نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4357 | 43 | 32 | أهم يقسمون رحمت ربك نحن قسمنا بينهم معيشتهم في الحياة الدنيا ورفعنا بعضهم فوق بعض درجات ليتخذ بعضهم بعضا سخريا ورحمت ربك خير مما يجمعون |
| | | آیا آنان رحمت پروردگار تو را تقسیم میکنند (و کلید رسالت را به هر کس که بخواهند میسپارند؟). این مائیم که معیشت آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردهایم. و برخی را بر برخی دیگر برتریهائی دادهایم، تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به کار گیرند (و به یکدیگر خدمت کنند). و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآوری میکنند بهتر است (که نبوّت است و نبوّت از همهی مقامات برتر است). [[«رَحْمَة»: در رسمالخطّ قرآنی با تاء کشیده نوشته شده است. «مَعِیشَتَهُمْ»: قوت زندگی ایشان، از قبیل: خوردنی و نوشیدنی. «دَرَجَاتٍ»: مراتب. مراد تفاوت در استعدادها و لیاقتها و اعمال و ارزاق است. «سُخْرِیّاً»: مسخّر. زیر فرمان. به کار گرفته شده. منسوب به (سُخْرَه) است. «لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِیّاً»: تسخیر در اینجا به معنی بهرهکشی ظالمانه نیست، بلکه منظور به کار گرفتن عموم مردم برای خدمت به یکدیگر و چرخاندن زندگی تعاونی و ایجاد نظم در اجتماع است. چرخش زندگی و نظم بدون تفاوتها امکانپذیر نیست. همه انسانها آزادند و باید نیروهای متفاوت و خلاّق خود را به کار گیرند و نبوغ جوراجور خود را شکوفا سازند و از نتایج فعّالیّتهای خویش بیکم و کاست بهره گیرند و در رفع نارسائیها بکوشند. انسانها همچون ظروف یکدستی نیستند که در یک کارخانه، یک شکل و یک نواخت و یک اندازه و با یک نوع فایده، ساخته شده باشند. همچنین انسانها مانند پیچ و مهرههای یک ماشین هم نیستند که سازنده مربوطه آنها را تنظیم کرده باشد و به گونه اجبار به کار معیّن خود ادامه دهند. بلکه انسانها در عین تفاوت استعدادها و لیاقتها، آزادی اراده و مسؤولیّت دارند. اگر جز این بود، زندگی برای انسانها ناممکن میگردید. «رَحْمَةُ»: مراد نبوّت، و سعادت دارین مترتّب بر آن است.]] |
|
4358 | 43 | 33 | ولولا أن يكون الناس أمة واحدة لجعلنا لمن يكفر بالرحمن لبيوتهم سقفا من فضة ومعارج عليها يظهرون |
| | | اگر (بهرهمند شدن کفّار از انواع مواهب مادی) سبب نمیشد که همهی مردم (تمایل به کفر پیدا کنند و در گمراهی) ملّت واحدی گردند، ما برای کسانی که به خداوند مهربان باور نمیداشتند خانههائی با سقفهائی از نقره فراهم میآوردیم، و برای آنان پلّهها و نردبانهای سیمین ترتیب میدادیم که از آنها بالا روند. (چرا که نعمت چندروزهی حیات بیارزش است و در مقابل نعمت جاویدان آخرت چیزی به حساب نمیآید). [[«أُمَّةً»: ملّت. مراد ملّت گمراه و بیدین است. «سُقُفاً»: جمع سَقْف، آسمانه خانه. پوشش بالای اطاق. «فِضَّةٍ»: نقره. «مَعَارِجَ»: جمع مَعْرَج، پلّه. نردبان. بالارو. «یَظْهَرُونَ»: بالا روند. بر شوند.]] |
|
4359 | 43 | 34 | ولبيوتهم أبوابا وسررا عليها يتكئون |
| | | و برای خانههایشان درهائی فراهم میآوردیم، و تختهائی نقرهای که بر آنها تکیه میزنند و میلمند ترتیب میدادیم. [[«سُرُراً»: جمع سَریر، تختها.]] |
|
4360 | 43 | 35 | وزخرفا وإن كل ذلك لما متاع الحياة الدنيا والآخرة عند ربك للمتقين |
