نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4130 | 39 | 72 | قيل ادخلوا أبواب جهنم خالدين فيها فبئس مثوى المتكبرين |
| | | بدیشان گفته میشود: از درهای دوزخ داخل شوید. جاویدانه در آن میمانید. جایگاه متکبّران چه بد جایگاهی است. [[«مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ»: (نگا: نحل / 29، زمر / 60).]] |
|
4131 | 39 | 73 | وسيق الذين اتقوا ربهم إلى الجنة زمرا حتى إذا جاءوها وفتحت أبوابها وقال لهم خزنتها سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين |
| | | و کسانی که از (عذاب و خشم) پروردگارشان میپرهیزند، گروه گروه به سوی بهشت رهنمود میشوند تا بدان گاه که به بهشت میرسند، بهشتی که درهای آن (برای احترامشان به رویشان) باز است. بدین هنگام نگاهبانان بهشت بدیشان میگویند: درودتان باد! خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید، پس خوش باشید و داخل بهشت شوید و جاودانه در آن بمانید. [[«وَ فُتِحَتْ أَبْوابُهَا»: در حالی که درهای آن به رویشان باز است. حرف واو، حالیّه است (نگا: ص / 50). همین عبارت در آیه 71 بدون واو است، چرا که جهنّم به منزله زندان است و درِ زندان هنگامی گشوده میشود که زندانی یا زندانیانی را بدانجا برسانند. ولی در این آیه حرف واو بیانگر جای خوب و باصفائی است که چون بزرگانی را بدانجا میبرند که در پیش خدا ارجمندند، به احترام ایشان درها قبلاً باز شده و آماده تشریف فرمائی و ورود ایشان است. «سَلامٌ عَلَیْکُمْ»: درودتان باد! در امن و امان هستید. «طِبْتُمْ»: در دنیا خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید. خوش باشید و به خوشی زندگی کنید! تلاشتان نیکو بوده است و پاداشتان نیکو خواهد بود (نگا: المراغی). جاه و مکان خوب و خوشی دارید.]] |
|
4132 | 39 | 74 | وقالوا الحمد لله الذي صدقنا وعده وأورثنا الأرض نتبوأ من الجنة حيث نشاء فنعم أجر العاملين |
| | | و میگویند: سپاس و ستایش خداوندی را سزا است که با ما به وعدهی خویش (که توسّط پیغمبران به آدمیزادگان داده بود) وفا کرد و سرزمین (بهشت) را از آن ما نموده است تا در هر جائی از بهشت که بخواهیم منزل گزینیم و بسر بریم. پاداش عمل کنندگان (به دستورات پروردگار) چه خوب و جالب است! [[«صَدَقَنَا وَعْدَهُ»: (نگا: آلعمران / 152، انبیاء / 9). «أَوْرَثَنَا»: به ما داده است. از آن ما کرده است (نگا: اعراف / 128 و 137، شعراء / 59). «نَتَبَوَّأُ»: جایگاه خود میکنیم. جایگزین میشویم و بسر میبریم (نگا: یوسف / 56، یونس / 87 و 93). «حَیْثُ»: هر کجا. (نگا: بقره / 35 و 58 و 144).]] |
|
4133 | 39 | 75 | وترى الملائكة حافين من حول العرش يسبحون بحمد ربهم وقضي بينهم بالحق وقيل الحمد لله رب العالمين |
| | | (در آن روز، ای مخاطب!) فرشتگان را خواهی دید که گرداگرد عرش خدا حلقه زدهاند و به سپاس و ستایش پروردگار خود مشغولند. در میان (بندگان خدا داوری میشود) و دادگرانه و واقعی در میانشان داوری میگردد، (و از سوی همهی هستی فریاد برآورده میشود) و گفته میشود: حمد و سپاس خداوند جهانیان را سزا است! [[«حَآفِّینَ»: طواف کنندگان و گردندگان. حلقه زنندگان. فراگیرندگان. «قُضِیَ بَیْنَهُمْ»: (نگا: یونس / 19 و 47 و 54، هود / 110، زمر / 69).]] |
|
4134 | 40 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم حم |
| | | حا. میم. [[«حم»: حا. میم. از حروف مقطّعه است (نگا: بقره / 1).]] |
|
4135 | 40 | 2 | تنزيل الكتاب من الله العزيز العليم |
| | | فرو فرستادن این کتاب (قرآن) از سوی یزدان چیره و آگاه انجام میپذیرد. [[«تَنزِیلُ الْکِتَابِ ...»: (نگا: زمر / 1).]] |
|
4136 | 40 | 3 | غافر الذنب وقابل التوب شديد العقاب ذي الطول لا إله إلا هو إليه المصير |
