نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4494 | 45 | 21 | أم حسب الذين اجترحوا السيئات أن نجعلهم كالذين آمنوا وعملوا الصالحات سواء محياهم ومماتهم ساء ما يحكمون |
| | | آیا کسانی که مرتکب گناهان و بدیها میشوند، گمان میبرند که ما آنان را همچون کسانی بشمار میآوریم که ایمان میآورند و کارهای پسندیده و خوب انجام میدهند، و حیات و ممات و دنیا و آخرتشان یکسان میباشد؟ (اگر چنین بیندیشند) چه بد قضاوت و داوری میکنند!! [[«إِجْتَرَحُوا»: به دست آوردهاند. فراچنگ آوردهاند. اجتراح و اکتساب یکی است. جز این که ا جتراح در به دست آوردن گناهان، و اکتساب در فراچنگ آوردن حسنات و سیّئات هر دو به کار میرود. «سَوَآءً»: یکسان. برابر. حال (هُمْ) در فعل (نَجْعَلَهُمْ) است. «مَحْیَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ»: زندگی و مرگشان. مراد در زندگی دنیا و حیات بعد از مرگشان، یعنی آخرت است (نگا: ص / 28، قلم / 35 و 36، غافر / 51). «سَوَآءً مَّحْیَاهُمْ وَ مَمَاتُهُمْ»: دنیا و آخرت کافران همچون دنیا و آخرت مؤمنان باشد؟ دنیا و آخرت کافران مثل هم باشد؟]] |
|
4495 | 45 | 22 | وخلق الله السماوات والأرض بالحق ولتجزى كل نفس بما كسبت وهم لا يظلمون |
| | | خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، تا هر کسی در برابر کارهائی که انجام میدهد، سزا و جزا داده شود، و به انسانها هیچ گونه ستمی نگردد. [[«بِالْحَقِّ»: (نگا: انعام / 73، ابراهیم / 19، نحل / 3). «لِتُجْزی کُلُّ نَفْسٍ ...»: (نگا: طه / 15). «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الأرْضَ بِالْحَقِّ»: خداوند آسمانها و زمین را بر محور قانون حق آفریده است، و در همه جا حق و عدل و نظم و ترتیب حاکم است.]] |
|
4496 | 45 | 23 | أفرأيت من اتخذ إلهه هواه وأضله الله على علم وختم على سمعه وقلبه وجعل على بصره غشاوة فمن يهديه من بعد الله أفلا تذكرون |
| | | هیچ دیدهای کسی را که هوا و هوس خود را به خدائی خود گرفته است، و با وجود آگاهی (از حق و باطل، آرزوپرستی کرده است و) خدا او را گمراه ساخته است، و بر گوش و دل او مهر گذاشته است و بر چشمش پردهای انداخته است؟! پس چه کسی جز خدا (و خدا هم از وی رویگردان است) میتواند او را راهنمائی کند؟ آیا پند نمیگیرید و بیدار نمیشوید؟ [[«مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ»: کسی که هوا و هوس خود را معبود و خدای خود نموده است (نگا: فرقان / 43). «عَلی عِلْمٍ»: با وجود علم به حق و باطل و شناخت راه درست و نادرست (نگا: جاثیه / 17). خدا با علم به این که طرف استحقاق هدایت ندارد و در فسق و فجور غرق است. در صورت اوّل، حال ضمیر (ه) در (أَضَلَّهُ اللهُ) است. در صورت دوم، حال (اللهُ) است. «خَتَمَ عَلی ...»: (نگا: بقره / 7).]] |
|
4497 | 45 | 24 | وقالوا ما هي إلا حياتنا الدنيا نموت ونحيا وما يهلكنا إلا الدهر وما لهم بذلك من علم إن هم إلا يظنون |
| | | منکران رستاخیز میگویند: حیاتی جز همین زندگی دنیائی که در آن بسر میبریم در کار نیست. گروهی از ما میمیرند و گروهی جای ایشان را میگیرند، و جز طبیعت و روزگار، ما را هلاک نمیسازد! آنان چنین سخنی را از روی یقین و آگاهی نمیگویند، و بلکه تنها گمان میبرند و تخمین میزنند. [[«نَمُوتُ وَ نَحْیَا»: میمیریم و زنده میشویم. یعنی ما میمیریم و فرزندان ما جایگزین ما میشوند، و زندگی به همین شکلی پیش میرود (نگا: مؤمنون / 37). «مَا یُهْلِکُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ»: ما را جز مرور روزگار و گذشت عمر از میان برنمیدارد. «مَا لَهُم بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ»: (نگا: نجم / 28).]] |
|
4498 | 45 | 25 | وإذا تتلى عليهم آياتنا بينات ما كان حجتهم إلا أن قالوا ائتوا بآبائنا إن كنتم صادقين |
