نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4223 | 41 | 5 | وقالوا قلوبنا في أكنة مما تدعونا إليه وفي آذاننا وقر ومن بيننا وبينك حجاب فاعمل إننا عاملون |
| | | میگویند: دلهایمان در برابر چیزی که ما را بدان میخوانی (که یگانهپرستی است) در میان پوششهائی قرار گرفته است (و آنچه میگوئی بدان نمیرسد) و در گوشهایمان سنگینی است (و کلام تو را نمیشنود) و میان ما و تو پردهی ستبر و مانع بزرگی است (که نمیگذارد ما با تو در یکجا گرد آئیم). پس تو (برابر آئین خود) عمل کن و ماهم (برابر آئین خود) عمل میکنیم. [[«أَکِنَّةٍ ... وَقْرٌ»: (نگا: انعام / 25، اسراء / 46، کهف / 57). «فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ»: تو برابر آئین خود عمل کن و ما هم برابر آئین خود و هرگز از تو پیروی نمیکنیم. تو برای نابودی ما دست به کار شو و ما هم برای نابودی تو به کار میپردازیم. و مبارزه ما با تو ادامه دارد.]] |
|
4224 | 41 | 6 | قل إنما أنا بشر مثلكم يوحى إلي أنما إلهكم إله واحد فاستقيموا إليه واستغفروه وويل للمشركين |
| | | بگو: من فقط و فقط انسانی مثل شما هستم، و به من وحی میشود که خداوندگار شما خداوندگار یگانهای بیش نمیباشد، پس راست به سوی او رو کنید و روید (و پندار و گفتار و کردارتان در مسیر رضای وی باشد) و از او آمرزش بخواهید. وای به حال مشرکان! [[«بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ»: انسانم همچون شما. انسانی مثل شما هستم (نگا: ابراهیم / 11، کهف / 110، اسراء / 93). «إِنَّمَآ إِلهُکُمْ إِلهٌ وَاحِدٌ»: نائب فاعل (یُوحی) است «فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ»: اعمال خود را محض رضای خدا انجام دهید و طاعت و عبادتتان برای او باشد و بس.]] |
|
4225 | 41 | 7 | الذين لا يؤتون الزكاة وهم بالآخرة هم كافرون |
| | | مشرکانی که به پاکسازی خود نمیپردازند و آنان به آخرت هم ایمان ندارند. [[«لایُؤْتُونَ الزَّکَاةَ»: به پاکسازی خود از لوث شرک نمیپردازند و به کارهای خیر دست نمییازند. مراد از زکات، پاکسازی و انفاق در راه کارهای خیر است که موجب پاکیزگی نفس و پاک کردن صفحه دل از آلودگیها است. چرا که از یک سو این سوره مکّی است و در مکّه قانون زکات اصطلاحی که از فروع اسلام است وضع نشده است، و از دیگر سو زکات بر مؤمن واجب است؛ نه بر کافر و مشرک، تا از صفات رذیله مشرکان بشمار آید. برخی هم آن را همان زکات اصطلاحی میدانند و کفّار و مشرکان را موظّف به فروع شریعت میدانند (نگا: أضواء البیان).]] |
|
4226 | 41 | 8 | إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات لهم أجر غير ممنون |
| | | مسلّماً کسانی که ایمان میآورند و کارهای شایسته و بایسته انجام میدهند، اجر و پاداش ناگسیختنی دارند. [[«غَیْرُ مَمْنُونٍ»: غیرمنقطع و ناگسیختنی (نگا: هود / 108، ص / 54). برخی هم آن را کمنشدنی و کاستی نپذیرفتنی، بدون منت، و بیحساب معنی نمودهاند.]] |
|
4227 | 41 | 9 | قل أئنكم لتكفرون بالذي خلق الأرض في يومين وتجعلون له أندادا ذلك رب العالمين |
