نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4542 | 46 | 32 | ومن لا يجب داعي الله فليس بمعجز في الأرض وليس له من دونه أولياء أولئك في ضلال مبين |
| | | هر کس هم سخنان فراخوانندهی الهی را نپذیرد، نمیتواند خدای را از دستیابی به خود در زمین ناتوان کند (و خویشتن را از چنگال عذاب الهی پناه دهد، و از دست انتقام او بگریزد)، و برای او جز خدا هیچ ولیها و یاورهائی نیست. چنین کسانی در گمراهی آشکاری هستند. [[«لَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِیالأرْضِ»: (نگا: هود / 20، نور / 57، عنکبوت / 22).]] |
|
4543 | 46 | 33 | أولم يروا أن الله الذي خلق السماوات والأرض ولم يعي بخلقهن بقادر على أن يحيي الموتى بلى إنه على كل شيء قدير |
| | | آیا نمیدانند خدائی که آسمانها و زمین را آفریده است و در آفرینش آنها خسته و درمانده نشده است، میتواند مردگان را زنده کند؟! آری، او بر هر کاری توانا است. [[«لَمْ یَعْیَ»: درمانده نشده است. از ماده (عیی).]] |
|
4544 | 46 | 34 | ويوم يعرض الذين كفروا على النار أليس هذا بالحق قالوا بلى وربنا قال فذوقوا العذاب بما كنتم تكفرون |
| | | روزی کافران را به کنار دوزخ میبرند و ایشان را بر آن عرضه میکنند (و بدیشان گفته میشود:) آیا این حقیقت ندارد؟! میگویند: بلی، سوگند به پروردگارمان. خدا بدیشان میگوید: پس به سبب کفر و ناباوریتان عذاب را بچشید. [[«یُعْرَضُ»: (نگا: غافر / 46، احقاف / 20).]] |
|
4545 | 46 | 35 | فاصبر كما صبر أولو العزم من الرسل ولا تستعجل لهم كأنهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا إلا ساعة من نهار بلاغ فهل يهلك إلا القوم الفاسقون |
| | | پس (در برابر اذیّت و آزار کافران) شکیبائی کن، آن گونه که پیغمبران أُولُواالعزم (در سختیها) شکیبائی کردهاند، و برای (عذاب) آنان شتاب مکن. روزی که ایشان چیزی را مشاهده میکنند که بدیشان وعده داده میشد، انگار که آنان مدّتی از یک روز در دنیا ماندهاند (و زندگی کردهاند. این قرآن) ابلاغ است و بسنده است. مگر جز مردمان گناهکار و سرکش از اطاعت خدا، هلاک میگردند؟! [[«اِصْبِرْ»: شکیبائی کن. مراد از صبر مطلوب در اینجا علاوه از تحمّل رنجها و دردها، مهلت و فرصت دادن به مردمان و انتظار کشیدن است. یعنی ایشان را نفرین نکردن و درخواست عذاب استیصال ننمودن و با عجله مرگ و نابودیشان را خواستار نشدن. «اَلْعَزْم»: اراده محکم و استوار. تصمیم. ثابت و پایدار. «أُوْلُواْ الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»: پیغمبرانی که دارای اراده استوار و ثبات و پایداری بودهاند. حرف (مِنْ) تبعیضیّه است، و اشاره به گروه خاصّی از پیغمبران بزرگ است که صاحب شریعت جدید و آئین تازه بودهاند و با گرفتاریها و مشکلات بیشتری روبرو شدهاند. برخی آنان را پنج نفر میدانند که عبارتند از: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمّد: بعضی تعداد آنان را بیشتر دانستهاند. بعضی هم (مِنْ) را بیانیّه به حساب آورده و همه پیغمبران را أُولُواالعزم بشمار آوردهاند. «لَمْ یَلْبَثُوا ...»: (نگا: روم / 55، یونس / 45). «بَلاغٌ»: ابلاغ. تبلیغ. بسنده. خبر مبتدای محذوف است: هذَا الْقُرْآنُ بَلاغٌ. این قران تبلیغ آسمانی و بسنده برای زندگی مردمان است. این قرآن آخرین ابلاغ و اخطار است! بپائید به سوی خدا برگردید و بیائید.]] |
|
4546 | 47 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم الذين كفروا وصدوا عن سبيل الله أضل أعمالهم |
| | | کسانی که کافر میگردند و مردمان را از راه خدا باز میدارند، خدا همهی کارهای (نیک) ایشان را باطل (قلمداد و بیاجر) مینماید. [[«صَدُّوا»: بازداشتند. ممانعت بعمل آوردند. «أَضَلَّ»: خدا باطل کرد و سود و اجر آن را از میان برد (نگا: فرقان / 23).]] |
|
4547 | 47 | 2 | والذين آمنوا وعملوا الصالحات وآمنوا بما نزل على محمد وهو الحق من ربهم كفر عنهم سيئاتهم وأصلح بالهم |