| | | هنگامی که آیات روشن ما (که دالّ بر توانائی ما برای ایجاد رستاخیز و زندگی دوبارهاند) بر آنان خوانده میشود، در برابر آنها دلیلی جز این ندارند که میگویند: اگر راست میگوئید (که قیامتی و زندگی دومی در کار است) پدران و نیاکان ما را زنده کنید و بیاورید (تا نمونهای از زنده شدن مردگان را ببینیم و باور کنیم). [[«بَیِّنَاتٍ»: روشن. مستدلّ. حال (آیات) است. «مَا کَانَ حُجَّتَهُمْ إِلاّ أَن قَالُوا ...»: واژه (حجّت) خبر (کَانَ) و جمله (أَن قَالُوا) اسم آن است. گفتار بیاساس ایشان را (حجّت) نامیدن، کنایه از این است که آنان دلیلی جز بیدلیلی ندارند.]] |
|
4499 | 45 | 26 | قل الله يحييكم ثم يميتكم ثم يجمعكم إلى يوم القيامة لا ريب فيه ولكن أكثر الناس لا يعلمون |
| | | بگو: خداوند شما را (از نیستی به هستی میآورد و) زنده میکند، سپس (بعد از به پایان آمدن اجلتان) شما را میمیراند، سپس (بعد از دوران برزخ و ماندگاری در گورها، شما را دوباره زنده میکند و) در روز قیامت که در آن تردیدی نیست شما را گرد میآورد، ولیکن بیشتر مردم (به علّت نیندیشیدن و تأمّل نکردن، قدرت خدا را بر ایجاد رستاخیز) نمیدانند. [[«إِلی یَوْمِ الْقِیَامَةِ»: در روز قیامت. «فِیهِ»: درباره گردآوری. درباره روز قیامت.]] |
|
4500 | 45 | 27 | ولله ملك السماوات والأرض ويوم تقوم الساعة يومئذ يخسر المبطلون |
| | | مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین از آن خدا است، و آن روز که قیامت برپا میشود، باطلگرایان زیان میبینند. [[«تَقُومُ السَّاعَةُ»: قیامت برپا میشود. «الْمُبْطِلُونَ»: مدّعیان باطل. باطلگرایان (نگا: اعراف / 173، عنکبوت / 48، روم / 58، غافر / 78).]] |
|
4501 | 45 | 28 | وترى كل أمة جاثية كل أمة تدعى إلى كتابها اليوم تجزون ما كنتم تعملون |
| | | (ای مخاطب! در آن روز) هر ملّتی را میبینی که (خاشعانه و خاضعانه، چشم به انتظار فرمان یزدان؛ در محضر دادگاه خداوند دادگر مهربان) بر سر زانوها نشسته است. هر ملّتی به سوی نامهی اعمالش فراخوانده میشود (و بدیشان گفته میشود:) امروز جزا و سزای کارهائی که میکردهاید به شما داده میشود. [[«أُمَّةٍ»: جماعت. ملّت. «جَاثِیَةً»: بر سر زانوها نشسته. بر سر زانوها نشستن برای خشوع و خضوع در برابر قاضی القضات دادگاه قیامت، و به خاطر ترس و هراسی است که مردمان را فرا میگیرد. «تُدْعی إِلی کِتَابِهَا»: برای دریافت نامه اعمال خود با دست راست و یا دست چپ فراخوانده میشود، و برابر آن دادگاهی میگردد، و سعادت و یا شقاوت میبیند.]] |
|
4502 | 45 | 29 | هذا كتابنا ينطق عليكم بالحق إنا كنا نستنسخ ما كنتم تعملون |
| | | این (نامهی اعمال که دریافت میدارید) کتاب ما است و اعمال شما را صادقانه بازگو میکند. ما (از فرشتگان خود) خواسته بودیم که تمام کارهائی را یادداشت کنند و بنویسند که شما در دنیا انجام میدادید. [[«یَنطِقُ عَلَیْکُمْ»: برای شما صحبت میکند. مراد از نطق، نوشتههائی است که با چشم دیده میشود و مطالب را بازگو مینماید. «کُنَّا نَسْتَنسِخُ»: نگارش را میطلبیدیم. کاملاً مینگاشتیم. استنساخ، طلب نگاشتن، و یا مبالغه در نگاشتن است. «إِنَّا کُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ»: نگارش کارهائی را از فرشتگان میخواستیم که میکردید. آنچه را میکردید کاملاً با دقّت مینگاشتیم و ثبت و ضبط میکردیم (نگا: یونس / 21، زخرف / 80).]] |
|
4503 | 45 | 30 | فأما الذين آمنوا وعملوا الصالحات فيدخلهم ربهم في رحمته ذلك هو الفوز المبين |
| | | و امّا کسانی که ایمان میآورند و کارهای شایسته میکنند، پروردگارشان ایشان را (به بهشت میبرد و) غرق نعمت خویش میگرداند. رستگاری و پیروزی آشکار همین است. [[«ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ»: (نگا: انعام / 16).]] |
|