نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4267 | 41 | 49 | لا يسأم الإنسان من دعاء الخير وإن مسه الشر فيئوس قنوط |
| | | انسان (بیایمان) از طلبیدن دارائی و نعمت سیر نمیگردد و خسته نمیشود، ولی زمانی که بلا و سختی و فقر و فاقه بدو رو کرد، فوراً دلسرد و ناامید میگردد (و از خود و زندگی بیزار و گریزان میشود). [[«لا یَسْأَمُ»: ملول و خسته نمیگردد. «الإِنسَانُ»: مراد انسان کافر و بیایمان است (نگا: آیات 50 - 54). «دُعَآءِ»: طلبیدن، به دنبال رفتن. «الْخَیْرِ»: مال و ثروت. دارائی و نعمت و صحّت. «دُعَآءِ الْخَیْرِ»: اضافه مصدر به مفعول خود است. «الشَّرُّ»: فقر و فاقه. بلا و مصیبت. بیماری و تنگی معیشت. «یَؤُوسٌ»: بسیار ناامید. «قَنُوطٌ»: بسیار مأیوس. «یَؤُوسٌ قَنُوطٌ»: هر دو واژه به یک معنی و برای تأکید است.]] |
|
4268 | 41 | 50 | ولئن أذقناه رحمة منا من بعد ضراء مسته ليقولن هذا لي وما أظن الساعة قائمة ولئن رجعت إلى ربي إن لي عنده للحسنى فلننبئن الذين كفروا بما عملوا ولنذيقنهم من عذاب غليظ |
| | | اگر ما به چنین انسانی، به دنبال ناراحتی و زیانی که بدو رسیده است، از سوی خود مرحمتی (همچون ثروت و صحّت) روا داریم، گستاخانه خواهد گفت: این (ثروت و صحّت) حق من است (و آن را در سایهی تلاش و کوشش و علم و دانش خود به دست آوردهام) و اصلاً گمان نمیبرم که قیامتی در کار باشد. اگر (به فرض، قیامتی هم در کار باشد و) من به سوی پروردگارم برگردم، حتماً در پیشگاه او دارای مقام و منزلت خوبی هستم (چرا که ذاتاً محترمم، و همان گونه که در دنیا خدا گرامیم داشته است و به من قدرت و نعمت داده است، در آخرت نیز گرامیم میدارد و به من عزّت و حرمت میبخشد) ما کافران را مسلّماً از کارهائی که کردهاند آگاه خواهیم کرد و حتماً عذاب سخت و زیادی را بدیشان میچشانیم. [[«رَحْمَةً»: مراد نعمتهائی همچون ثروت و قدرت است. «ضَرَّآءَ»: زیان و ضرر. ناراحتی و بیماری. «هذَا لِی»: این از خود من است. این در سایه عقل و شعور و علم و کاردانی خودم میباشد. «الْحُسْنی»: مراد مقام و منزلت و بهشت است. «غَلِیظٍ»: متراکم. شدید. فراوان (نگا: هود / 58، ابراهیم / 17، لقمان / 24).]] |
|
4269 | 41 | 51 | وإذا أنعمنا على الإنسان أعرض ونأى بجانبه وإذا مسه الشر فذو دعاء عريض |
| | | هنگامی که ما به انسان نعمت دهیم رویگردان (از دینداری و شکرگزاری) میگردد و تکبّر و غرور میورزد، و هنگامی که به بلا و گرفتاری و ناراحتی و بیماری دچار گردید، دعاهای عریض و طویلی سر میدهد (و به شکوه و گلایه میپردازد که چرا خدا نعمت خود را از او بازگرفته است و بدو ظلم کرده است). [[«أَعْرَضَ»: رویگردان میشود. شکرگزاری و چه بسا دینداری را رها میکند. «نَأی بِجَانِبِهِ»: خود را از خداپرستی و دینداری دور میکند. تکبّر میورزد و مغرور میگردد. شانهها را بالا میاندازد که مثل سر را بالا گرفتن نشانه فخرفروشی و استکبار است. مراد از (جانِب) خود انسان یا دوش او است (نگا: روح المعانی). «عَرِیضٍ»: وسیع. مراد دراز و فراوان است. البتّه دعای شخص کافر یا سست ایمان، بدین هنگام جنبه گلایه از خدا و ناشکری دارد و بیشتر جزع و فزعی است بر از دست دادن نعمت و برای عودت دادن آن. یا این که در وقت ثروتمندی متکبّر و مغرور میشود، و در وقت فقر و فاقه متضرّع و زبون، و در هر دو حالت تنها متوجّه دنیا است. بالاخره دعایش برای دنیا است نه برای خدا.]] |
