ) محذوف است و تقدیر چنین است: یُخَوِّفُکُمْ أوْلِیَآءَهُ. یا: یُخَوِّفُکُم بِأوْلِیَآئِهِ.]] |
|
469 | 3 | 176 | ولا يحزنك الذين يسارعون في الكفر إنهم لن يضروا الله شيئا يريد الله ألا يجعل لهم حظا في الآخرة ولهم عذاب عظيم |
| | | کسانی که در (راه) کفر بر همدیگر پیشی میگیرند (و همیشه بر کفرشان میافزایند و از بد به بدتر میگرایند) تو را غمگین نسازند؛ چرا که آنان هیچ زیانی به خدا نمیرسانند. خداوند میخواهد (ایشان را به حال خود واگذارد و) در آخرت بهرهای (از ثواب) برای آنان برجای نگذارد، و (علاوه از محرومیّت از ثواب) ایشان را عذاب بزرگی است. [[«یُسَارِعُونَ»: بر همدیگر شتاب میگیرند و سبقت میجویند. «شَیْئاً»: به هیچ وجه. اصلاً. مفعول مطلق یا منصوب به نزع خافض است و تقدیر چنین است: لَن یَضُرُّوا اللهَ ضَرَراً ما. یا: لَن یَضُرُّوا اللهَ بِشَیْءٍ مَّا أَصْلاً. «حَظّاً»: بهره. نصیب.]] |
|
470 | 3 | 177 | إن الذين اشتروا الكفر بالإيمان لن يضروا الله شيئا ولهم عذاب أليم |
| | | بیگمان کسانی که (بهای) ایمان را میدهند و (کالای) کفر را میخرند، هیچ زیانی به خدا نمیرسانند، و ایشان را عذاب دردناکی است. [[«إشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ»: مراد این است که کفر را به جای ایمان برمیگزینند.]] |
|
471 | 3 | 178 | ولا يحسبن الذين كفروا أنما نملي لهم خير لأنفسهم إنما نملي لهم ليزدادوا إثما ولهم عذاب مهين |
| | | کافران (و بیدینانی که ایمان را داده و کفر را خریداری کردهاند) گمان نبرند که اگر بدیشان مهلت میدهیم (و وسائل رفاه دنیوی برایشان مهیّا میداریم و بر عمرشان میافزائیم) به صلاح آنان است، بلکه ما بدیشان فرصت میدهیم تا بر گناهان خود بیفزایند و (در آخرت به عذاب شدیدی دچار آیند. بیگمان) برای آنان عذاب خوارکنندهای است. [[«نُمْلِی»: فرصت و مجال میدهیم (نگا: مؤمنون / 55 و 56). «مُهِینٌ»: خوارکننده.]] |
|
472 | 3 | 179 | ما كان الله ليذر المؤمنين على ما أنتم عليه حتى يميز الخبيث من الطيب وما كان الله ليطلعكم على الغيب ولكن الله يجتبي من رسله من يشاء فآمنوا بالله ورسله وإن تؤمنوا وتتقوا فلكم أجر عظيم |
| | | (ای مؤمنان! سنّت) خدا بر این نبوده است که مؤمنان را به همان صورتی که شما هستید (و مؤمن با منافق آمیزهی یکدیگر شده است و مسلمان از نامسلمان جدا نگشته است) به حال خود واگذارد. بلکه خداوند (با محکّ سختیها و دشواریها و فرازها و نشیبهای زندگی، از جمله جهاد، منافق) ناپاک را از (مؤمن) پاک جدا میسازد. و (همچنین سنّت) بر این نبوده است که (کسی را از آفریدگان خود، و از جمله) شما را بر غیب مطّلع سازد (تا مؤمنان و منافقان را از طریق علم غیب بشناسید. زیرا این برخلاف سنّت الهی است). ولی خداوند از میان پیغمبران خود، هر که را بخواهد برمیگزیند (و بر قسمتی از غیب مطّلع میسازد، البتّه بدان اندازه که برای مقام رهبری او لازم و ضروری باشد) پس به خدا و پیغمبرانش ایمان بیاورید، و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگار شوید، پاداش بزرگی خواهید داشت. [[«لِیَذَرَ»: ترک کند. رها سازد. از ماده (وذر). «یَجْتَبی»: برمیگزیند.]] |
|
473 | 3 | 180 | ولا يحسبن الذين يبخلون بما آتاهم الله من فضله هو خيرا لهم بل هو شر لهم سيطوقون ما بخلوا به يوم القيامة ولله ميراث السماوات والأرض والله بما تعملون خبير |
| | | آنان که نسبت بدانچه خداوند از فضل و نعمت خود بدیشان عطاء کرده است بخل میورزند (و زکات مال بدرنمیکنند و در راه مصالح جامعه به بذل و بخشش دست نمییازند) گمان نکنند که این کار برای آنان خوب است و به سود ایشان است، بلکه این کار برای آنان بد است و به زیان ایشان تمام میشود. در روز قیامت همان چیزی که بدان بخل ورزیدهاند (و سخت بدان دل بستهاند و برابر قانون خدا در راه خدمت به اجتماع به کار نبردهاند، وبال آنان میگردد و عذاب آن) طوق (سنگین اسارت بر گردن) ایشان میگردد. (و این اموال چه در راه خدا و بندگان او انفاق شود یا نشود، بالأخره از صاحبان آن جدا خواهد شد) و همهی آنچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است و سرانجام هم همه را به ارث خواهد برد، (چه: در حقیقت مالک اصلی خدا است، و این امانت چند روزی پیش ما است) و خداوند از آنچه میکنید آگاه است. [[«هُوَ خَیْراً»: (هُوَ) ضمیر فصل است. (خَیْراً) مفعول دوم (لا یَحْسَبَنَّ) و مفعول اوّل آن (الْبُخْلَ) و محذوف است و تقدیر چنین است: وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَآ آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ الْبُخْلَ خَیْراً لَّهُمْ. «سَیُطَوَّقوُنَ»: طوق گردن ایشان میگردد.]] |
