نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4608 | 48 | 25 | هم الذين كفروا وصدوكم عن المسجد الحرام والهدي معكوفا أن يبلغ محله ولولا رجال مؤمنون ونساء مؤمنات لم تعلموهم أن تطئوهم فتصيبكم منهم معرة بغير علم ليدخل الله في رحمته من يشاء لو تزيلوا لعذبنا الذين كفروا منهم عذابا أليما |
| | | آنان همانهائی هستند که کفر ورزیدهاند، و از ورود شما به مسجدالحرام جلوگیری کردهاند، و نگذاشتهاند قربانیهائی که با خود نگاه داشتهاید به قربانگاه برسد. اگر مردان و زنان مؤمنی را لگدمال نمیکردید که (در میان آنان هستند و) شما ایشان را نمیشناسید و از این راه عیب و عار و زیان و ضرری ناآگاهانه به شما نمیرسید (خداوند هرگز مانع این جنگ نمیشد. دست شما را از ایشان کوتاه کرد) تا خدا هر که را بخواهد غرق رحمت خود سازد (و جامهی ایمانِ به اسلام را به تن او کند). اگر (کافران و مؤمنان ضعیفی که در مکّه نهانی ایمان آوردهاند) از یکدیگر جدا میبودند، کافران ایشان را (با غلبهی شما بر آنان) به عذاب دردناکی گرفتار میکردیم. [[«الْهَدْیَ»: (نگا: بقره / 196، مائده / 2 و 95 و 97). «مَعْکُوفاً»: محبوس و ممنوع. در اینجا مراد نگاه داشته شده و اختصاص یافته به فقرای بیتالله است. «مَحِلَّهُ»: قربانگاه. محل ذبح (نگا: بقره / 196، حج / 33). «لَوْ لا ...»: جواب آن محذوف و تقدیر چنین است: لَأَذِنَ لَکُمْ فِی دُخُولِ مَکَّةَ، وَ لَسَلَّطَکُمْ عَلَی الْمُشْرِکینَ ... لَأَذِنَ لَکُمْ فِی الْفَتْحِ لَما کَفَّ أَیْدِیَکُمْ عَنْهُمْ. «رِجَالٌ ... وَ نِسَآءٌ ...»: مراد مردان و زنان مؤمن ضعیف و ناتوانی است که در مکه نهانی ایمان آورده بودند و در آنجا میزیستند. یا چه بسا مراد کسانی باشد که از خود قریشیان بعدها ایمان آوردند و در راه اسلام فداکاریها و جاننثاریها کردند. «أَن تَطَؤُوهُمْ»: اگر بیم آن نبود این که ایشان را لگدمال و نابود کنید. جمله بدل از رِجَالٌ وَ نِسَآءٌ یا بدل از ضمیر (هُمْ) در فعل (لَمْ تَعْلَمُوهُمْ) است. «مَعَرَّةٌ»: ننگ و عار. زیان و ضرر. در اینجا مراد کار ناپسندی است که موجب تأسف شود. «لِیُدْخِلَ ...»: علت برای چیزی است که جواب محذوف (لَوْ لا) دالّ بر آن است. یعنی: هدف این بود که داخل سازد به. «تَزَیَّلُوا»: جدا شده بودند. یعنی اگر مؤمنان و کافران جدا از هم میزیستند و قابل تشخیص از هم بودند.]] |
|
4609 | 48 | 26 | إذ جعل الذين كفروا في قلوبهم الحمية حمية الجاهلية فأنزل الله سكينته على رسوله وعلى المؤمنين وألزمهم كلمة التقوى وكانوا أحق بها وأهلها وكان الله بكل شيء عليما |
| | | آنگاه که کافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دلهایشان جای دادند (و تصمیم گرفتند که مؤمنان را به مکّه راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهرهی پیغمبرش و بهرهی مؤمنان کرد (و آرامشی خوش به دلهایشان راه داد، تا در پرتو آن، طوفان خشم و ناراحتی خویش را فرو نشانند، و راضی به قضای خدا، و گوش به فرمان پیشوای خود باشند، و سر به شورش برندارند). همچنین خدا ایشان را بر روح ایمان ماندگار کرد و (به حقیقت از هر کس دیگری) سزاوارتر برای روح ایمان و برازندهی آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر کاری توانا است. [[«الْحَمِیَّةَ»: تعصب و جانبداری. سر باز زدن. غیرت. «حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ»: تعصب ناشی از جهالت و نادانی. جانبداری جاهلانه و بدون دلیل و برهان. غیرت غیرمنطقی و تعصب بیجا. بدل از (الْحَمِیَّةَ) است. «کَلِمَةَ التَّقْوی»: سخن پرهیزگارانه. سخنی که با گفتن آن، انسان خویشتن را از عذاب میرهاند که سخن توحید یعنی: لآ إِلهَ إِلاَّ اللهُ است. روحیه پرهیزگاری (نگا: تفسیر نمونه). روح ایمان (نگا: مجادله / 22، نساء / 171، همچنین: تفسیر المیزان). «أَحَقَّ»: سزاوارتر و شایستهتر. «أَهْلَهَا»: درخور و برازنده آن. مستحق آن.]] |
