نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4557 | 47 | 12 | إن الله يدخل الذين آمنوا وعملوا الصالحات جنات تجري من تحتها الأنهار والذين كفروا يتمتعون ويأكلون كما تأكل الأنعام والنار مثوى لهم |
| | | خداوند کسانی را که ایمان بیاورند و کارهای شایسته و بایسته بکنند، به باغهائی از بهشت داخل میگرداند که رودبارها و چشمهسارها در زیر (کاخها و درختهای) آن روان است. در حالی که کافران (چند روزی از نعمتهای زودگذر جهان) بهره و لذّت میبرند و همچون چهارپایان (بیخبر و غافل از سرانجام کار) میچرند و میخورند، و (پس از بدرود حیات و گام نهادن به آخرت) آتش دوزخ جایگاه ایشان است. [[«یَتَمَتَّعُونَ»: بهرهمند میشوند. لذت میبرند و خوش میگذرانند.]] |
|
4558 | 47 | 13 | وكأين من قرية هي أشد قوة من قريتك التي أخرجتك أهلكناهم فلا ناصر لهم |
| | | چه شهرهای زیادی که (اهالی) آنها از (اهالی) شهری که تو را از آن بیرون کردهاند، قدرتمندتر و پرزورتر بودهاند، و ما آنان را هلاک و نابود کردهایم، و هیچ یار و یاوری نداشتهاند (که بدیشان کمک کند و آنان را از دست قهر ما برهاند). [[«کَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ»: (نگا: حج / 45 و 48). «قَرْیَتِکَ»: شهر تو ای محمد که مکه است.]] |
|
4559 | 47 | 14 | أفمن كان على بينة من ربه كمن زين له سوء عمله واتبعوا أهواءهم |
| | | آیا کسانی که از دلائل روشن و براهین قطعی پروردگارشان برخوردارند، همسان کسانیند که اعمال زشتشان در نظرشان آراسته و پیراسته شده است و از هواها و هوسهای خود پیروی میکنند؟ [[«عَلی بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ»: شناخت کامل و صحیحی از پروردگار خود دارد. دلائل و براهین قوی از سوی پروردگار خود دارد که رهنمودهای آسمانی است.]] |
|
4560 | 47 | 15 | مثل الجنة التي وعد المتقون فيها أنهار من ماء غير آسن وأنهار من لبن لم يتغير طعمه وأنهار من خمر لذة للشاربين وأنهار من عسل مصفى ولهم فيها من كل الثمرات ومغفرة من ربهم كمن هو خالد في النار وسقوا ماء حميما فقطع أمعاءهم |
| | | وصف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است (چنین است که) در آن رودبارهائی از آبی (زلال و خالص) است که گندیده و بدبو نگشته است، و رودبارهائی از شیری است که طعم و مزهی آن متغیّر نشده است، و رودبارهائی از شرابی است که سراپا لذّت برای نوشندگان است، و رودبارهائی از عسلی است که خالص و پالوده است، و در آنجا آنان هرگونه میوهای دارند، و (از همه بالاتر) از آمرزش پروردگارشان برخوردارند (آیا چنین کسانی) همانند کسانیند که در آتش دوزخ جاویدان میمانند و از آب داغ و جوشان نوشانده میشوند، (آبی که به محض نوشیدن) اندرونه و رودههای ایشان را پاره پاره میکند و از هم میگسلد. [[«مَثَلُ»: وصف. صفت. توصیف (نگا: رعد / 35). «غَیْرِ آسِنٍ»: غیر متغیر. فاسد نشده. «لَذَّةٍ»: متلذذ. لذیذ. مصدر است و به معنی اسم فاعل است، و یا این که مؤنث (لَذّ) به معنی لذیذ است. «مُصَفّیً»: خالص. پالوده. عسل بدون موم و لِرد و خاشاک. «أَمْعَآءَ»: جمع مِعیً، روده. اندرونه.]] |
|
4561 | 47 | 16 | ومنهم من يستمع إليك حتى إذا خرجوا من عندك قالوا للذين أوتوا العلم ماذا قال آنفا أولئك الذين طبع الله على قلوبهم واتبعوا أهواءهم |
| | | در میان منافقان کسانی هستند که به سخنانت گوش فرا میدهند، امّا هنگامی که از نزد تو بیرون میروند، به کسانی (از علمای صحابه) که (از سوی خدا) بدیشان علم و دانش بخشیده شده است، میگویند: این مرد الآن چه گفت؟! (آنچه میگوید بیارزش و یاوه است!) آنان کسانیند که خداوند بر دلهایشان مهر نهاده است، و از هواها و هوسهایشان پیروی میکنند. [[«مَن یَسْتَمِعُ»: مراد منافقانی است که در آیه 20 از آنان سخن میرود. «الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»: مراد علمای صحابه کرام، از قبیل: ابنعباس و ابن مسعود است. «هذَا ...»: مراد محمد است. «آنِفاً»: چند لحظه پیش. اکنون. «طَبَعَ اللهُ عَلی قُلُوبِهِمْ»: (نگا: توبه / 93، نحل / 108).]] |