| | | بگو: آیا به آن کسی که زمین را در دو روز آفریده است ایمان ندارید، و برای او همگونها و انبازهائی قرار میدهید؟ او (علاوه از این که آفریدگار زمین است) آفریدگار جهانیان هم میباشد. [[«خَلَقَ الأرْضَ»: مراد از خلق زمین، تقدیر وجود و آفرینش بالقوّه آن است. چرا که آفرینش زمین همراه با آفرینش همه کائنات بوده و خود قطعه ناچیزی از مجموعه کائنات است (نگا: انبیاء / 30). این هم در قرآن غریب نیست. مثلاً در آفرینش آدم قرآن فرموده است: إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِندَاللهِ کَمَثَلِ آدَمَ، خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ (آلعمران / 59). «خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ»: خواست او را از خاک بیافریند و پیدایش او را مقدّر فرمود. چرا که اگر مراد از «خلق» آفریدن بالفعل باشد نه بالقوّه، جمله (کُن فَیَکُونُ) معنی ندارد (نگا: التفسیر الواضح، تفسیر کبیر). «یَوْمَیْنِ»: دو روز. مراد دو وقت و دوران است. چرا که قبل از آفرینش آسمان و زمین، روزی به معنی روز معمولی وجود نداشته است. این دورانها هم شاید هزاران و بلکه میلیونها و میلیاردها سال به طول انجامیده باشد (نگا: حجّ / 47، سجده / 5، معارج / 4).]] |
|
4228 | 41 | 10 | وجعل فيها رواسي من فوقها وبارك فيها وقدر فيها أقواتها في أربعة أيام سواء للسائلين |
| | | او در زمین بر فراز آن کوههای استواری قرار داد، و خیرات و برکات زیادی در آن آفرید، و موادّ غذائی (مختلف و جوراجور ساکنان) زمین را به اندازهی لازم مقدّر و مشخّص کرد. اینها همه (اعمّ از خلق زمین و ایجاد کوهها و تقدیر اقوات) روی هم در چهار روز کامل به پایان آمد، بدان گونه که نیاز نیازمندان و روزی روزیخواهان را برآورده کند (و کمترین کم و زیادی در آن نباشد). [[«رَوَاسِیَ»: (نگا: رعد / 3، حجر / 19، نحل / 15). «بَارَکَ»: پر خیر و برکت باد. نعمتها و منافع زیادی را پدید آورد. «قَدَّرَ»: مقدّر کرد. اندازهگیری و پیشبینی نمود. «أَقْوَاتَهَا»: خوراکیها و غذاهای مورد نیاز ساکنان روی زمین، اعمّ از انسانها و حیوانها و گیاهها. «أَرْبَعَةِ أیَّامٍ»: چهار روز. منظور تتمّه چهار روز است. یا به عبارت دیگر، دو روز برای خلق زمین، و دو روز برای ایجاد کوهها و تولید خیرات و تقدیر اقوات. نظیر این تعبیر، در زبان عربی و فارسی نیز وجود دارد. مثلاً اگر گفته شود: از اینجا تا مکّه ده روز طول میکشد، و تا مدینه پانزده روز. یعنی پنج روز فاصله مکّه و مدینه است و ده روز فاصله اینجا تا مکّه. تفاسیر معتبر را در این زمینه مطالعه کردم، جز این، رأی دیگری که چنگی به دل بزند و موافق با آیات دیگر قرآن باشد پیدا نکردم. ولی این بنده خدا را عقیده بر این است که: دو روز یا دو دوران مذکور در آیه 9 با دو روز یا دو دوران مذکور در آیه 12 مقارن و همزمانند. چرا که آفرینش آسمانها، آفرینش زمین را نیز در بر دارد. و چهار روز یا دوران مذکور در آیه 10 خاصّ زمین و مکمّل دو دوران قبلی است که روی هم شش دوران میشود. «سَوَآءً»: درست در مدّت چهار روز کامل، بدون کم یا زیاد. اقوات و موادّ غذائی درست بدان اندازه است که مورد نیاز است. مصدر و مفعول مطلق فعل محذوف (إِسْتَوَتْ) یا حال (اقوات) است. «السَّآئِلِینَ»: محتاجان و نیازمندان. درخواستکنندگان و طالبان. مراد انسان و حیوان و گیاه است. ذکر آن به صورت جمع مذکّر سالم، از راه تغلیب است. «لِلسَّآئِلِینَ»: متعلّق به (قَدَّرَ) یا (سَوَآءً) است.]] |
|
4229 | 41 | 11 | ثم استوى إلى السماء وهي دخان فقال لها وللأرض ائتيا طوعا أو كرها قالتا أتينا طائعين |
