نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4303 | 42 | 31 | وما أنتم بمعجزين في الأرض وما لكم من دون الله من ولي ولا نصير |
| | | شما هرگز نمیتوانید (از چنگال قدرت خداوند) در زمین (فرار کنید و خدای را از دستیابی به خود) ناتوان سازید، و سوای خدا هیچ گونه سرپرست و یاوری ندارید (تا به کمک شما بشتابند و شما را از مصائب و بلایای نازله برهانند). [[«مَآ أَنتُم بِمُعْجِزِینَ»: شما نمیتوانید درمانده و ناتوان کنید و به ستوه بیاورید (نگا: انعام / 134، یونس / 53، توبه / 2 و 3).]] |
|
4304 | 42 | 32 | ومن آياته الجوار في البحر كالأعلام |
| | | و از جمله نشانههای (شناخت خدا و قدرت) او کشتیهائی است همچون کوهها که بر صفحهی دریاها به حرکت درمیآیند. [[«الْجَوارِی»: جمع جَارِیَة، کشتیهای روان. صفت به جای موصوف استعمال شده که (سُفُن) است و در اصل السُّفُنُ الْجَوارِی است. در رسمالخطّ قرآنی یاء آخر جَواری برای تخفیف حذف شده است. «أَعْلام»: جمع عَلَم، کوهها.]] |
|
4305 | 42 | 33 | إن يشأ يسكن الريح فيظللن رواكد على ظهره إن في ذلك لآيات لكل صبار شكور |
| | | اگر خداوند بخواهد باد را از وزیدن میاندازد و کشتیها بر روی دریاها متوقّف میگردند. قطعاً در این (حرکت بادها، جریان کشتیها، آفرینش دریاها بدین وسعت و ویژگیهای آبها، و نظم و نظامی که بر امور حکمفرما است) دلائل روشنی (بر وجود خدا) است برای هر کس که بسیار شکیبا و بسیار سپاسگزار باشد. [[«یُسْکِنْ»: ساکن میکند. از وزیدن میاندازد. «یَظْلَلْنَ»: میمانند. میشوند. «رَوَاکِدَ»: جمع راکِدَة، ثابت. ساکن. برجای و بیحرکت.]] |
|
4306 | 42 | 34 | أو يوبقهن بما كسبوا ويعف عن كثير |
| | | یا اگر بخواهد کشتیها را به خاطر کارهائی که سرنشینان آنها مرتکب شدهاند، نابود میسازد، و از بسیاری گذشت میکند (و مردمان زیادی را میبخشد و از مجازات برکنار میدارد). [[«یُوبِقْهُنَّ»: کشتیها را هلاک میسازد. مراد از کشتیها سرنشینان کشتیها است. یعنی ذکر محلّ و مراد حالّ است؛ و یا جنبه مجازی دارد، مثل: إِسْأَلِ الْقَرْیَةَ (نگا: یوسف / 82). فعل (یُوبِقْ) از ماده (وبق) به معنی هلاک است (نگا: کهف / 52). «کَثِیرٍ»: بسیاری از مردم.]] |
|
4307 | 42 | 35 | ويعلم الذين يجادلون في آياتنا ما لهم من محيص |
| | | (خداوند چنین میکند تا مؤمنان عبرت گیرند) و تا کافرانی که به مخالفت آیات ما برمیخیزند و آنها را نمیپذیرند بدانند که هیچ گریزگاه و پناهگاهی (از دست عذاب خدا) ندارند (و پیوسته در دسترس قدرت اویند). [[«یَعْلَمَ»: منصوب به (أَنْ) محذوف است و تأویل به مصدر میگردد و عطف بر مجموع جمله شرطیّه، یا عطف بر علّت مقدّری میشود. یعنی: لِیَنتَقِمَ مِنْهُمْ وَ یَعْلَمَ الَّذِینَ. «مَحِیصٍ»: گریزگاه. پناهگاه (نگا: نساء / 121، ابراهیم / 21، فصّلت / 48).]] |
|
4308 | 42 | 36 | فما أوتيتم من شيء فمتاع الحياة الدنيا وما عند الله خير وأبقى للذين آمنوا وعلى ربهم يتوكلون |
