نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4075 | 39 | 17 | والذين اجتنبوا الطاغوت أن يعبدوها وأنابوا إلى الله لهم البشرى فبشر عباد |
| | | کسانی که از عبادت طاغوت دوری میگزینند، و (با توبه و استغفار) به سوی خدا باز میگردند، ایشان را بشارت باد (به اجر و پاداش عظیم خداوندی). مژده بده به بندگانم. [[«الطَّاغُوتَ»: بتان و شیاطین و هر معبودی جز خدا (نگا: بقره / 256 و 257، نساء / 51 و 60 و 76، مائده / 60، نحل 36). «أَنَابُوا»: با توبه و استغفار به سوی خدا برگشتند. «الْبُشْری»: مژده. بشارت (نگا: بقره / 97، آلعمران / 126، یونس / 64). «عِبَادِ»: بندگان من در اصل (عِبادی) بوده و یاء حذف شده و کسره به جای آن است.]] |
|
4076 | 39 | 18 | الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه أولئك الذين هداهم الله وأولئك هم أولو الألباب |
| | | آن کسانی که به همهی سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها پیروی میکنند. آنان کسانیند که خدا هدایتشان بخشیده است، و ایشان واقعاً خردمندند. [[«الْقَوْلَ»: مراد هر گونه سخن و گفتاری است. چرا که این آیه بیانگر آزاداندیشی مسلمانان و انتخابگری ایشان در مسائل مختلف است. به مؤمنان اجازه میدهد سخنان دیگران را مطالعه و بررسی کنند و اهل تحقیق باشند.]] |
|
4077 | 39 | 19 | أفمن حق عليه كلمة العذاب أفأنت تنقذ من في النار |
| | | آیا کسی که (به خاطر ارتکاب معاصی و اصرار بر ظلم و فساد، روح ایمان و تشخیص برای همیشه در او مرده است و وجودش یکپارچه وجود جهنّمی شده است، و لذا) فرمان عذاب دربارهی او قطعی و محقّق گشته است (تو میتوانی وی را از عذاب برهانی؟) آیا تو میتوانی کسی را نجات دهی که در آتش دوزخ قرار گرفته است؟ [[«حَقَّ»: ثابت و واجب شده است. (نگا: اعراف / 30، حجّ / 18، ص / 14). «کَلِمَةُ الْعَذَابِ»: فرمان عذاب (نگا: یونس / 33 و 96، نحل / 36). «أَفَمَنْ ... أَفَأَنتَ ...»: تکرار استفهام برای تأکید انکار و نفی است. یعنی اصلاً نمیتوانی. «تُنقِذُ»: نجات میدهی و میرهانی.]] |
|
4078 | 39 | 20 | لكن الذين اتقوا ربهم لهم غرف من فوقها غرف مبنية تجري من تحتها الأنهار وعد الله لا يخلف الله الميعاد |
| | | و امّا کسانی که از (عذاب) پروردگارشان (خویشتن را) بپرهیزند، آنان (در بهشت برین جای دارند و) دارای قصرها و کاخهائی هستند که بالای یکدیگر ساخته شدهاند و در زیر آنها رودبارها جاری است. این وعده را خدا میدهد و خدا خلاف وعده نمیکند. [[«غُرَفٌ»: منازل برافراشته و خانههای سر به فلک کشیده. بالاخانهها و کاخها (نگا: فرقان / 75). «مَبْنِیَّةٌ»: ساخته شده. ذکر این واژه پس از (غُرَف) مراد حقیقت آن است. یعنی جنبه مجازی ندارد و بلکه واقعاً وجود دارد. «وَعْدَ»: مفعول مطلق فعل محذوف است و برای تأکید مضمون جمله پیشین است. یعنی: وَعَدَهُمُ اللهُ بِذلِکَ وَعْداً. «الْمِیعَادَ»: (نگا: آلعمران / 9، انفال / 42، رعد / 31، سبأ / 30).]] |
|
4079 | 39 | 21 | ألم تر أن الله أنزل من السماء ماء فسلكه ينابيع في الأرض ثم يخرج به زرعا مختلفا ألوانه ثم يهيج فتراه مصفرا ثم يجعله حطاما إن في ذلك لذكرى لأولي الألباب |
