نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4436 | 44 | 22 | فدعا ربه أن هؤلاء قوم مجرمون |
| | | موسی (وقتی که از ایمان آوردن فرعون و فرعونیان و سایر کفّار و مشرکان مأیوس گردید، رو به درگاه خدا کرد و) پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت: اینان مردم گنهکار (و کفرپیشه) هستند (و امیدی به هدایتشان باقی نمانده است. تو خود دانی که در حق ایشان چه میکنی). [[«دَعَا»: به فریاد خواند. ندا داد. «مُجْرِمُونَ»: گناهکاران. در اینجا مراد کافران است. «أَنَّ هؤُلآءِ»: حرف (ب) محذوف و اصل آن: بِأَنَّ هؤُلآءِ است.]] |
|
4437 | 44 | 23 | فأسر بعبادي ليلا إنكم متبعون |
| | | (از سوی خدا بدو دستور داده شد: حال که چنین است) پس بندگان مرا شبانه کوچ بده (تا فرعون و فرعونیان دستشان به شما نرسد) چرا که تعقیب میگردید (و فرعون و لشکریانش دنبالتان مینمایند). [[«أَسْرِ بِعِبَادِی»: بندگانم را در شب کوچ حرکت بده. (نگا: هود / 81، حجر / 65، طه / 77، شعراء / 52). «لَیْلاً»: ذکر این واژه برای تأکید است. «مُتَّبَعُونَ»: تعقیبشوندگان.]] |
|
4438 | 44 | 24 | واترك البحر رهوا إنهم جند مغرقون |
| | | و دریا را (بعد از عبور از آن) گشوده واگذار. (تا آنان بدان وارد شوند). ایشان گروهی هستند که قطعاً غرق میگردند (و هلاک میشوند). [[«رَهْواً»: مصدر است و در معنی اسم فاعل، ساکن و آرام. گشاده. جدا شده. «أُتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْواً»: دریا را باز و گشاده به حال خود بگذار. از دریا با آرامش خاطر عبور کن و بدون دغدغه آن را به حال خود رها ساز (نگا: معجم الفاظ القرآن الکریم). دریا را آرام بگذار و مجدّدا بدان عصا مزن و فرمان متّصل شدن مده. (رَهْواً) حال (الْبَحْرَ) یا حال ضمیر مستتر در (أُتْرُکْ) است.]] |
|
4439 | 44 | 25 | كم تركوا من جنات وعيون |
| | | چه باغها و چشمهسارهای زیادی از خود به جای گذاشتند! [[«کَمْ»: چه زیاد! بسیار فراوان.]] |
|
4440 | 44 | 26 | وزروع ومقام كريم |
| | | و کشتزارها و اقامتگاههای جالب و گرانبهائی را. [[«مَقَامٍ»: اقامتگاه. جایگاه. مراد کاخها و قصرها و ویلاها و منزلها است. «کَرِیمٍ»: پرارزش و گرانبها.]] |
|
4441 | 44 | 27 | ونعمة كانوا فيها فاكهين |
| | | و نعمتهای فراوان (دیگری) که در آن شادان و با ناز و نعمت زندگی میکردند. [[«فَاکِهینَ»: در ناز و نعمت بسربرندگان. متنعّمان (نگا: یس / 55).]] |
|
4442 | 44 | 28 | كذلك وأورثناها قوما آخرين |
| | | این چنین بود (ماجرای آنان) و ما همهی این نعمتها را به قوم دیگری دادیم (بدون دردسر و خون جگر). [[«أَوْرَثْنَاهَا»: (نگا: شعراء / 59). «قَوْماً آخَرِینَ»: گروه دیگری. مراد بنیاسرائیل است (نگا: مرجع سابق).]] |
|
4443 | 44 | 29 | فما بكت عليهم السماء والأرض وما كانوا منظرين |
| | | نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین، و نه بدیشان مهلتی داده شد (تا چند صباحی بمانند و توبه کنند و به جبران گذشتهها بپردازند). [[«فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمْ ...»: عربها هنگامی که میخواهند اهمّیّت مقام مردهای را نشان دهند، میگویند: آسمان و زمین بر او گریه کردند. خورشید کسوف کرد و ماه خسوف. آذرخش آسمان و باد وزان بر او گریستند و ... یا این که در اینجا مضاف محذوف است که (اهل) است. یعنی: به سبب حقارت فرعون و فرعونیان، در آسمان و زمین کسی برای ایشان دلسوزی نکرد و قطره اشکی نریخت. «مُنظَرِینَ»: مهلت دادهشدگان (نگا: اعراف / 15، حجر / 8 و 37).]] |
|
4444 | 44 | 30 | ولقد نجينا بني إسرائيل من العذاب المهين |
| | | ما بنیاسرائیل را از عذاب خوارکننده رهائی بخشیدیم. [[«الْعَذَابِ الْمُهِینِ»: (نگا: بقره / 90، آلعمران / 178، نساء / 14). این عذاب ذلّتبار، عبارت بود از: شکنجههای سخت و طاقتفرسای جسمی و روحی، کشتن پسران، و زنده نگاه داشتن دختران برای خدمتکاری و هوسرانی، بیگاری و کارهای بسیار سنگین و ...]] |
|
4445 | 44 | 31 | من فرعون إنه كان عاليا من المسرفين |
| | | (ایشان را نجات دادیم) از فرعون. کسی که بر دیگران بزرگی میفروخت و ستمگری مینمود، و از زمرهی تبهکارانی بود که ظلم و فساد را از حدّ میگذرانند. [[«عَالِیاً»: متکبّر. برتری جوی متجاوز (نگا: یونس / 83، مؤمنون / 46، ص / 75).]] |
|