نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4163 | 40 | 30 | وقال الذي آمن يا قوم إني أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب |
| | | آن مرد با ایمان گفت: ای قوم من! میترسم همان بلائی به شما برسد که در روزگاران گذشته به گروهها و دستهها رسیده است. [[«مِثْلَ»: همانند. مراد همانند حادثه و بلا است. یعنی مضافی قبل از (یَوْمِ) محذوف است. «یَوْمِ الأحْزابِ»: مراد از (یَوْم) ایّام و روزگاران است، نه روز یا زمان واحدی. همچنین ایّام به معنی وقائع نیز آمده است (نگا: تفسیر روحالمعانی). «الأحْزَابِ»: (نگا: غافر / 5).]] |
|
4164 | 40 | 31 | مثل دأب قوم نوح وعاد وثمود والذين من بعدهم وما الله يريد ظلما للعباد |
| | | از سزای عادتی همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنان بودهاند (میترسم که گریبانگیرتان شود). خداوند نمیخواهد به بندگان ستم کند (و نمیپسندد که بندگانش هم به یکدیگر ستم کنند). [[«مِثْلَ دَأْبِ»: همانند عادت. مضافی پیش از (دَأْبِ) محذوف است]] |
|
4165 | 40 | 32 | ويا قوم إني أخاف عليكم يوم التناد |
| | | ای قوم من! بر شما از روز صدا زدن (که قیامت است) میترسم. [[«یَوْمَ التَّنَادِ»: مراد قیامت است ... «التَّنَادِ»: اصل آن تنادی است، به معنی صدا زدن. قیامتْ (یَوْمَ التَّنَادِ): نامیده شده است، چرا که در آن: هر ملّتی را به نام پیغمبرش فریاد میدارند؛ مردمان همدیگر را صدا میزنند و به کمک میطلبند؛ مردمان را برای گردهمایی در محشر صدا میزنند؛ مردمان کافر واویلا سر میدهند و نابودی را فریاد میدارند، و ...]] |
|
4166 | 40 | 33 | يوم تولون مدبرين ما لكم من الله من عاصم ومن يضلل الله فما له من هاد |
| | | آن روزی که پشت میکنید و میگریزید، امّا هیچ پناهی جز خدا (برای حفظ خود از عذاب) ندارید. آخر خدا کسی را که (از راستای بهشت منحرف و) گمراه سازد، هیچ راهنما و راهبری نخواهد داشت. [[«یَوْمَ»: بدل است ... «تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ»: (نگا: نمل / 80، توبه / 25، انبیاء / 57) ... «عَاصِم» (نگا: یونس / 27، هود / 43).]] |
|
4167 | 40 | 34 | ولقد جاءكم يوسف من قبل بالبينات فما زلتم في شك مما جاءكم به حتى إذا هلك قلتم لن يبعث الله من بعده رسولا كذلك يضل الله من هو مسرف مرتاب |
| | | پیش از این، یوسف آیههای روشن و دلائل آشکاری را برای شما آورده بود، امّا شما پیوسته دربارهی آنچه آورده بود و ارائه داده بود شکّ و تردید میکردید (و به دنبال او راه نمیافتادید) تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: خداوند بعد از او دیگر پیغمبری را برانگیخته نخواهد کرد. این چنین خداوند اشخاص متجاوز و متردّد را گمراه و سرگشته میسازد. [[«الْبَیِّنَاتِ»: آیههای کتاب آسمانی. دلائل و براهین و معجزات. «فَمَازِلْتُمْ فِی شَکٍّ»: پیوسته در شکّ و تردید بسر میبردید. «هَلَکَ»: فوت کرد. «مُرْتَابٌ»: متشکّک و متردّد در دین.]] |
|
4168 | 40 | 35 | الذين يجادلون في آيات الله بغير سلطان أتاهم كبر مقتا عند الله وعند الذين آمنوا كذلك يطبع الله على كل قلب متكبر جبار |
| | | آنان کسانیند که بدون هیچ دلیلی که (از عقل یا نقل در دست) داشته باشند، در برابر آیات الهی (موضعگیری میکنند و) به ستیز و کشمکش میپردازند. (چنین جدال بیاساس و نادرستی با آیات الهی) موجب خشم عظیم خدا و کسانی خواهد شد که ایمان آورده باشند. این گونه خداوند بر هر دلی که خود بزرگبین و زورگو باشد، مهر مینهد (و حسّ تشخیص را از آن میگیرد). [[«الَّذِینَ»: منصوب و بدل از (مَنْ) است، و یا مرفوع و خبر مبتدای محذوف است و در اصل چنین است: هُمُ الَّذِینَ. یا مبتدا است و جمله (کَبُرَ مَقْتاً) خبر آن است. «سُلْطَانٍ»: حجّت و برهان. «کَبُرَ مَقْتاً»: فاعل (کَبُرَ) ضمیر مستتری است که به جدال مفهوم از (یُجَادِلُونَ) برمیگردد. و یا به (مَنْ). یعنی: کَبُرَ مَقْتُهُ. «یَطْبَعُ»: مهر مینهد (نگا: اعراف / 101، روم / 59). «قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ»: اضافه موصوف به صفت خود است.]] |
|
4169 | 40 | 36 | وقال فرعون يا هامان ابن لي صرحا لعلي أبلغ الأسباب |
| | | فرعون (از قتل موسی موقّتاً دست کشید، ولی بر مرکب غرور سوار شد و) گفت: ای هامان! برای من بنای مرتفعی بساز، شاید من به وسائلی دست یابم (که با آنها به سوی خدای موسی بالا روم). [[«صَرْحاً»: کاخ عظیم. بنای مرتفع (نگا: نمل / 44، قصص / 38). «الأسْبَاب»: وسائل (نگا: بقره / 166، ص / 10). راههای شناخت و دستیابی به چیزی.]] |
|
4170 | 40 | 37 | أسباب السماوات فأطلع إلى إله موسى وإني لأظنه كاذبا وكذلك زين لفرعون سوء عمله وصد عن السبيل وما كيد فرعون إلا في تباب |
| | | وسائل (صعود به) آسمانها، تا به خدای موسی بنگرم و از او آگاه شوم، هر چند که من گمانم بر این است که موسی دروغگو است. این چنین، کارهای بد فرعون در نظرش آراسته و پیراسته گشته، و او از راه (حق) بازداشته شده بود، و توطئه و نیرنگ فرعون (و فرعونیان) جز به زیان و نابودی نینجامید. [[«أَسْبَابَ»: بدل است. «أَطَّلِعَ»: بنگرم. باخبر شوم. «تَبَابٍ»: خسران و زیان. هلاک و نابودی.]] |
|
4171 | 40 | 38 | وقال الذي آمن يا قوم اتبعون أهدكم سبيل الرشاد |
| | | مرد با ایمان گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه صحیح هدایت کنم. [[«الرَّشَادِ»: (نگا: غافر / 29). رَشاد و رُشد مذکور در (بقره / 256) یکی است.]] |
|
4172 | 40 | 39 | يا قوم إنما هذه الحياة الدنيا متاع وإن الآخرة هي دار القرار |
| | | ای قوم من! این حیات دنیوی کالای ناچیزی (و توشهی اندکی و خوشی گذرائی) است، و آخرت سرای ماندگاری و استقرار است. [[«مَتَاعٌ»: توشهای که سواری برای مسافرت با خود برمیدارد (نگا: المنتخب). کالای اندک. لذّت گذرا. بهرهای ناچیز. «دَارُالْقَرَارِ»: سرای همیشگی و ماندگاری. خانه استقرار و جاودانگی.]] |
|