|
474 | 3 | 181 | لقد سمع الله قول الذين قالوا إن الله فقير ونحن أغنياء سنكتب ما قالوا وقتلهم الأنبياء بغير حق ونقول ذوقوا عذاب الحريق |
| | | (با وجود این که ملک آسمانها و زمین از آن او است و همه چیز را همو به ارث میبرد، برخی از یهودیان از روی ریشخند گفتند: ای محمّد! خدای تو فقیر است و از ما درخواست قرض میکند! بگو:) بیگمان خداوند سخن کسانی را شنید که گفتند: خدا فقیر است و ما بینیازیم! آنچه را گفتند (بر ایشان) خواهیم نوشت، و به قتل رساندن پیامبران را به ناحق (توسّط گذشتگان) ایشان (هم ثبت و ضبط خواهد شد) و بدانان خواهیم گفت: بچشید عذاب (آتش) سوزان را. [[«إِنَّ اللهَ فَقِیرٌ»: سخن یهودیانی است که قرآن را به استهزاء میگرفتند و با توجّه به آیه 245 بقره (مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً ...) چنین بیادبانه دم میزدند. «قَتْلَهُم»: عطف به (مَا) است. «الأنبِیَآءَ»: مفعولٌبه مصدر (قَتْلَ) است. «الْحَرِیقِ»: سوزاندن. سوزاننده. اسم مصدری است به معنی إحراق یا فعیل به معنی فاعل یعنی مُحْرِق است. در هر صورت مراد دوزخ است.]] |
|
475 | 3 | 182 | ذلك بما قدمت أيديكم وأن الله ليس بظلام للعبيد |
| | | این (عذاب آتش سوزان) به خاطر چیزی است که دستهای خودتان (مرتکب آن گشته است و برایتان با انجام اعمال ناشایست) پیشاپیش فرستاده است، و خداوند به بندگان (هرگز کمترین) ستمی روا نمیدارد. [[«ذلِکَ»: آن عذاب. در اینجا معنی (این) دارد و مبتدا است و خبر آن جمله (بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ) است. «بِمَا»: به سبب آنچه. «قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ»: دستهایتان تقدیم داشته است. تعبیر کلّ با جزء است و مراد: خودتان کردهاید و پیشاپیش فرستادهاید. «لَیْسَ بِظَلاّمٍ»: کمترین ستمی روا نمیدارد (نگا: نساء / 40). ستمپیشه نیست. واژه (ظَلاّم) صیغه مبالغه در کمیّت است؛ نه کیفیّت، یا صیغه نسبت است و به معنی (ظالم)، همچون نجّار منسوب به نجّارة، و حَدّاد منسوب به حِدادَة، و عَطّار منسوب به عِطْر.]] |
|
476 | 3 | 183 | الذين قالوا إن الله عهد إلينا ألا نؤمن لرسول حتى يأتينا بقربان تأكله النار قل قد جاءكم رسل من قبلي بالبينات وبالذي قلتم فلم قتلتموهم إن كنتم صادقين |
| | | آنان کسانی هستند که گفتند: خداوند از ما پیمان گرفته است (و به ما سفارش کرده است) که به هیچ پیغمبری ایمان نیاوریم، مگر هنگامی که برای ما قربانی بیاورد و آتش (آذرخش آسمانی پیدا شود و در برابر دیدگانمان) آن را بخورد! بگو: پیغمبرانی پیش از من دلائل روشن و چیزی را که گفتید با خود آوردهاند (و به شما نمودهاند) پس چرا آنان را کشتهاید، اگر راستگوئید؟! [[«قُرْبَان»: هر نوع نیکی و خوبیای که با انجام آن به خدا تقرّب جویند. مصدری است مانند غُفران و رُجحان و به معنی اسم مفعول به کار میرود، یعنی: الْمُتقرّب بِهِ إِلَی اللهِ (نگا: مائده / 27). «بَیِّنَات»: معجزات.]] |
|
477 | 3 | 184 | فإن كذبوك فقد كذب رسل من قبلك جاءوا بالبينات والزبر والكتاب المنير |
| | | پس اگر (این بهانهجویان) تو را تکذیب کردند (چیز تازهای نیست و غمگین مباش) چه پیغمبران زیادی پیش از تو تکذیب شدهاند که معجزات و دلائل روشن و کتابهای متقن و مشتمل بر مواعظ و اندرز و کتاب روشنگر (راه نجات) با خود آوردهاند. [[«زُبُر»: جمع زَبُور، کتاب مشتمل بر مواعظ. کتاب آسمانی داود (نگا: نساء / 163 و انبیاء / 105). «کِتَاب»: مراد جنس کتاب است و شامل تورات و انجیل و صُحُف ابراهیم میگردد. عطف آن بر ما قبل خود، عطف عامّ بر خاصّ است. «مُنِیر»: روشنگر راه حق.]] |
|