نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4171 | 40 | 38 | وقال الذي آمن يا قوم اتبعون أهدكم سبيل الرشاد |
| | | مرد با ایمان گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه صحیح هدایت کنم. [[«الرَّشَادِ»: (نگا: غافر / 29). رَشاد و رُشد مذکور در (بقره / 256) یکی است.]] |
|
4172 | 40 | 39 | يا قوم إنما هذه الحياة الدنيا متاع وإن الآخرة هي دار القرار |
| | | ای قوم من! این حیات دنیوی کالای ناچیزی (و توشهی اندکی و خوشی گذرائی) است، و آخرت سرای ماندگاری و استقرار است. [[«مَتَاعٌ»: توشهای که سواری برای مسافرت با خود برمیدارد (نگا: المنتخب). کالای اندک. لذّت گذرا. بهرهای ناچیز. «دَارُالْقَرَارِ»: سرای همیشگی و ماندگاری. خانه استقرار و جاودانگی.]] |
|
4173 | 40 | 40 | من عمل سيئة فلا يجزى إلا مثلها ومن عمل صالحا من ذكر أو أنثى وهو مؤمن فأولئك يدخلون الجنة يرزقون فيها بغير حساب |
| | | هر کس عمل بدی انجام دهد، (در آخرت) جز همسان آن، کیفر داده نمیشود، ولی هر کس کار خوبی انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن - به شرط این که مؤمن باشد - چنین کسانی به بهشت میروند و در آنجا نعمت و روزی بدیشان بدون حساب و کتاب عطاء میگردد. [[«بِغَیْرِ حِسَابٍ»: (نگا: آلعمران / 27، نور / 38، ص / 39، زمر / 10).]] |
|
4174 | 40 | 41 | ويا قوم ما لي أدعوكم إلى النجاة وتدعونني إلى النار |
| | | ای قوم من! چه خبر است؟ من شما را به سوی نجات و رستگاری میخوانم و شما مرا به سوی آتش دوزخ میخوانید؟! [[«مَا لِی؟»: چه چیز میبینم؟ چه خبر است؟ چه شده است؟ به من بگوئید که.]] |
|
4175 | 40 | 42 | تدعونني لأكفر بالله وأشرك به ما ليس لي به علم وأنا أدعوكم إلى العزيز الغفار |
| | | مرا فرا میخوانید تا خدا را باور ندارم، و انبازی برای او قرار دهم که اطّلاعی از آن نداشته و (دلیل و برهانی از کتابهای آسمانی بر صحّت معبود بودنش سراغ) ندارم. در حالی که من شما را به سوی (پرستش خداوند) باعزّت و با مغفرت فرا میخوانم. [[«أُشْرِکَ بِهِ مَا ...»: (نگا: حجّ / 71).]] |
|
4176 | 40 | 43 | لا جرم أنما تدعونني إليه ليس له دعوة في الدنيا ولا في الآخرة وأن مردنا إلى الله وأن المسرفين هم أصحاب النار |
| | | قطعاً چیزهائی که مرا به سوی آنها فرا میخوانید، نه در دنیا دعوتی دارند و نه در آخرت. (در دنیا دیده یا شنیده نشده است که بتها پیغمبرانی را به سوی مردم فرستاده باشند تا ایشان را توسّط انبیاء به پرستش خود دعوت کنند و بدین وسیله حق الوهیّت داشته باشند، و در آخرت هم کسی را برای دادگاهی و حسابرسی خویش به سوی خود نمیخوانند) و بازگشت ما در آخرت تنها به سوی خدا است و بس. و (باید بدانید که) اسرافکاران، دوزخی و همدم آتشند. [[«لاجَرَمَ»: به ناچار. قطعاً (نگا: هود / 22، نحل / 23 و 62 و 109). «دَعْوَةٌ»: فرا خواندن. مراد فرا خواندن مردمان برای پرستش در دنیا و دادگاهی در آخرت است. به عبارت دیگر، بتها نه فرستادگانی به سوی مردمان برای اطاعت از خود روانه کردهاند، و نه در آخرت میتوانند مردمان را به دادگاهی خوانند (نگا: کهف / 52، قصص / 64، فاطر / 14). لذا اله و معبودِ کسی نمیتوانند باشند. امّا الله، هم در دنیا پیغمبرانی به سوی مردمان روانه فرموده است و ایشان را به پرستش خویش فرا خوانده است، و هم در آخرت مردمان را به دادگاه قیامت فرا میخواند و دادرسی میفرماید (نگا: اسراء / 52، روم / 25). دعاء. در این صورت مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: لَیْسَ لَهُ إِسْتِجابَةُ دَعْوَة. (نگا: نمل / 62، فاطر / 14). «مَرَدَّ»: (نگا: رعد / 11، روم / 43، شوری / 44 و 47، مریم / 76).]] |
