نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4253 | 41 | 35 | وما يلقاها إلا الذين صبروا وما يلقاها إلا ذو حظ عظيم |
| | | به این خوی (و خلق عظیم) نمیرسند مگر کسانی که دارای صبر و استقامت باشند، و بدان نمیرسند مگر کسانی که بهرهی بزرگی (از ایمان و تقوا و اخلاق ستوده) داشته باشند. [[«مَا یُلَقَّاهَا»: به این خصلت دست نمییابد و این سفارش را پذیرا نمیگردد (نگا: قصص / 80). ضمیر (هَا) به (خَصْلَة) یا (وَصِیَّة) باز میگردد که مستفاد از جمله سابق است. «ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ»: دارای بهره فراوان از خصال حمیده و صفات پسندیدهای که منتهی به سعادت دائم میگردد (نگا: قصص / 79، انسان / 11).]] |
|
4254 | 41 | 36 | وإما ينزغنك من الشيطان نزغ فاستعذ بالله إنه هو السميع العليم |
| | | هرگاه وسوسهای از شیطان (در این مسیر) متوجّه تو گردید (به هوش باش و در مقابل آن مقاومت کن و) خود را به خداوند بسپار (و به سایهی لطف او پناه بر) که او بس شنوا و آگاه است (و تو را میپاید و محافظت مینماید). [[«وَ إِمَّا یَنزَغَنَّکَ ...»: (نگا: اعراف / 200).]] |
|
4255 | 41 | 37 | ومن آياته الليل والنهار والشمس والقمر لا تسجدوا للشمس ولا للقمر واسجدوا لله الذي خلقهن إن كنتم إياه تعبدون |
| | | از نشانههای (قدرت) خدا، شب و روز و خورشید و ماه است. برای خورشید و ماه سجده نکنید، برای خدائی که آنها را آفریده است، سجده کنید، اگر واقعاً او را عبادت و پرستش میکنید. [[«آیَاتِهِ»: نشانههای قدرت و ادلّه عظمت او. «إن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»: اگر واقعاً او را میپرستید. اگر میخواهید او را عبادت و پرستش کنید.]] |
|
4256 | 41 | 38 | فإن استكبروا فالذين عند ربك يسبحون له بالليل والنهار وهم لا يسأمون |
| | | اگر (مشرکان) خود را بزرگتر از آن دیدند (که به عبادت و پرستش پروردگار بپردازند، باک مدار. چرا که) آنان که در پیشگاه پروردگارت منزلت و مکانت دارند (که فرشتگان مقرّبند) شب و روز به تسبیح و تقدیس او سرگرمند و به هیچ وجه ایشان (از این کار) خسته و درمانده نمیگردند. [[«عِندَ رَبِّکَ»: در پیشگاه او هستند. مراد از عندیّت، یعنی در پیشگاه بودن، عندیّت مکانی نیست؛ بلکه عندیّت کرامت و منزلت است (نگا: قمر / 55). «لا یَسْأَمُونَ»: ملول نمیگردند. خسته و درمانده نمیشوند (نگا: بقره / 282).]] |
|
4257 | 41 | 39 | ومن آياته أنك ترى الأرض خاشعة فإذا أنزلنا عليها الماء اهتزت وربت إن الذي أحياها لمحيي الموتى إنه على كل شيء قدير |