|
4610 | 48 | 27 | لقد صدق الله رسوله الرؤيا بالحق لتدخلن المسجد الحرام إن شاء الله آمنين محلقين رءوسكم ومقصرين لا تخافون فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلك فتحا قريبا |
| | | خداوند خواب را راست و درست به پیغمبر خود نشان داده است. به خواست خدا همهی شما حتماً در امن و امان و سر تراشیده و مو کوتاه کرده و بدون ترس، داخل مسجدالحرام خواهید شد، ولی خداوند چیزهائی را میدانست که شما نمیدانستید، و به همین جهت (قبل از فتح مکّه) فتح نزدیکی (که صلح حدیبیّه است) پیش آورد. [[«الرُّؤْیَا»: خواب. مراد خوابی است که پیغمبر در مدینه دیده بود. و آن این که پیغمبر قبل از عزیمت به حدیبیه، در خواب دید که او و اصحاب داخل مکه شدهاند و کعبه را طواف میکنند، سپس سرها را تراشیده و موها را کوتاه نمودهاند. «آمِنِینَ»: جمع آمِن، در امن و امان. «مُحَلِّقِینَ»: سرتراشیدگان. «مُقَصِّرِینَ»: مو کوتاهکردگان. حاجیان پس از فراغت از انجام مناسک حج، با تراشیدن موی سر یا کوتاه کردن موی سر، از احرام بدر میآیند. «مَا»: مراد مصلحت نهفته در صلح حدیبیه که ورود به مکه است. «مِن دُونِ ذلِکَ»: پیش از آن، یعنی قبل از ورود شما به مکه. «فَتْحاً قَرِیباً»: مراد فتح خیبر، یا صلح حدیبیه، و یا هردوی آنها است. (نگا: صفوة البیان، لمعانی القرآن).]] |
|
4611 | 48 | 28 | هو الذي أرسل رسوله بالهدى ودين الحق ليظهره على الدين كله وكفى بالله شهيدا |
| | | خدا است که پیغمبر خود را همراه با رهنمون و آئین راستین (اسلام به سوی جملگی مردمان) روانه کرده است تا آن را بر همهی آئینها پیروز گرداند. کافی است که خدا گواه (این چنین سخن و مسألهای) باشد. [[«لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ ...»: (نگا: توبه / 33، صف / 9). «کَفی بِاللهِ شَهِیداً»: (نگا: نساء / 79 و 166، عنکبوت / 52).]] |
|
4612 | 48 | 29 | محمد رسول الله والذين معه أشداء على الكفار رحماء بينهم تراهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله ورضوانا سيماهم في وجوههم من أثر السجود ذلك مثلهم في التوراة ومثلهم في الإنجيل كزرع أخرج شطأه فآزره فاستغلظ فاستوى على سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الكفار وعد الله الذين آمنوا وعملوا الصالحات منهم مغفرة وأجرا عظيما |
| | | محمّد فرستادهی خدا است، و کسانی که با او هستند در برابر کافران تند و سرسخت، و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند. ایشان را در حال رکوع و سجود میبینی. آنان همواره فضل خدای را میجویند و رضای او را میطلبند. نشانهی ایشان بر اثر سجده در پیشانیهایشان نمایان است. این، توصیف آنان در تورات است، و امّا توصیف ایشان در انجیل چنین است که همانند کشتزاری هستند که جوانههای (خوشههای) خود را بیرون زده، و آنها را نیرو داده و سخت نموده و بر ساقههای خویش راست ایستاده باشد، بگونهای که برزگران را به شگفت میآورد. (مؤمنان نیز همین گونهاند. آنی از حرکت بازنمیایستند، و همواره جوانه میزنند، و جوانهها پرورش مییابند و بارور میشوند، و باغبانانِ بشریّت را بشگفت میآورند. این پیشرفت و قوّت و قدرت را خدا نصیب مؤمنان میکند) تا کافران را به سبب آنان خشمگین کند. خداوند به کسانی از ایشان که ایمان بیاورند و کارهای شایسته بکنند آمرزش و پاداش بزرگی را وعده میدهد. [[«أَشِدَّآءُ»: جمع شَدید، تند و سرسخت. قوی و نیرومند. «رُحَمَآءُ»: جمع رَحیم، مهربان و دلسوز. «سِیمَا»: نشانه. علامت. «شَطْأَ»: جوانه. مراد سنبل و خوشه است. «إِسْتَوی»: راست ایستاد و پابرجا گردید. «سُوقِ»: جمع ساق، تنه. «آزَرَ»: یاری داد. نیرو داد. «إسْتَغْلَظَ»: سخت و سفت گردید. یعنی خوشههای نازک و ضعیف سخت و سفت شد. «الزُّرَّاعَ»: جمع زارِع، برزگران.]] |
