بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
45284618أولئك الذين حق عليهم القول في أمم قد خلت من قبلهم من الجن والإنس إنهم كانوا خاسرين
آنان کسانیند که فرمان عذاب الهی راجع بدیشان و همه‌ی ملّتهای انسان و پری پیش از ایشان صادر شده است. واقعاً آنان زیانمندند. (چرا که آخرت را باخته‌اند). [[«حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ»: (نگا: فصّلت / 25).]]
45294619ولكل درجات مما عملوا وليوفيهم أعمالهم وهم لا يظلمون
همه (ی مؤمنان و کافران) دارای درجاتی (و درکاتی) هستند بر طبق اعمالی که انجام داده‌اند، تا بدین‌وسیله خداوند جزا و سزای رفتار و کردارشان را به تمام و کمال و بی کم و کاست بدهد و هیچ گونه ستمی بدیشان نشود. [[«لِکُلٍّ»: برای هر یک از دو گروه کافر و مؤمن. «دَرَجَاتٌ»: از باب تغلیب، مراد هم درجات بهشتیان و هم درکات دوزخیان است. «لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ»: حرف (ل) برای تعلیل است. (یُوَفِّیَهُمْ) منصوب به (أَنْ) مقدّر است. جار و مجرور متعلّق به محذوفی است و تقدیر چنین است: جَازَاهُمُ اللهُ بِذلِکَ لِیُوَفِّیَهُمْ. حرف (و) حالیّه، و جمله (هُمْ لا یُظْلَمُونَ) حال مؤکّده است.]]
45304620ويوم يعرض الذين كفروا على النار أذهبتم طيباتكم في حياتكم الدنيا واستمتعتم بها فاليوم تجزون عذاب الهون بما كنتم تستكبرون في الأرض بغير الحق وبما كنتم تفسقون
روزی (را خاطرنشان ساز که در آن) کافران به آتش دوزخ نزدیک گردانده می‌شوند و به آن عرضه می‌گردند. (در این وقت بدیشان گفته می‌شود:) شما لذائذ و خوشیهای خود را در زندگی دنیای خویش برده‌اید و کام برگرفته‌اید (و برای امروز چیزی باقی نگذاشته‌اید. لذا حالا بهره‌ای از نعمتها و خوشیها ندارید، و) امروزه شما به سبب استکباری که به ناحق در زمین می‌کردید، و به علّت گناهان و تمرّدی که می‌ورزیدید، با عذاب خوارکننده و ذلّت‌باری جزا داده می‌شوید. [[«یُعْرَضُ»: عرضه می‌گردند. «أَذْهَبْتُمْ»: برده‌اید. «عَذَابَ الْهُونِ»: (نگا: انعام / 93، فصّلت / 17). «کُنتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ»: تکبّر می‌ورزیدید. خویشتن را بالاتر از آن می‌دیدید که ایمان بیاورید و دین خدا را بپذیرید.]]
45314621واذكر أخا عاد إذ أنذر قومه بالأحقاف وقد خلت النذر من بين يديه ومن خلفه ألا تعبدوا إلا الله إني أخاف عليكم عذاب يوم عظيم
(ای محمّد! برای مشرکان مکّه بیان کن سرگذشت هود) برادر (دلسوز و مهربان قوم خود) عاد را. بدان گاه که در سرزمین ریگستان احقاف (واقع در جنوب جزیره‌ی عربستان و نزدیکی یمن) قوم خود را (از عذاب خدا) بیم داد و گفت: جز خداوند یگانه را نپرستید، چرا که از عذاب روز بزرگ، بر شما هراسناکم. پیش از او هم در گذشته‌های نزدیک و دور پیغمبرانی آمده بودند (و مردمان را از عذاب استیصال دنیوی و عقاب اخروی ترسانده بودند). [[«الأحْقَافِ»: نام سرزمینی است در جنوب شرقی جزیرة‌العرب، برخی از باستان‌شناسان، از روی نوشته‌هائی که به دست آمده است، احقاف را در شرق عَقَبه می‌دانند و با إرَم مذکور در قرآن یکی می‌شمارند (نگا: المنتخب). احقاف، از لحاظ لغوی، جمع حِقْف، ریگزار. دارای شنهای روان. «مِن بَیْنِ یَدَیْهِ»: مراد گذشته‌های نزدیک است. یا مراد پیغمبرانی است که هم‌عصر با او بوده و از همان چیزهائی قوم خود را بیم داده‌اند که او بیم داده است. «مِنْ خَلْفِهِ»: مراد گذشته‌های دور است. «عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ»: عذاب ریشه‌کن‌کننده و از میان برنده دنیوی، یا عذاب سخت و طاقت‌فرسای اخروی.]]
45324622قالوا أجئتنا لتأفكنا عن آلهتنا فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصادقين
(قوم عاد بدو پاسخ دادند و) گفتند: آیا تو آمده‌ای که با دروغهای خود، ما را از خدایانمان برگردانی؟! اگر از راستگویانی، عذابی را که ما را از وقوع آن می‌ترسانی بر سر ما بیاور. [[«لِتَأْفِکَنَا»: تا ما را منصرف کنی و برگردانی.]]