| | | سپس ارادهی آفرینش آسمان کرد، در حالی که دود (گونه، و به شکل سحابیها در گسترهی فضای بیانتهاء پراکنده) بود. به آسمان و زمین فرمود: چه بخواهید و چه نخواهید پدید آئید (و شکل گیرید). گفتند: فرمانبردارانه پدید آمدیم (و به همان صورت درآمدهایم که اراده فرمودهای). [[«ثُمَّ»: سپس. در اینجا برای تأخیر بیانی است نه تأخیر زمانی. یعنی آفرینش آسمانها قبلاً صورت گرفته است و زمین بعد از آن (نگا: بقره / 29، نازعات / 27 - 33). «إسْتَوی إِلی ...»: قصد کرد. اراده فرمود. «دُخَانٌ»: دود. چه بسا مراد گازها و بخارها باشد که علماء آن را سحابی میگویند. «إِئْتِیَا»: پدید آئید و شکل بگیرید. در اینجا خلق تقدیری تبدیل به خلق تکوینی میشود و هستی از قوّه به فعل در میآید. «أَتَیْنَا»: پدیدار شدیم. پیدا گشتیم. مراد سرعت در اطاعت است. «طَوْعاً أَوْ کَرْهاً»: (نگا: آلعمران / 83، توبه / 53، رعد / 15).]] |
|
4230 | 41 | 12 | فقضاهن سبع سماوات في يومين وأوحى في كل سماء أمرها وزينا السماء الدنيا بمصابيح وحفظا ذلك تقدير العزيز العليم |
| | | آن گاه آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند، و در هر آسمانی فرمان لازمهاش را صادر (و نظام و تدبیر خاصّی مقرّر) فرمود (و مخلوقات و موجودات متناسب با آنجا را آفرید). آسمان نزدیک را با چراغهای بزرگی (از ستارگان درخشان و تابان) بیاراستیم و (آن را کاملاً از آفات و استراق سمع شیاطین) محفوظ داشتیم. این (امور مذکوره، اعم از آفرینش جهان هستی و دوران شکلگیری و نظم دقیق، برجوشیده از) برنامهریزی خداوند بسیار توانا و بس آگاه است. [[«قَضَاهُنَّ»: فعل (قَضی) به معنی: به انجام رسانید. به پایان برد. ضمیر (هُنَّ) به سماء برمیگردد که متضمّن معنی سماوات است. یا به (سماوات) بعد از خود برمیگردد. در صورت اوّل (سَبْعَ) حال (هُنَّ) و در صورت دوم تمییز و مفسّر آن است (نگا: روح المعانی، بیضاوی، ابن جُزَیّ). «أَمْرَهَا»: کار و بار مربوط به آن را. مخلوقات و موجودات و نظم و نظام آن را. «السَّمَآءَ الدُّنْیَا» (نگا: صافّات / 6). «مَصَابِیحَ»: چراغها. مراد کواکب است (نگا: صافّات / 6). «حِفْظاً»: نگاهداری. مفعول مطلق فعل محذوف (حَفِظْنَا) است که عطف بر فعل (زَیَّنَّا) است. در اصل چنیناست: وَ حَفِظْنَاحِفْظاً. «ذلِکَ تَقْدِیرُ ...»: (نگا: انعام / 96، یس / 38). یادآوری: خداوند در هفت مورد قرآن، ادوار خلقت آسمانها و زمین را شش دوره ذکر فرمودهاند (نگا: اعراف / 54، یونس / 3، هود / 7، فرقان / 59، سجده / 4، ق / 38، حدید / 4).]] |
|
4231 | 41 | 13 | فإن أعرضوا فقل أنذرتكم صاعقة مثل صاعقة عاد وثمود |
| | | اگر (مشرکان مکّه از پذیرش ایمان) رویگردان شدند، بگو: شما را از صاعقهای همچون صاعقهی عاد و ثمود میترسانم. [[«صَاعِقَةً»: جرقّه عظیم الکتریسیته است که در میان قطعه ابری که بار مثبت دارد با زمین که بار منفی دارد ایجاد میشود. صدای مهیب و زمین لرزه شدیدی را به همراه دارد.]] |
|
4232 | 41 | 14 | إذ جاءتهم الرسل من بين أيديهم ومن خلفهم ألا تعبدوا إلا الله قالوا لو شاء ربنا لأنزل ملائكة فإنا بما أرسلتم به كافرون |
| | | زمانی (صاعقه گریبانگیر قوم عاد و ثمود شد) که پیغمبران از پیش رو و پشت سر (و از هر سو و جهات دیگر) به نزدشان آمدند (و به عناوین مختلف و به شیوههای گوناگون پندشان دادند و ارشادشان کردند و گفتند:) جز خدا را پرستش نکنید. پاسخ دادند که: اگر خدا میخواست پیغمبرانی روانه دارد فرشتگانی را (به عنوان پیغمبر) فرو میفرستاد (نه انسانهائی مانند خود ما). ما قطعاً به آن چیزهائی باور نداریم که با خود آوردهاید. [[«إِذْ»: معمول صاعِقَة است. «مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ» مراد از هر سو و با هر شیوه است. (نگا: احقاف / 21).]] |
|