| | | (ای مخاطب!) مگر نمیبینی که خداوند از آسمان آب را میباراند و آن را به آب انبارهای زیرزمینی زمین وارد و مستقرّ میگرداند، و سپس به وسیلهی آن انواع سبزهزارها و کشتزارها را با رنگهای گوناگون میرویاند، و آنگاه سبزهزارها و کشتزارها میبالند و لبریز از جوش و خروش میشوند و بعداً آنها را پژمرده و زردرنگ میبینی، و آن وقت خدا آنها را خشک و پرپر میسازد؟ واقعاً در این (چرخهی آب و گیاه، درس) عبرتی برای خردمندان است. [[«سَلَکَهُ»: آن را داخل و مستقرّ میگرداند (نگا: مدّثّر / 42، شعراء / 200، مؤمنون / 27). «یَنَابِیعَ»: جمع یَنبُوع، چشمهها. مراد منبعها و آب انبارهای زیرزمینی است. منصوب به نزع خافض است و در اصل چنین است: فِی یَنَابِیعَ. یا این که حال است و به معنی آبهای جَهنده و جوشنده از زمین است (نگا: روحالمعانی). «مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ»: در رنگهای گوناگون. دارای انواع جوراجور. «یَهِیجُ»: از اضداد است و به دو معنی آمده است: خشک میگردد. میبالد و جوش و خروش برمیدارد (نگا: نمونه. صفوة البیان. التفسیر القرآنی للقرآن). «مُصْفَرّاً»: زرد رنگ (نگا: روم / 51). «حُطامّا»: گیاه خشکیده و خُرد و پرپر شده. «ذِکْری»: تذکّر و بیدار باش. درس عبرت (نگا: انعام / 68 و 69 و 90، اعراف / 2، هود / 114 و 120).]] |
|
4080 | 39 | 22 | أفمن شرح الله صدره للإسلام فهو على نور من ربه فويل للقاسية قلوبهم من ذكر الله أولئك في ضلال مبين |
| | | آیا کسی که خداوند سینهاش را برای پذیرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و دارای (بینشی روشن از) نور پروردگارش میباشد (و در پرتو آن، راه را از چاه تشخیص میدهد، همچون کسی است که هدایت الهی در سایهی اسلام پرتوی به دل او نیفکنده است و درونش با ایمان تابان نشده است؟!). وای بر کسانی که دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راه نمییابد (و قرآن یزدان در آنها اثر نمیگذارد!). آنان واقعاً به گمراهی و سرگشتگی آشکاری دچارند. [[«شَرَحَ صَدْرَهُ»: (نگا: انعام / 125، طه / 25). «عَلی نُورٍ»: دارای نور هدایت است (نگا: مائده / 44 و 46، نور / 40، حدید / 28). بینش روشن خدادادی. «أَفَمَن شَرَحَ ...»: جواب (مَنْ) محذوف است که مفهوم از سیاق سخن است و تقدیر چنین است: أَفَمَن شَرَحَ اللهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ کَمَنْ هُوَ قَاسِی الْقَلْبِ لا یَهْتَدِی بِنُورٍ. (نگا: محمّد / 14). «ذِکْرِ اللهِ»: یاد خدا. قرآن خدا (نگا: آلعمران / 58، اعراف / 63 و 69، حجر / 6 و 9، نحل / 44). «الْقَاسِیَةِ»: سخت و سنگین (نگا: مائده / 13، حجّ / 53).]] |
|
4081 | 39 | 23 | الله نزل أحسن الحديث كتابا متشابها مثاني تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم وقلوبهم إلى ذكر الله ذلك هدى الله يهدي به من يشاء ومن يضلل الله فما له من هاد |