45334623قال إنما العلم عند الله وأبلغكم ما أرسلت به ولكني أراكم قوما تجهلون
هود گفت: این را تنها خدا می‌داند و بس. من چیزی را به شما می‌رسانم که برای آن فرستاده شده‌ام. (وظیفه‌ی من ابلاغ رسالت و رساندن پیام آسمانی است) ولیکن می‌بینم که شما مردمان نادانی هستید (چرا که وظیفه‌ی پیغمبران را نمی‌دانید، و عجیب‌تر این که خواستار زود فرا رسیدن عذاب و بلای کردگارید). [[«الْعِلْمُ»: آگاهی. مراد آگاهی از وقوع قیامت، یا اطّلاع از موعد عذاب استیصال دنیوی است. «تَجْهَلُونَ»: نمی‌دانید. یعنی وظیفه انبیاء را نمی‌دانید، یا چون نادانید شتاب دارید که عذاب خدا هرچه زودتر در رسد.]]
45344624فلما رأوه عارضا مستقبل أوديتهم قالوا هذا عارض ممطرنا بل هو ما استعجلتم به ريح فيها عذاب أليم
هنگامی که ابری را دیدند که در افق آسمان گسترده می‌شود و به سوی سرزمینهای ایشان رو می‌آورد (خوشحال شدند و) گفتند: این ابر بر ما باران را می‌باراند. (هود بدیشان گفت: چنین نیست). بلکه این همان چیزی است که آن را بشتاب می‌خواستید. تندبادی است که عذاب دردناکی به همراه آورده است! [[«عَارِضاً»: ابر. ابری که در عرض آسمان، یعنی در کرانه‌های افق پهن می‌شود و سپس بالا می‌آید. چه بسا از نشانه‌های ابرهای باران‌زا باشد. «مُسْتَقْبِلَ»: روآورنده. آینده. «أَوْدِیَة»: جمع وادی، دره‌ها (نگا: رعد. 17). مراد سرزمینها است (نگا: ابراهیم / 37، نمل / 18، قصص / 30، توبه / 121). «مُمْطِر»: بارنده.]]
45354625تدمر كل شيء بأمر ربها فأصبحوا لا يرى إلا مساكنهم كذلك نجزي القوم المجرمين
(تندبادی است که) همه چیز را به فرمان پروردگارش درهم می‌کوبد و نابود می‌سازد. پس (از چندی، تندباد ایشان را دربر گرفت و هلاک گشتند و) به گونه‌ای درآمدند که جز خانه‌هایشان چیزی به چشم نمی‌خورد! ما این سان مردمان بزهکار را سزا و کیفر می‌دهیم. [[«تُدَمِّرُ»: درهم می‌کوبد. ویران و نابود می‌سازد. «أَصْبَحُوا»: گشتند و شدند.]]
45364626ولقد مكناهم فيما إن مكناكم فيه وجعلنا لهم سمعا وأبصارا وأفئدة فما أغنى عنهم سمعهم ولا أبصارهم ولا أفئدتهم من شيء إذ كانوا يجحدون بآيات الله وحاق بهم ما كانوا به يستهزئون
ما قوم عاد را از امکاناتی برخوردار کرده بودیم که چنین امکاناتی را به شما نداده‌ایم. ما بدیشان گوشها و چشمها و دلهائی داده بودیم (که در درک و دید و تشخیص واقعیّتها آنان را قویتر از دیگران می‌کرد). امّا گوشها و چشمها و دلهایشان سودی بدانان نبخشید، چرا که آیات خدا را تکذیب می‌کردند و (رهنمودهای پیغمبران را نمی‌پذیرفتند. سرانجام همان) چیزی ایشان را فرو گرفت که مسخره‌اش می‌دانستند (و آن عذاب خدا بود). [[«مَکَّنَّاهُمْ»: مکانت و قدرتشان دادیم. از امکاناتی برخوردارشان کردیم. مراد قدرت مادی و معنوی است. از نظر ثروت و دارائی، و از لحاظ فرهنگ و دانش، برتر از اهل مکّه و بسیاری از مردم بودند (نگا: فجر 6 - 8). «إِنْ»: حرف نافیه است و به معنی (ما). «إِذْ»: چرا که. زیرا که. «حَاقَ»: فرو گرفت (نگا: انعام / 10، هود / 8، نحل / 34).]]
45374627ولقد أهلكنا ما حولكم من القرى وصرفنا الآيات لعلهم يرجعون
(ای اهل مکّه!) ما برخی از اقوامی را هلاک کرده‌ایم که در گرداگرد شما می‌زیسته‌اند، و ما آیات خود را به صورتهای گوناگون (برای آنان) بیان می‌داشته‌ایم تا (از کفر و فسق و فجور) برگردند (و آنان نمی‌پذیرفته و سرکشی می‌کرده‌اند). [[«مَا حَوْلَکُم مِّنَ الْقُری»: از قبیل، عاد در احقاف در قسمت جنوبی جزیرة‌العرب، قوم ثمود در حجر واقع در شمال جزیره، قوم سبأ در یمن، قوم شعیب در مدین که بر سر راه شام است، و قوم لوط در نواحی شام. «صَرَّفْنَا»: به گونه‌های مختلف و شیوه‌های گوناگون بیان داشته‌ایم.]]


0 ... 442.7 443.7 444.7 445.7 446.7 447.7 448.7 449.7 450.7 451.7 453.7 454.7 455.7 456.7 457.7 458.7 459.7 460.7 461.7 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

2171492106821190356252258517050094221