|
4270 | 41 | 52 | قل أرأيتم إن كان من عند الله ثم كفرتم به من أضل ممن هو في شقاق بعيد |
| | | (ای محمّد!) بگو: به من خبر دهید اگر این (قرآن) از سوی خداوند آمده باشد، و آن گاه شما به آن ایمان نداشته باشید، چه کسی گمراهتر خواهد بود از آن کسی که (با حق و حقیقت) سخت در مبارزه و مقابله باشد؟ [[«أَرَأَیْتُمْ»: (نگا: انعام / 40 و 46 و 47، یونس / 50). «شِقَاقٍ»: مخالفت. مقابله. «بَعِیدٍ»: دور از حقیقت. ژرف که مراد همه جانبه و سخت است. «فِی شِقَاقٍ بَعیدٍ»: (نگا: بقره / 176، حجّ / 53).]] |
|
4271 | 41 | 53 | سنريهم آياتنا في الآفاق وفي أنفسهم حتى يتبين لهم أنه الحق أولم يكف بربك أنه على كل شيء شهيد |
| | | ما به آنان (که منکر اسلام و قرآنند) هرچه زودتر دلائل و نشانههای خود را در اقطار و نواحی (آسمانها و زمین، که جهان کبیر است) و در داخل و درون خودشان (که جهان صغیراست) به آنان (که منکر اسلام و قرآنند) نشان خواهیم داد تا برای ایشان روشن و آشکار گردد که اسلام و قرآن حق است. آیا (برای برگشت کافران از کفر و مشرکان از شرک) تنها این بسنده نیست که پروردگارت بر هر چیزی حاضر و گواه است؟ (چه حضور و شهادتی از این برتر و بالاتر که با خطّ تکوین، دلائل قدرت و حکمت خود را بر روی همهی ذرّات کائنات و وجود موجودات نگاشته است؟). [[«الآفَاقِ»: نواحی عالم و اقطار آسمانها و زمین. «أَنَّهُ»: این که قرآن. این که اسلام (نگا: کشّاف، مختصر). «شَهِیدٌ»: گواه و مطلع. حاضر و ناظر.]] |
|
4272 | 41 | 54 | ألا إنهم في مرية من لقاء ربهم ألا إنه بكل شيء محيط |
| | | آگاه باشید که ایشان دربارهی ملاقات با پروردگارشان (برای حساب و کتاب) در شکّ و تردیدند (و رستاخیز را باور نمیدارند). هان بدانید که خدا (علم و قدرتش) همه چیز را دربر گرفته است (و از هر چیزی آگاه و بر هر چیزیتوانا است). [[«مِرْیَةٍ»: شکّ وتردید (نگا: هود / 17 و 109، حجّ / 55، سجده / 23)]] |
|
4273 | 42 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم حم |
| | | حا. میم. [[«حم»: از حروف مقطّعه است (نگا: بقره / 1).]] |
|
4274 | 42 | 2 | عسق |
| | | عین. سین. قاف. [[«عسق»: از حروف مقطّعه است (نگا: بقره / 1).]] |
|
4275 | 42 | 3 | كذلك يوحي إليك وإلى الذين من قبلك الله العزيز الحكيم |
| | | خدای نیرومند و فرزانه، به تو و به کسانی که پیش از تو (پیغمبر) بودهاند این چنین (معانی و مقاصدی که در این سوره است) وحی میکند. (سرچشمهی وحی همه جا و همه وقت یکی است که پروردگار جهان است، و محتوای وحی نیز در اصول و کلّیّات برای جملگی پیغمبران یکی است). [[«کَذلِکَ»: همان گونه که در این سوره است. این چنین که میبینی. «یُوحِی إِلَیْکَ»: در سایر سورههای قرآن به تو وحی میکند. «إِلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکَ»: به سایر پیغمبران کتابهای آسمانی را با همین اصول و کلّیّات وحی کرده است. «اللهُ»: فاعل فعل (یُوحِی) است.]] |
|
4276 | 42 | 4 | له ما في السماوات وما في الأرض وهو العلي العظيم |
| | | آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خدا است، و او والا و بزرگوار است. [[«لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ ...»: مجموعه عالم هستی از آن او است.]] |
|