نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
456 | 3 | 163 | هم درجات عند الله والله بصير بما يعملون |
| | | (هر یک از) آنان (چه دینداران و چه بیدینان) برای خود جاه و مقام، و جا و مکانی در پیشگاه خدا دارند (و برابر و یکسان نیستند) و خداوند میبیند آنچه را که انجام میدهند (لذا درجات و درکات هر یک را برابر کردار و رفتارشان تعیین مینماید و به هرکس آن دهد که سزد). [[«هُمْ دَرَجَاتٌ»: آنان دارای منازل و مراتبی هستند. در اینجا مضاف محذوف است و مضافٌالیه به جای آن قرار گرفته است. تقدیر چنین است: هُمْ ذَوُو دَرَجَاتٍ عِندَ اللهِ.]] |
|
457 | 3 | 164 | لقد من الله على المؤمنين إذ بعث فيهم رسولا من أنفسهم يتلو عليهم آياته ويزكيهم ويعلمهم الكتاب والحكمة وإن كانوا من قبل لفي ضلال مبين |
| | | یقیناً خداوند بر مؤمنان (صدر اسلام) منّت نهاد و تفضّل کرد بدان گاه که در میانشان پیغمبری از جنس خودشان برانگیخت. (پیغمبری که) بر آنان آیات (کتاب خواندنی قرآن و کتاب دیدنی جهان) او را میخواند، و ایشان را (از عقائد نادرست و اخلاق زشت) پاکیزه میداشت و بدیشان کتاب (قرآن و به تبع آن خواندن و نوشتن) و فرزانگی (یعنی اسرار سنّت و احکام شریعت) میآموخت، و آنان پیش از آن در گمراهی آشکاری (غوطهور) بودند. [[«بَعَثَ»: برانگیخت. فرستاد. «یَتْلُو»: میخواند. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی به دنبال دارد. «یُزَکِّیهِمْ»: از عقائد تباه و رفتارهای نابهنجار پاکشان میدارد. «الْکِتَاب»: قرآن مجید. «الْحِکْمَة»: سنّت مطهّره.]] |
|
458 | 3 | 165 | أولما أصابتكم مصيبة قد أصبتم مثليها قلتم أنى هذا قل هو من عند أنفسكم إن الله على كل شيء قدير |
| | | آیا (به ناله و افغان افتادهاید و بیحال و زبون شدهاید) هنگامی که مصیبتی (در جنگ احد) به شما دست داده است (و میگوئید:) این (کشتار و فرار) از کجا است؟! و حال آن که (در جنگ بدر) دو برابر آن، (پیروزی) کسب کردهاید (و از طرف کشته و اسیر گرفتهاید؟!) بگو: این (شکست خوردن و کشتهشدن) از ناحیهی خودتان (و نتیجهی مخالفت با رهنمودهای رسول خدا و پیروی از حرص و آزتان) است. بیگمان خداوند بر هر چیزی توانا است (و پیروزی و شکست در حیطهی اختیار او است). [[«أَوَلَمَّا»: آیا هنگامی. (أَ) حرف استفهام، (وَ) حرف عطف، و (لَمَّا) ظرف زمان است. «أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ»: بلائی که به شما رسید که عبارت است از کشتهشدن هفتاد نفر از مسلمانان در جنگ احد. «أَصَبْتُم مِّثْلَیْهَا»: دو برابرش به دیگران رساندهاید که عبارت است از کشتن هفتاد نفر و اسیر نمودن هفتاد نفر از کافران در جنگ بدر. «أَنَّی هذَا»: این از کجا است؟]] |
|
459 | 3 | 166 | وما أصابكم يوم التقى الجمعان فبإذن الله وليعلم المؤمنين |
| | | و آنچه (در جنگ احد،) در روزی که دو دسته (ی مؤمنان و کافران) با هم نبرد کردند به شما رسید، به فرمان خدا (و برابر اراده و قضا و قدر پروردگار) بود، و برای این بود که خداوند (ایمان) مؤمنان را (به مردم) بنمایاند. [[«إِلْتَقَی»: بهم رسیدند و جنگیدند (نگا: آلعمران / 155). «لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنینَ»: تا مؤمنان راستین را از مؤمنان دروغین جدا سازد.]] |
|
460 | 3 | 167 | وليعلم الذين نافقوا وقيل لهم تعالوا قاتلوا في سبيل الله أو ادفعوا قالوا لو نعلم قتالا لاتبعناكم هم للكفر يومئذ أقرب منهم للإيمان يقولون بأفواههم ما ليس في قلوبهم والله أعلم بما يكتمون |