| | | یزدانی که بخشندهی گناه، پذیرندهی توبه، دارای عذاب سخت، و صاحب اِنعام و احسان است. هیچ معبودی جز او وجود ندارد. بازگشت به سوی او است. [[«قَابِلِ»: قبول کننده. پذیرنده. «التَّوْبِ»: جمع تَوْبَة، بازگشتها. یا این که مصدر است و به معنی بازگشتن. «الطَّوْلِ»: فضل. قدرت. احسان و انعام. (نگا: نساء / 25، توبه / 86). «الْمَصیرُ»: (نگا: بقره / 126 و 285، آلعمران / 28).]] |
|
4137 | 40 | 4 | ما يجادل في آيات الله إلا الذين كفروا فلا يغررك تقلبهم في البلاد |
| | | هیچ کسی در مقابل آیات خدا پرخاشگری نمیکند و به ستیز نمیایستد. مگر آنان که کافر باشند. آمد و شد و سلطه و قدرت کافران در شهرها و کشورها، تو را گول نزند. [[«مَا یُجَادِلُ فِی ...»: مراد از جدال و کشمکش درباره قرآن، جدال و نزاع باطل است (نگا: کهف / 56، حجّ / 3) نه مباحثه و مناظرهای که برای روشنگری معانی و حل مشکلات کتاب الهی میان اهل علم در میگیرد (نگا: نحل / 125). «تَقَلُّبُ»: رفت و آمد. برو و بیا. سیر و سیاحت. مراد آمد و شد برای تجارت و گردش و قدرت نمائی برای سلطهگری و حیلهگری است (نگا: نحل / 46).]] |
|
4138 | 40 | 5 | كذبت قبلهم قوم نوح والأحزاب من بعدهم وهمت كل أمة برسولهم ليأخذوه وجادلوا بالباطل ليدحضوا به الحق فأخذتهم فكيف كان عقاب |
| | | پیش از اینان (که مشرکان معاصرند) قوم نوح و دستهها و گروههائی (همچون عاد و ثمود و لوط) که بعد از ایشان بودهاند (پیغمبران خدا را) تکذیب کردهاند و همهی ملّتها خواستهاند که با (زر و زور و تزویر) در حق پیغمبر خود توطئه کنند تا او را بگیرند و (بکشند. گذشته از این با دلائل و براهین فرستادگان خدا) به ناحق جدال و نزاع ورزیدهاند، تا به وسیلهی باطل حق را نابود و برطرف کنند. ولی من ایشان را (به عذاب دنیوی) گرفتار ساختهام. آیا عقاب (و عذاب دنیوی) من نسبت بدیشان چگونه است؟ (ویرانههای شهرهایشان در مسیر مسافرتهای شما به چشم میخورد، و سرنوشت شوم و عاقبت سیاه و تاریک ایشان بر صفحات تاریخ و در سینههای صاحبدلان ثبت است، بنگرید و عبرت بگیرید). [[«الأحْزَابُ»: گروهها و دستههائی که علیه پیغمبران همدست و همپشت شدهاند و برای اسارت و کشتن و آزارشان به تلاش ایستادهاند. در آیه 12 و 13 سوره ص به برخی از چنین گروهها و دستههائی اشاره شده است. «هَمَّتْ»: قصد کرده است. توطئه چیده است (نگا: مائده / 11، یوسف / 24، توبه / 13 و 74). «لِیَأْخُذُوهُ»: تا او را اسیر کنند. واژه اخذ در اینجا به معنی أَسْر یعنی اسیر کردن است. همان گونه که أخیذ به معنی اسیر است. «لِیُدْحِضُوا»: تا باطل گردانند. تا مغلوبش نمایند (نگا: کهف / 56، صافّات / 141). «فَأَخَذْتُهُمْ»: من ایشان را گرفتار کردم. من آنان را هلاک ساختم. «فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ»: (نگا: رعد / 32).]] |
|
4139 | 40 | 6 | وكذلك حقت كلمت ربك على الذين كفروا أنهم أصحاب النار |
| | | این چنین، فرمان پروردگارت بر کافران (و مشرکانی که راههای ظلم و جنایت را با پای خود پیمودهاند، و با ارادهی خویش بر گناهکاریها و بزهکاریها اصرار و ابرام ورزیدهاند، اجرا شده است و) تحقّق پذیرفته است، و آن این که ایشان دوزخیانند. [[«کَذلِکَ»: همان گونه که. همچنین. یعنی همان گونه که کفّار ستمکار پیشین مورد قهر خدا قرار گرفتهاند، اینان نیز به قهر خدا در دنیا گرفتار میآیند، و سرانجام هم به دوزخ درمیآیند. چرا که دوزخیند. فرمان خدا مبنی بر این که کافران سیاه دل تاریخ را شامل شده است. «حَقَّتْ ...»: (نگا: یونس / 33 و 96، نحل / 36، زمر / 71). «أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ»: این عبارت بدل (کَلِمَةُ) و مرفوع است. یا لام تعلیل محذوف است و جمله منصوب است.]] |
|