|
4177 | 40 | 44 | فستذكرون ما أقول لكم وأفوض أمري إلى الله إن الله بصير بالعباد |
| | | به زودی آنچه من به شما میگویم به خاطر خواهید آورد (و به صدق گفتار من پی خواهید برد). من کار و بار خود را به خدا وا میگذارم و حوالت میدارم. خداوند بندگان را میبیند (و پندار و گفتار و کردارشان را میپاید). [[«أُفَوِّضُ»: واگذار میکنم. میسپارم.]] |
|
4178 | 40 | 45 | فوقاه الله سيئات ما مكروا وحاق بآل فرعون سوء العذاب |
| | | خداوند (چنین بندهی مؤمنی را تنها نگذاشت و) او را از سوء توطئهها و نیرنگهای ایشان محفوظ و مصون داشت، ولی عذاب بدی خاندان فرعون را در بر گرفت. [[«سَیِّئَاتِ»: بدیها. مراد شکنجهها و کیفرها و بلاها است. «حَاقَ»: در بر گرفت. گریبانگیر گردید (نگا: انعام / 10، هود / 8، نحل / 34).]] |
|
4179 | 40 | 46 | النار يعرضون عليها غدوا وعشيا ويوم تقوم الساعة أدخلوا آل فرعون أشد العذاب |
| | | و آن آتش دوزخ است که بامدادان و شامگاهان آنان بدان عرضه میشوند. (این عذاب برزخ ایشان است) و امّا روزی که قیامت برپا میشود (خدا به فرشتگان دستور میدهد) خاندان فرعون (و پیروان او) را به شدیدترین عذاب دچار سازید. [[«النَّارُ»: بدل از (سُوءُ الْعَذَابِ) است. «یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا»: به آتش نموده میشوند. مراد این است که بامدادان و شامگاهان منزل و مأوای آینده آنان در دوزخ را بدانان نشان میدهند. همان گونه که رسول اکرم خبر داده است: إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذا مَاتَ عُرِضَ عَلَیْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَداه وَالْعَشِیِّ، إِنْ کانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَمِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ إِنْ کانَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَمِنْ أَهْلِ النَّارِ، فَیُقالُ هذا مَقْعَدُکَ حَتّی یَبْعَثَکَ اللهُ یَوْمَ الْقَیَامَةِ. «أَشَدَّ الْعَذَابِ»: اضافه صفت به موصوف خود است.]] |
|
4180 | 40 | 47 | وإذ يتحاجون في النار فيقول الضعفاء للذين استكبروا إنا كنا لكم تبعا فهل أنتم مغنون عنا نصيبا من النار |
| | | (خاطر نشان ساز) زمانی را که در آتش دوزخ (دوزخیان) با همدیگر به کشمکش و پرخاشگری میپردازند. ضعفاء (یعنی پیروان دنیوی) به مستکبران (یعنی رؤسای دنیوی) میگویند: ما پیروان شما بودیم، آیا (هم اینک ای سردمداران) بخشی از عذاب را به جای ما پذیرا میگردید و به گردن میگیرید؟ [[«یَتَحَآجُّونَ»: کشمکش میکنند. سخنان پرخاشگرانه میگویند. بگو مگو میکنند. «الضُّعَفَآءُ»: مراد پیروان و مقلّدان دنیوی است. «ألَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا»: مراد رؤساء و سردمداران دنیوی است. «مُغْنُونَ عَنَّا»: (نگا: ابراهیم / 21).]] |
|