| | | و از نشانههای (قدرت) خدا این است که تو زمین را خشک و برهوت میبینی، امّا هنگامی که (قطرههای حیاتبخش) آب بر آن فرو میفرستیم، به جنبش درمیآید و آماسیده میگردد (و بعدها به صورت گل و گیاه و سبزه موج میزند). آن کس که این زمین خشک و برهوت را زنده میکند، هم او مردگان را نیز (در قیامت) زنده میگرداند. چرا که او بر هر چیزی توانا است. [[«خَاشِعَةً»: خشک و برهوت. ساکن و بدون حرکت. «إهْتَزَّتْ»: به جنبش درمیآید و تکان میخورد. «رَبَتْ»: بالا میآید و آماسیده میگردد. «إهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ ...»: (نگا: حجّ / 5). وقتی که آب به عناصر و ذرّات خاک میرسد، در داخل آب حل میگردند و جذب دانهها یا ریشههای گیاهان میشوند و به سلولها و بافتها و اندامهای زندهای تبدیل شده و رشد میکنند و افزایش مییابند. «مُحْیی»: زنده کننده (نگا: روم / 50). در رسمالخطّ قرآنی با یک یاء نوشته شده است.]] |
|
4258 | 41 | 40 | إن الذين يلحدون في آياتنا لا يخفون علينا أفمن يلقى في النار خير أم من يأتي آمنا يوم القيامة اعملوا ما شئتم إنه بما تعملون بصير |
| | | کسانی که آیات ما را مورد طعن قرار میدهند و به تحریف (حقائق و معانی) آن دست مییازند، بر ما پوشیده نخواهند بود (و کیفرشان را خواهیم داد.) آیا کسی که به آتش دوزخ انداخته میشود بهتر است یا کسی که (در سایهی ایمان) در نهایت امن و امان، روز قیامت (به عرصهی محشر) میآید؟ هر کاری که میخواهید بکنید، او میبیند هر آنچه را که انجام میدهید. [[«یُلْحِدُونَ»: مورد طعن قرار میدهند. تحریف میکنند. «آیَاتِ»: مراد آیات تکوینی کتاب منظور جهان، یا آیات تشریعی مذکور در کتابهای آسمانی به ویژه قرآن است. «یُلْحِدُونَ فِی آیَاتِنَا»: آیات ما را تحریف میکنند. آیات ما را مورد طعن قرار میدهند. مراد منحرف ساختن مردم با مغالطه و سفسطه از دلائل خداشناسی و نشانههای قدرت الهی، و یا تحریف حقائق و معانی و تغییر عبارات و الفاظ کتابهای آسمانی است. «آمِناً»: در امن و امان. مطمئنّ و بیدغدغه، حال است.]] |
|
4259 | 41 | 41 | إن الذين كفروا بالذكر لما جاءهم وإنه لكتاب عزيز |
| | | کسانی که قرآن را انکار میکنند بدان گاه که به ایشان میرسد، (بر ما پوشیده نمیمانند و سزای آن را میبینند). قرآن کتاب ارزشمند و بینظیری است. [[«إِنَّ الَّذِینَ ...»: خبر آن محذوف است. از قبیل: لایُخْفَوْنَ عَلَیْنا ... لا یَغِیبُ عَنَّآ أَمْرُهُمْ وَ مَا یَقْصِدُونَ. «الذِّکْرِ»: قرآن (نگا: حجر / 9، نحل / 44). «عَزِیزٌ»: ارزشمند. بینظیر. چیره و شکستناپذیر.]] |
|
4260 | 41 | 42 | لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه تنزيل من حكيم حميد |
| | | هیچ گونه باطلی، از هیچ جهتی و نظری، متوجّه قرآن نمیگردد. (نه غلطی و تناقضی در الفاظ و مفاهیم آن است، و نه علوم راستین و اکتشافات درست پیشینیان و پسینیان مخالف با آن، و نه دست تحریف به دامان بلندش میرسد. چرا که) قرآن فرو فرستادهی یزدان است که با حکمت و ستوده است (و افعالش از روی حکمت است، و شایستهی حمد و ستایش بسیار است). [[«الْبَاطِلُ»: نقطه مقابل حق. مراد: نسخ، کم و زیاد شدن، غلط از آب درآمدن، تناقض مطالب و مفاهیم، و بالاخره همه چیزهای نادرست و خلاف حقیقت و واقعیّت است. «مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ»: کنایه از همه جانبه بودن است. یعنی از همه جهات خدا قرآن را حفظ میکند (نگا: حجر / 9) و از هیچ سو و هیچ طرف و ناحیه، بطلان و فساد متوجّه آن نگشته و نمیگردد. «تَنزِیلٌ» (نگا: شعراء / 192، یس / 5، فصّلت / 2).]] |