| | | و زر و زیور و انواع وسائل تجمّلی و زینتآلات بدیشان میدادیم. امّا همهی اینها متاع زندگی این جهانی است، و آخرت در پیشگاه پروردگارت برای پرهیزگاران آماده است (و نعمت سرای جاویدان که از آن خداپرستان است، با نعمت جهان گذران قابل مقایسه نیست). [[«زُخْرُفاً»: زر و زیور. زینتآلات و وسائل تجملی. بعضی (زُخْرُفاً) را عطف بر (سُقُفاً) دانسته، و اشاره به وسائل زینتی مستقلّی میدانند که در اختیار این گونه افراد گذارده میشود. و برخی عطف بر (مِن فِضَّةٍ) دانسته و در اصل (مِن زُخْرُفٍ) بوده، سپس منصوب به نزع خافض شده است. در این صورت مفهوم جمله چنین میشود: سقفها و درها و تختهای خانههای آنان را بعضی از طلا و بعضی از نقره ترتیب میدادیم. «لَمَّا»: بجز. مگر. این واژه به معنی (إِلاّ) است.]] |
|
4361 | 43 | 36 | ومن يعش عن ذكر الرحمن نقيض له شيطانا فهو له قرين |
| | | هر کس از یاد خدا غافل و روگردان شود، اهریمنی را مأمور او میسازیم، و چنین اهریمنی همواره همدم وی میگردد (و گمراه و سرگشتهاش میسازد). [[«یَعْشُ»: غافل شود. رخ بتابد و روی بگرداند. کور شود. کمسو شود. «ذِکْرِ»: یاد. قرآن (نگا: آلعمران / 58، اعراف / 63، حجر / 6 و 9). «ذِکْرِ الرَّحْمنِ»: قرآن خدا. خدا را یاد کردن. تذکیر و اندرز خدا. «نُقَیِّضْ»: آماده میسازیم. فراهم میآوریم. تهیّه میبینیم. (نگا: فصّلت / 25) «قَرِینٌ»: همنشین. همدم.]] |
|
4362 | 43 | 37 | وإنهم ليصدونهم عن السبيل ويحسبون أنهم مهتدون |
| | | شیاطین این گروه را از راه (خدا) بازمیدارند و (به گونهای گمراهی را در نظرشان میآرایند که) گمان میکنند ایشان هدایتیافتگان حقیقی هستند. [[«إِنَّهُمْ»: مرجع (هُمْ) شیاطین است. اگرچه در آیه پیشین به صورت (شَیْطاناً) و مفرد آمده است، در واقع معنی جمعی دارد. «لَیَصُدُّونَهُمْ»: شیاطین کفّار را باز میدارند. یعنی زشتیها را در نظرشان زیبا، بیراهه را شاهراه، گمراهی را هدایت، حرام را حلال، و بالاخره نادرست را درست جلوه میدهند و ایشان را از راه به در میکنند. «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ»: (نگا: اعراف / 30، کهف / 103 - 106).]] |
|
4363 | 43 | 38 | حتى إذا جاءنا قال يا ليت بيني وبينك بعد المشرقين فبئس القرين |
| | | تا آن گاه که چنین کسی (همراه با چنان اهریمنی، در قیامت) به پیش ما میآید، (رو بدین همنشین نفرتانگیز میکند و نادمانه) میگوید: کاشکی! میان من و میان تو، به اندازهی مشرِق و مغرب فاصله بود! (ای وای من!) چه همدم و همنشین بدی است! [[«بُعْدَ»: فاصله. اندازه. «الْمَشْرِقَیْنِ»: دو مشرِق، مراد مشرِق و مغرب است. این واژه ملحق به مثنّی است. همچون والِدَیْنِ (نگا: بقره / 83 و 180 و 215). أَبَوَیْنِ (نگا: نساء / 11، کهف / 80، یوسف / 6 و 99 و 100).]] |
|
4364 | 43 | 39 | ولن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم أنكم في العذاب مشتركون |
| | | هرگز این گفتگوها امروز به حال شما سودی نمیبخشد، چرا که شما ستم کردهاید، و حق این است که همگی در عذاب دوزخ مشترک باشید. [[«إِذْ»: چرا که. به علّت این که. «أَنَّکُمْ»: بیان علّت عدم نفع است. یعنی: لِأَنَّ حَقَّکُمْ أَن تَشْتَرِکُوا.]] |
|
4365 | 43 | 40 | أفأنت تسمع الصم أو تهدي العمي ومن كان في ضلال مبين |
| | | آیا تو میتوانی سخن خود را به گوش کران برسانی؟ و یا این که کوران و کسانی را که در گمراهی آشکاری هستند، رهنمود گردانی؟ [[«اَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ ...؟» (نگا: یونس / 42 و43، نمل / 80 و 81).]] |
|
4366 | 43 | 41 | فإما نذهبن بك فإنا منهم منتقمون |
| | | هرگاه تو را بمیرانیم و از میان برداریم (و ناظر بر مجازات ایشان نباشی) قطعاً ما از آنان انتقام خواهیم گرفت (و به مجازاتشان خواهیم رساند). [[«فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ ...»: روی سخن به پیغمبر گرامی است و این آیه و چند آیه بعدی، برای تسلّی و آرامش خاطر مبارک او است.]] |
|