| | | و نیز برای این بود که (نفاق) منافقان را ظاهر گرداند. منافقانی که چون بدیشان گفته شد: بیائید در راه خدا بجنگید یا (دستکم) برای دفاع (از خود) برزمید، گفتند: اگر میدانستیم که جنگی واقع خواهد شد، بیگمان از شما پیروی میکردیم (و شما را تنها نمیگذاشتیم!) آنان در آن روز (که چنین میگفتند) به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان. ایشان با دهان چیزی میگویند که در دلشان نیست (و گفتار و کردارشان با هم نمیخواند) و خداوند (از هر کسِ دیگری) داناتر بدان چیزی است که پنهانش میدارند. [[«نَافَقُوا»: اظهار ایمان کردند و کفر را به دل گرفتند. «إِدْفَعُوا»: دفاع کنید و شرّ دشمن را از سر خانواده و میهن خود کوتاه کنید.]] |
|
461 | 3 | 168 | الذين قالوا لإخوانهم وقعدوا لو أطاعونا ما قتلوا قل فادرءوا عن أنفسكم الموت إن كنتم صادقين |
| | | آنان کسانی هستند که نشستند و (از جنگ کنارهگیری کردند و نسبت) به برادران خود گفتند: اگر از ما اطاعت میکردند (و حرف ما را میشنیدند) کشته نمیشدند. بگو: پس مرگ را از خود به دور دارید اگر راست میگوئید (که میتوان با پرهیز و حذر از دست قضا و قدر گریخت). [[«قَعَدُوا»: نشستند. «إِدْرَءُوا»: به دور دارید. دفع کنید.]] |
|
462 | 3 | 169 | ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله أمواتا بل أحياء عند ربهم يرزقون |
| | | و کسانی را که در راه خدا کشته میشوند، مرده مشمار، بلکه آنان زندهاند و بدیشان نزد پروردگارشان روزی داده میشود (و چگونگی زندگی و نوع خوراک ایشان را خدا میداند و بس). [[«لا تَحْسَبَنَّ»: گمان مبر. به حساب میاور. «أَمْوَاتاً»: مردگان. مفعول دوم فعل (لا تَحْسَبَنَّ) است. «أَحْیَآءٌ»: زندگان. خبر مبتدای محذوف است.]] |
|
463 | 3 | 170 | فرحين بما آتاهم الله من فضله ويستبشرون بالذين لم يلحقوا بهم من خلفهم ألا خوف عليهم ولا هم يحزنون |
| | | آنان شادمانند از آنچه خداوند به فضل و کرم خود بدیشان داده است، و خوشحالند به خاطر کسانی که بعد از آنان ماندهاند (و هنوز در راه خدا میرزمند و به فوز شهادت نائل نشدهاند و) بدیشان نپیوستهاند. (شادی و سرور آنان از این بابت است که پیروزی یا شهادت در انتظار همکیشان ایشان است و مقامات برجستهی آنان را در آن جهان میبینند، و میدانند) این که ترس و هراسی بر ایشان نیست و آنان اندوهگین نخواهند شد. (چه نه مکروهی بر سر راه آنان در سرای باقی است، و نه بر کاری که در سرای فانی کردهاند و دارائی و عزیزانی را که ترک گفتهاند، پشیمانند). [[«فَرِحِینَ»: شادمانان. حال ضمیر (و) در (یُرْزَقُونَ) است. «یَسْتَبْشِرُونَ»: شادمان و خوشحالند. مژده و نوید میدهند (نگا: فرهنگ لسانالعرب، و محیطالمحیط).]] |
|
464 | 3 | 171 | يستبشرون بنعمة من الله وفضل وأن الله لا يضيع أجر المؤمنين |
| | | شاد و خوشحالند به خاطر نعمتی که خدا بدانان داده است و فضل و کرمی که او بدیشان روا دیده است، و خوشوقت و مسرورند از این که (میبینند) خداوند اجر و پاداش مؤمنان را ضائع نکرده و هدر نمیدهد. |
|
465 | 3 | 172 | الذين استجابوا لله والرسول من بعد ما أصابهم القرح للذين أحسنوا منهم واتقوا أجر عظيم |
| | | کسانی که پس از (آن همه) زخمهائی که خوردند و جراحتهائی که برداشتند، فرمان خدا و پیغمبر را اجابت کردند (و هنوز زخمهای جنگ احد التیام نیافته به تعقیب مشرکان پرداختند و به سوی حمْراءُ اْلاُسُد شتافتند و بدین وسیله کار بسیار نیکوئی کردند،) برای کسانی از آنان که (چنین کار) نیکی کردند و (از نافرمانی خدا و رسول ترسیدند و) پرهیز نمودند، اجر و پاداش بس بزرگی است. [[«إسْتَجَابُوا»: اجابت و اطاعت کردند. «قَرْح»: زخم.]] |
|