نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4631 | 50 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم ق والقرآن المجيد |
| | | قاف. سوگند به قرآن مجید (تو فرستادهی خدائی!) [[«ق»: از حروف مقطعه است (نگا: بقره / 1). «الْمَجِیدِ»: بزرگوار. مراد کثیرالفوائد، و دارای ظاهری آراسته و محتوائی ارزشمند، و دستورهائی عالی، و برنامههائی آموزنده و حیاتبخش است. «وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ»: مقسومله یا جواب قسم (إِنَّکَ رَسُولُ اللهِ) محذوف است.]] |
|
4632 | 50 | 2 | بل عجبوا أن جاءهم منذر منهم فقال الكافرون هذا شيء عجيب |
| | | (اهل مکّه نهتنها ایمان نیاوردهاند) بلکه آنان در شگفت هم هستند از این که پیغمبر بیمدهندهای از خودشان به سویشان بیاید. این است که کافران میگویند: این، چیز شگفتی است (که کسی بیاید و بگوید: دوباره زنده میشوید، و حساب و کتابی، و بهشت و دوزخی در میان است). [[«أَن جَآءَهُمْ ...»: از این که به سوی ایشان آمده است.]] |
|
4633 | 50 | 3 | أإذا متنا وكنا ترابا ذلك رجع بعيد |
| | | آیا هنگامی که ما مردیم و خاک شدیم (دوباره به زندگی برمیگردیم؟!) چنین بازگشتی بعید (و دور از عقل) است. [[«إِذَا ...»: جواب آن محذوف است، و از جمله بعد فهمیده میشود، و در تقدیر چنین است: أَإِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً، نُرْجَعُ وَ نُرَدُّ حَیّاً. «رَجْعٌ»: بازگشت. بازگرداندن (نگا: طارق / 8).]] |
|
4634 | 50 | 4 | قد علمنا ما تنقص الأرض منهم وعندنا كتاب حفيظ |
| | | ما میدانیم (بعد از این که مردند) زمین چه اندازه از (پیکر) آنان را (میخورد و) میکاهد، و نزد ما کتابی است (به نام لوح محفوظ که همه چیز را) دقیقاً حساب میکند. [[«کِتَابٌ»: مراد لوح محفوظ است (نگا: انعام / 59، یس / 12). «حَفِیظٌ»: صیغه مبالغه است و به معنی بسیار نگاهدارنده تفصیلات و دقائق هر چیزی است (نگا: هود / 57) و یا این که فَعیل به معنی فاعِل، یعنی حافِظ است (نگا: انعام / 104). یا فَعیل به معنی مَفْعول، یعنی مَحْفوظ از خطر اشتباه و بدور از دسترس است (نگا: بروج / 22).]] |
|
4635 | 50 | 5 | بل كذبوا بالحق لما جاءهم فهم في أمر مريج |
| | | بلکه آنان (دربارهی حق و حقیقتی که پیغمبر برای ایشان آورده است نمیاندیشند و) حق و حقیقت همین که بدیشان برسد فوراً دروغش مینامند و تکذیبش میکنند. اصلاً آنان دارای حال پریشان و کارنابسامانی هستند. [[«الْحَقِّ»: قرآن که حق و حقیقت محض است (نگا: یونس / 108). دین حق که اسلام است (نگا: توبه / 33، فتح / 28). «لَمَّا»: همین که. زمانی که. «أَمْرٍ»: شأن و حال (نگا: نحل / 77، مائده / 52، محمد / 21). کار و بار (نگا: بقره / 210، آلعمران / 109 و 186). «مَرِیجٍ»: مختلط و مضطرب. آمیخته و آشفته. «فِی أَمْرٍ مَّرِیجٍ»: دارای حال آشفته و کار پریشانی هستند. یعنی گاهی پیغمبر را ساحر، گاهی شاعر، وقتی مجنون، وقتی کاهن، و ... مینامند و بر یک حال نمیمانند.]] |
|
4636 | 50 | 6 | أفلم ينظروا إلى السماء فوقهم كيف بنيناها وزيناها وما لها من فروج |
| | | آیا آنان (تاکنون سر بلند نکردهاند و) به آسمان ننگریستهاند که ما چگونه آن را بنا کردهایم و آراستهایم و هیچ گونه خلل و شکافی در آن نیست؟ [[«زَیَّنَّاهَا»: آن را با ستارگان زینت دادهایم (نگا: صافات / 6، ملک / 5). «فُرُوجٍ»: شقوق. درزها و شکافها. مراد خلل و ناموزونی است.]] |
|
4637 | 50 | 7 | والأرض مددناها وألقينا فيها رواسي وأنبتنا فيها من كل زوج بهيج |
| | | و زمین را گسترانیدهایم، و در آن کوههای محکم و پابرجائی را فرو افکندهایم، و از هر نوع گیاه بهجتانگیز و مسرّتبخش در آن رویاندهایم. [[«مَدَدْنَاهَا»: گسترانیدهایم. گسترش دادهایم (نگا: حجر / 19). «زَوْجٍ بَهِیجٍ»: نوع و صنف و جفت مسرتبخش و بهجتانگیز. (نگا: حج / 5).]] |
|
4638 | 50 | 8 | تبصرة وذكرى لكل عبد منيب |
| | | (همهی اینها را آفریدهایم) به منظور بینش و بیداری بخشیدن به جملگی بندگان توبهکار (ی که بخواهند به سوی آفریدگارشان برگردند). [[«تَبْصِرَةً»: بینا کردن. بینش بخشیدن. مفعولله یا مفعول مطلق است. «ذِکْری»: بیدار کردن. یادآور شدن. یاد کردن (نگا: انعام / 68 و 69 و 90). «مُنِیبٍ»: توبهکار. برگردنده (نگا: هود / 75، سبأ / 9، زمر / 8).]] |
|
4639 | 50 | 9 | ونزلنا من السماء ماء مباركا فأنبتنا به جنات وحب الحصيد |
| | | و از آسمان آب پربرکتی را باراندهایم، و بدان باغها رویاندهایم، و دانههای کشتزارهائی را برآوردهایم که درو میگردد. [[«نَزَّلْنَا ...»: (نگا: بقره / 22 و 164، انفال / 11). «الْحَصِیدِ»: درو شده. «حَبَّ الْحَصِیدِ»: دانههای کشتزارهائی که درویده میشوند.]] |
|
4640 | 50 | 10 | والنخل باسقات لها طلع نضيد |
| | | و درختان خرمای بلندی را که دارای شکوفههای متراکم و چینچین هستند. [[«بَاسِقَاتٍ»: طولانی و دراز. بلندبالا و سرکشیده. حال است. «طَلْعٌ»: (نگا: انعام / 99، شعراء / 148، صافات / 65). «نَضِیدٌ»: چینچین چیده شده. در کنار هم مرتب و منظم قرار گرفته. فعیل به معنی مفعول است (نگا: هود / 82، واقعه / 29).]] |
|