|
4613 | 49 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم يا أيها الذين آمنوا لا تقدموا بين يدي الله ورسوله واتقوا الله إن الله سميع عليم |
| | | ای کسانی که ایمان آوردهاید! بر خدا و پیغمبرش پیشی مگیرید و پیشدستی مکنید، و از خدا بترسید و پروا داشته باشید، چرا که خدا شنوای (گفتارتان، و) آگاه (از کردارتان) میباشد. [[«لا تُقَدِّمُوا»: پیشی مگیرید. پیشدستی مکنید. بعضی این فعل را لازم و برخی آن را متعدی و مفعولش را محذوف دانستهاند، و مراد این است که هیچ حکمی را بر حکم خدا و پیغمبرش مقدم ندارید. پیش از فهم و دریافت سخن و دستور خدا و رسول درباره حکم چیزی، سخنی نگوئید. پیش از اخذ فرمان از خدا و پیغمبرش، عملی را انجام ندهید. در جائی که خدا و پیغمبرش حکمیدارند، شما حکم نکنید، یعنی حکمی نکنید مگر به حکم خدا و رسول او، و باید که همواره این ویژگی در شما باشد که پیرو و گوش بفرمان خدا و رسول باشید. «بَیْنَ یَدَیْ»: جلو. حضور. منظور مقام حکمرانی است که مختص به خدا و به رسول خدا - برابر رهنمود و با اجازه خدا - دارد (نگا: نساء / 64).]] |
|
4614 | 49 | 2 | يا أيها الذين آمنوا لا ترفعوا أصواتكم فوق صوت النبي ولا تجهروا له بالقول كجهر بعضكم لبعض أن تحبط أعمالكم وأنتم لا تشعرون |
| | | ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدای خود را از صدای پیغمبر بلندتر مکنید، و همچنان که با یکدیگر سخن میگوئید، با او به آواز بلند سخن مگوئید، تا نادانسته اعمالتان بیاجر و ضایع نشود. [[«لا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ»: صدای خود را فراتر از صدای پیغمبر نبرید. صدای خویش را بلندتر از صدای پیغمبر نکنید. مراد بلند سخن گفتن در محضر پیغمبر در حال حیات، و بعد از وفات آن حضرت، در کنار مرقد مبارک او، و بویژه بهنگام خواندن احادیث نبوی است (نگا: روحالمعانی). «لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ ...»: این بخش ناظر بدین امر است که طبق معمول با داد و فریاد با آن جناب صحبت نشود، بلکه متین و آرام و محترمانه او را مخاطب قرار دهند.]] |
|
4615 | 49 | 3 | إن الذين يغضون أصواتهم عند رسول الله أولئك الذين امتحن الله قلوبهم للتقوى لهم مغفرة وأجر عظيم |
| | | آنان که صدای خود را نزد پیغمبر خدا پائین نموده و آهسته برمیآورند، کسانیند که خداوند دلهایشان را برای پرهیزگاری پاکیزه و ناب داشته است. ایشان آمرزش سترگ و پاداش بزرگی دارند. [[«یَغُضُّونَ»: پائین میآورند. آهسته برمیآورند. «إِمْتَحَنَ»: در بوته آزمایش آزموده است و پیراسته و پاکیزه کرده است. امتحان خدا نسبت به دل بنده، آن است که دلش را نشانه انواع محنتها و تکلیفها گردانیده تا صدق ایمانش به واسطه فرمانبرداری و صبر معلوم شود، و تقوای آن ظاهر گردد، و از کوره آزمایش، پاک و بیغش بیرون آید.]] |
|
4616 | 49 | 4 | إن الذين ينادونك من وراء الحجرات أكثرهم لا يعقلون |
| | | بیگمان کسانی که تو را از بیرون اطاقها فریاد میزنند، اغلب ایشان نمیفهمند (که تو چه مقام والائی در پیش خدا داری و باید با تو محترمانه رفتار کنند). [[«الْحُجُرَاتِ»: جمع حُجْرَة، اطاقها. مراد اطاقهای همسران پاک پیغمبر است که در کنار مسجد پیغمبر تهیه دیده شده بود. افرادی از بیرون پیغمبر را صدا میزدند که بیرون بیا.]] |
|
4617 | 49 | 5 | ولو أنهم صبروا حتى تخرج إليهم لكان خيرا لهم والله غفور رحيم |
| | | اگر آنان تأمّل کنند تا تو بیرون بیائی و به پیش ایشان روی، برای آنان بهتر خواهد بود. خداوند آمرزگار و مهربان است. [[«وَاللهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»: این بخش به مرتکبان چنین اعمالی نوید میدهد که اگر توبه کنند مشمول مرحمت و مغفرت خدا واقع میشوند.]] |
|