|
4261 | 41 | 43 | ما يقال لك إلا ما قد قيل للرسل من قبلك إن ربك لذو مغفرة وذو عقاب أليم |
| | | از طرف (کافران و منافقان و جاهلان) چیزی به تو گفته نمیشود، مگر همان چیزهائی که قبلاً به پیغمبران پیش از تو گفته شده است. (و چنین نسبتهای ناروائی و سخنان نازیبائی بدیشان داده شده است. خلاصه نه دعوت تو به سوی یکتاپرستی مطلب تازهای است، و نه تهمت و تکذیب مردمان بیدین و بیایمان). مسلّماً پروردگار تو دارای آمرزش فراوان (در حق مؤمنان) و دارای مجازات دردناک (در حق کافران) است. [[«مَا یُقَالُ لَکَ إِلاّ مَا ...»: مراد نسبتهای ناروائی همچون: ساحر، شاعر، مجنون، کاهن، مفتری، و دشنامها و سخنان زشت دیگر است (نگا: مائده / 70، یس / 30، ذاریات / 39 و 52، نحل / 101).]] |
|
4262 | 41 | 44 | ولو جعلناه قرآنا أعجميا لقالوا لولا فصلت آياته أأعجمي وعربي قل هو للذين آمنوا هدى وشفاء والذين لا يؤمنون في آذانهم وقر وهو عليهم عمى أولئك ينادون من مكان بعيد |
| | | چنان که قرآن را به زبانی جز زبان عربی فرو میفرستادیم، حتماً میگفتند: اگر آیات آن (به عربی) توضیح و تبیین میگردید (چه میشد؟ در این صورت ما آن را روشن و گویا فهم میکردیم. و میگفتند:) آیا (کتاب) غیر عربی و (پیغمبر) عربی؟ بگو: قرآن برای مؤمنان مایهی راهنمائی و بهبودی است. (ایشان را از راههای گمراهی و سرگشتگی میرهاند، و از بیماریهای شکّ و گمان نجات میبخشد) و امّا برای غیرمؤمنان، کری گوشهای ایشان و کوری (چشمان) آنان است. (انگار) آنان کسانیند که از دور صدا زده میشوند (این است که با وجود چشم باز و گوش باز، منادیگر را چنان که باید نمیبینند، و ندائی را که معلوم و مفهوم باشد نمیشنوند). [[«أَعْجَمِیٌّ»: غیر عربی (نگا: نحل / 103، شعراء / 198). «لَوْ لا»: این واژه برای طلب حصول مابعد خود است. (نگا: کهف / 39). «فُصِّلَتْ»: بیان و روشن میگردید. توضیح و تبیین میشد. «أَأَعْجَمِیٌّ؟»: آیا غیر عربی است؟ «أَأَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ؟»: آیا قرآن به زبان غیرعربی برای پیغمبر عربی زبان آمده است؟ مراد این است که کافران و مشرکان بیماردل همیشه کارشان ایراد گرفتن و بهانه تراشیدن بود. قرآن که عربی است، سحر و افسونش میخواندند (نگا: سبأ / 43، صافّات / 15) و اگر غیرعربی میبود، گنگ و نامفهومش میشمردند. «هُدیً وَ شِفَآءٌ»: راهنمائی و بهبودی. راهنما و شفادهنده. «وَقْرٌ»: سنگینی. کری. این واژه میتواند خبر مبتدای محذوف باشد، و معنی آن در بالا گذشت. و یا این که مبتدای مؤخّر بوده (فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ) معنی شود: در گوشهایشان کری است. یعنی انگار کرند این است که نمیشنوند. «عَمیً»: کوری. کوردلی و گمراهی (نگا: فصّلت / 17). «عَلَیْهِمْ عَمیً»: کوری است برای اینان. موجب گمراهی آنان است (نگا: بقره / 26).]] |
|