| | | آنچه به شما داده شده است، متاع (زودگذر و فناپذیر) زندگی دنیا است (و در اصل برق جهان، شعلهای در برابر باد، حبابی بر سطح آب، و غباری در مسیر طوفان است). ولی آنچه (از پاداشها و مواهبی که) نزد خدا است بهتر و پایدارتر برای کسانی است که ایمان آورده باشند و بر پروردگارشان توکّل کرده باشند. [[«مَآ أُوتِیتُمْ»: چیزهائی که به شما عطا شده است. «مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»: کالا و توشه زندگی دنیا است نه زاد آخرت «خَیْرٌ وَ أَبْقی»: (نگا: طه / 73 و 131، قصص / 60).]] |
|
4309 | 42 | 37 | والذين يجتنبون كبائر الإثم والفواحش وإذا ما غضبوا هم يغفرون |
| | | و کسانیند که از گناهان بزرگ، و اعمال بسیار زشت و ناپسند میپرهیزند، و هنگامی که خشمناک میگردند (زمام اختیار از دست نمیدهند و پرت و پلا نمیگویند و آلودهی گناه نمیشوند، و بلکه نفس خود را مهار میکنند و بخشم آورندگان را) میبخشند. [[«کَبَآئِرَ الإِثْمِ»: گناهان کبیره (نگا: نساء / 31). گناهان کبیره گناهانی است که از آنها بیم داده شده، و یا این که حدّ و تعزیری در برابر آنها واجب گشته است (نگا: صفوةالبیان لمعانی القرآن). «الْفَوَاحِشَ»: گناهانی است که بسیار زشت و پلشت باشند (نگا: مرجع سابق). بسیاری (کَبَآئِرَ الإِثْمِ) را گناهان کبیره، و (الْفَوَاحِشَ) را شرک و زنا و هرگونه گناهی دانستهاند که دارای حدّ باشد. عطف (الْفَوَاحِشَ) بر (کَبَآئِرَ الإِثْمِ) عطف خاصّ بر عام است. «یَغْفِرُونَ»: میبخشند. گذشت میکنند.]] |
|
4310 | 42 | 38 | والذين استجابوا لربهم وأقاموا الصلاة وأمرهم شورى بينهم ومما رزقناهم ينفقون |
| | | و کسانیند که دعوت پروردگارشان را پاسخ میگویند، و نماز را چنان که باید میخوانند، و کارشان به شیوهی رایزنی و بر پایهی مشورت با یکدیگر است، و از چیزهائی که بدیشان دادهایم (در کارهای خیر) صرف میکنند. [[«أَمْرُهُمْ شُورَی بَیْنَهُمْ»: کار و بارشان شورائی است. مهمترین مسأله اجتماعی همان اصل «شوری» است و یک برنامه عمومی و همگانی مسلمانان است.]] |
|
4311 | 42 | 39 | والذين إذا أصابهم البغي هم ينتصرون |
| | | و کسانیند که اگر ستمی بدیشان شد، خویشتن را یاری میدهند (و زیر بار ظلم نمیروند). [[«الْبَغْیُ»: ظلم و تعدّی. «یَنتَصِرُونَ»: یاری میطلبند. به یاری یکدیگر میشتابند.]] |
|
4312 | 42 | 40 | وجزاء سيئة سيئة مثلها فمن عفا وأصلح فأجره على الله إنه لا يحب الظالمين |
| | | (ولی از آنجا که یاری کردن نباید از مسیر مساوات و عدالت خارج شود و به انتقامجوئی و کینهتوزی و تجاوز از حدّ منتهی گردد، باید توجّه داشته باشند که) کیفر هر بدی، کیفری همسان آن است. اگر کسی (به هنگام قدرت، برای هدایت گمراهان و استحکام پیوندهای اجتماعی از بدکار) گذشت کند (و میان خود و میان او) صلح و صفا به راه اندازد، پاداش چنین کسی با خدا است. خداوند قطعاً ظالمان را دوست نمیدارد. [[«إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ»: این نکته قابل ذکر است که تسلیم شونده ظلم، و دفاعکننده از ظلم، و کننده ظلم، و کمککننده ظلم، همه محکوم و بزهکارند.]] |
|