| | | و اما کسانی که ایمان بیاورند و کارهای نیک و شایسته بکنند، و چیزی را باور دارند که بر محمد نازل شده است - و آن هم حق است و از سوی پروردگارشان آمده است - خداوند گناهانشان را میبخشاید و بدیهایشان را نادیده میگیرد، و حال و وضعشان را خوب میسازد. [[«وَ آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ»: عطف خاص بر عام است. یعنی خصوصاً ایمان بیاورند به چیزی که بر محمد نازل شده است که قرآن است. «وَ هُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ»: جمله معترضه و برای حصر است. یعنی در حال حاضر آنچه حق است و دست نخورده مانده است و درست همان چیزی است که از جانب پروردگارشان آمده است. «بَالَ»: حال. وضع (نگا: یوسف / 50، طه / 51).]] |
|
4548 | 47 | 3 | ذلك بأن الذين كفروا اتبعوا الباطل وأن الذين آمنوا اتبعوا الحق من ربهم كذلك يضرب الله للناس أمثالهم |
| | | این بدان خاطر است که کافران از باطل پیروی میکنند و مؤمنان از حقی پیروی میکنند که از سوی پروردگارشان آمده است. اینگونه خدا برای مردم مثالهای (حسنات یا سیّئات) ایشان را بیان میدارد. [[«ذلِکَ»: اشاره به ابطال اعمال کافران، و عفو سیئات و اصلاح حال مؤمنان است. «أَمْثَالَهُمْ»: ضربالمثلهای احوال و اوصاف دو گروه کافر و مؤمن. چرا که برای همگان روشن است که کافر دائماً از حق گریزان و به دنبال باطل روان است. و مؤمن همیشه از حق پیروی میکند و متمسک بدان است. سرانجام آن، زیان و نقمت، و سرانجام این، سود و نعمت است.]] |
|
4549 | 47 | 4 | فإذا لقيتم الذين كفروا فضرب الرقاب حتى إذا أثخنتموهم فشدوا الوثاق فإما منا بعد وإما فداء حتى تضع الحرب أوزارها ذلك ولو يشاء الله لانتصر منهم ولكن ليبلو بعضكم ببعض والذين قتلوا في سبيل الله فلن يضل أعمالهم |
| | | هنگامی که با کافران (در میدان جنگ) روبهرو میشوید، گردنهایشان را بزنید، و همچنان ادامه دهید تا به اندازهی کافی دشمن را (با کشتن و زخمیکردن) ضعیف و درهم میکوبید. در این هنگام (اسیران را) محکم ببندید، بعدها یا بر آنان منّت میگذارید (و بدون عوض آزادشان میکنید) و یا (در برابر آزادی از آنان) فدیه میگیرید (خواه با معاوضهی اسراء و خواه با دریافت اموال. این وضع همچنان ادامه خواهد داشت) تا جنگ بارهای سنگین خود را بر زمین مینهد و نبرد پایان میگیرد. برنامه این است، و اگر خدا میخواست خودش (از طریقهای دیگری همچون طوفان و زلزله و سیل و غرق و به زمین فرو بردن، و سایر بلایا و مصائب، بدون جنگ شما) از آنان انتقام میگرفت. امّا خدا خواسته است بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید (و مؤمنان راستین را با جهاد با کافران امتحان نماید). کسانی که در راه خدا کشته میشوند، خداوند هرگز کارهایشان را نادیده نمیگیرد و بیمزد نمیگذارد. [[«فَضَرْبَ الرِّقَابِ»: مصدر در معنی امر است. یعنی گردنهایشان را بزنید و ایشان را بکشید. مفعول مطلق فعل محذوفی است. «الْوَثَاقَ»: ریسمان و طنابی که اسیران و بندیان با آن محکم بسته میشوند. «مَنّاً»: منّت نهادن. مراد آزاد کردن اسیر بدون عوض و تاوان و غرامت جنگی از دشمن است. مفعول مطلق فعل محذوفی است. «فِدَآءً»: فدیه. تاوان و غرامت جنگی. «أَثْخَنتُمُوهُمْ»: ایشان را با کشتن و مجروح کردن ضعیف کردید و از پای درآوردید (نگا: انفال / 67). «أَوْزَار»: جمع وِزْر، بارهای سنگین (نگا: نحل / 25، طه / 87). «حَتّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا»: تا جنگ به پایان میرسد. «ذلِکَ»: برنامه این است. به همین منوال است. «إِنتَصَرَ مِنْهُمْ»: بر آنان چیره و از ایشان انتقام گرفت. «فَلَن یُضِلَّ ...»: (نگا: محمد / 1).]] |
|
4550 | 47 | 5 | سيهديهم ويصلح بالهم |
| | | به زودی خداوند آنان را (به سوی مقامات عالیهی بهشت و گفتار نیک و کردار پسندیده) رهنمود میکند و حال و وضعشان را خوب و عالی مینماید. [[«سَیَهْدِیهِمْ»: (نگا: حج / 23 و 24).]] |
|
4551 | 47 | 6 | ويدخلهم الجنة عرفها لهم |
| | | و آنان را به بهشتی داخل خواهد کرد که آن را بدیشان معرفی کرده است (واوصافش را توسّط پیغمبران و کتابهای آسمانی بازگو نموده است). [[«عَرَّفَهَا لَهُمْ»: توسط پیغمبران و کتابهای آسمانی بهشت را بدیشان شناسانده است. منزلها و کاخهای ویژه هر یک را با الهام بدیشان معرفی نموده است، بگونهای که هر کس جایگاه زندگی پرنعمت خود را در بهشت میداند، و به هنگام ورود به بهشت یکسره به سوی مقام و مکان خود میرود. بهشت را برای ایشان خوشبو کرده است.]] |
|