|
4562 | 47 | 17 | والذين اهتدوا زادهم هدى وآتاهم تقواهم |
| | | کسانی که راهیاب شدهاند، خداوند بر راهیابی ایشان میافزاید و تقوای لازم را بدیشان عطاء مینماید. [[«تَقْوَاهُمْ»: تقوائی که برای نجات ایشان از دوزخ و رسیدن آنان به بهشت لازم است.]] |
|
4563 | 47 | 18 | فهل ينظرون إلا الساعة أن تأتيهم بغتة فقد جاء أشراطها فأنى لهم إذا جاءتهم ذكراهم |
| | | انگار (کافران و منافقان تا قیامت فرا نرسد ایمان نمیآورند، و برای ایمان آوردن خود) قیامت را چشم میدارند که ناگهان برپا میشود؟! هماکنون علائم و نشانههای آن ظاهر شده است (که از جملهی آنها بعثت خاتمالانبیاء است). امّا وقتی که قیامت فرا رسید، دیگر باور داشتن و اندرز گرفتن چه سودی به حالشان دارد؟! [[«هَلْ یَنظُرُونَ؟»: آیا چشم میدارند؟ مگر انتظاری جز این دارند؟ «أَشْرَاطُهَا»: اشراط، جمع شَرَط، علامتها و نشانهها «فَأَنّی لَهُمْ»: (نگا: دخان / 13). «ذِکْری»: بیدار شدن و اندرز گرفتن. یادآور گشتن و به خود آمدن (نگا: زمر / 54 - 59).]] |
|
4564 | 47 | 19 | فاعلم أنه لا إله إلا الله واستغفر لذنبك وللمؤمنين والمؤمنات والله يعلم متقلبكم ومثواكم |
| | | بدان که قطعاً هیچ معبودی جز الله وجود ندارد. برای گناهان خود و مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه. خدا از حرکات و سکناتتان کاملاً آگاه است (و میداند به کجا میروید و در کجا زندگی میکنید و چه میکنید و چه نمیکنید). [[«إسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ»: (نگا: غافر / 55). «مُتَقَلَّبَ»: جایگاه گشت و گذار و مسیر حرکت. جنبش و حرکت. رفت و آمد. سیر و سیاحت. حال به حال شدن. این واژه میتواند اسم مکان، و یا مصدر میمی باشد. «مَثْوی»: جایگاه. اقامت گزیدن (نگا: یوسف / 21 و 23). «مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْوَاکُمْ»: جا و مکان، ظاهر و آشکار، درون و بیرون، راز و نجوا، نیت و اندیشه، رفت و آمد، سفر و حضر، کردار و رفتار، و بالاخره همه حرکات و سکنات شما.]] |
|
4565 | 47 | 20 | ويقول الذين آمنوا لولا نزلت سورة فإذا أنزلت سورة محكمة وذكر فيها القتال رأيت الذين في قلوبهم مرض ينظرون إليك نظر المغشي عليه من الموت فأولى لهم |
| | | مؤمنان میگویند: کاش! سورهای فرود میآمد (و ما را به جنگ با دشمنان میخواند). زمانی که سورهی محکمی نازل میگردد و جنگ در آن ذکر میشود (و روشن و آشکار به جنگ دستور میدهد) منافقان بیماردل را میبینی همچون کسی به تو نگاه میکنند که (در آستانهی مرگ قرار گرفته است و) به سبب (سکرات) موت بیهوش افتاده است. پس مرگشان باد! [[«لَوْلا»: حرفی است که دالّ بر رغبت حصول بعد از خود است. «مُحْکَمَةٌ»: استوار و تغییرناپذیر. مراد روشن و بیانگر مقصود است؛ بگونهای که توجیه و تفسیری جز جنگ را ندارد. «الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ»: بیهوش (نگا: احزاب / 19). «نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ»: مراد خیره نگاه کردن و زل زدن با چشمانی است که حدقهها و پلکها از کار ایستاده و باز و بیحرکت مانده باشد. «أَوْلی لَهُمْ»: مرگشان باد! عربها به هنگام تهدید کسی بدو میگویند: أَوْلی لَکَ! مرگت باد (نگا: قیامت / 34 و 35). «أَوْلی»: اسم تفضیل از ماده (ولی) به معنی قرب و نزدیکی است، در مقام دعا، برای تهدید به مرگ زودرس و نابودی قریبالوقوع بکار میرود.]] |
|
4566 | 47 | 21 | طاعة وقول معروف فإذا عزم الأمر فلو صدقوا الله لكان خيرا لهم |
| | | اطاعت (از خدا و پیغمبر) و بیان سخنان نیک (و سنجیدهای که شرعپسند باشد، برای آنان بهتر و به حالشان سودمندتر است). هنگامی که کار جدّی میشود (و جهادگران آمادهی حرکت به سوی رزمگاه میگردند) اگر با خدا راست باشند (و ایمان صادقانه و فرمانبرداری مخلصانه داشته باشند، از دوروئی و بزدلی) برای ایشان بهتر خواهد بود. [[«طَاعَةٌ»: مبتدا و خبر آن محذوف که (خَیْرٌ لَّهُمْ) است و ملفوظ آن یعنی (لَکَانَ خَیْراً لَّهُمْ) در آخر آیه بیانگر این امر است. «عَزَمَ»: جدّی شد.]] |
|