| | | خداوند بهترین سخن را (به نام قرآن) فرو فرستاده است. کتابی را که (از لحاظ کاربرد و گیرائی الفاظ، و والائی و همآوایی معانی، در اعجاز) همگون و (مطالبی چون مواعظ و براهین و قصص، و مسائل مقابل و مختلفی همانند: ایمان و کفر، حق و باطل، هدایت و ضلالت، خیر و شر، حسنات و سیّئات، بهشت و دوزخ، البتّه هر بار به شکلی تازه و به شیوهای نو، در آن) مکرّر است. از (شنیدن آیات) آن لرزه بر اندام کسانی میافتد که از پروردگار خود میترسند، و از آن پس پوستهایشان و دلهایشان (و همهی وجودشان) نرم و آمادهی پذیرش قرآن خدا میگردد (و آن را تصدیق و بدان عمل میکنند). این (کتاب مشتمل بر) رهنمود الهی است و خدا هر که را بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد، و خدا هر که را گمراه سازد، اصلاً راهنما و راهبری نخواهد داشت. [[«أَحْسَنَ الْحَدِیثِ»: زیباترین کلام و بهترین سخن. مراد قرآن است. «کِتَاباً»: بدل از (أَحْسَنَ) است. «مُتَشَابِهاً»: همگون و همسان. مراد این است که جملگی قرآن از لحاظ لفظی و معنوی همگون در اعجاز است. در سراسر قرآن، الفاظ به گونه زیبا و بجا به کار رفتهاند، و معانی بدون کمترین تناقض و تضاد استعمال شدهاند. «مَثَانِیَ»: جمع مثنّی، مکرّر. مراد این است که احکام و مواعظ و قصص و غیره در موارد متعدّد به شکلهای متفاوت و صورتهای مختلف تکرار شدهاند تا خوب فهم و در مغزها جایگزین شوند. یا این که مثنّی به معنی دو تا و جفت یکدیگر است. یعنی مسائل و مطالب مقابل یکدیگر در قرآن آمده است که در هر دو بخش اعجاز قرآن پیدا و هویدا است. از قبیل: ایمان و کفر. حق و باطل، هدایت و ضلالت، خیر و شرّ، حسنات و سیّئات، بیم و امید. «تَقْشَعِرُّ»: بر خود میلرزد. «تَلِینُ»: نرم میگردد. میگراید. مراد رام و پذیرای قوانین و احکام قرآن شدن و تسلیم حقائق و معانی آن گشتن است. «ذِکْرِ اللهِ»: قرآن خدا (نگا: زمر / 22).]] |
|
4082 | 39 | 24 | أفمن يتقي بوجهه سوء العذاب يوم القيامة وقيل للظالمين ذوقوا ما كنتم تكسبون |
| | | آیا کسی که عذاب بد (و سوزناک دوزخ) را در روز قیامت با چهره و صورت از خود دور میسازد (زیرا دست و پای وی در غل و زنجیر است، همانند کسی است که در آن روز در نهایت امنیّت و خوشی بسر میبرد؟ در آن روز) به ظالمان گفته میشود: بچشید (کیفر) کارهائی را که کردهاید. [[«أَفَمَن یَتَّقِی ...»: هنگامی که خطری متوجّه صورت میشود، انسان دست و بازو و سایر اعضای پیکر خود را سپر آن قرار میدهد تا چهره را از خطر مصون کند. امّا در دوزخ، حال دوزخیان به گونهای است که باید با صورت از خود دفاع کنند. چرا که دست و پای دوزخیان در غل و زنجیر است (نگا: یس / 8، انسان / 4). جواب (مَنْ) محذوف است و تقدیر چنین است: أَفَمَن یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کَمَنْ هُوَ آمِنٌ مِّن کُلِّ مَکْرُوهٍ، وَ مُتَنَعِّمٌ فِی الْجِنَانِ. «ذُوقُوا مَا کُنتُمْ تَکْسِبُونَ»: (نگا: عنکبوت / 55).]] |
|
4083 | 39 | 25 | كذب الذين من قبلهم فأتاهم العذاب من حيث لا يشعرون |
| | | (ستمگران تصوّر نکنند فقط در آخرت دچار عذاب میگردند و در این جهان در امان میمانند) کسانی که قبل از ایشان بودهاند (و پیغمبران ما را) تکذیب کردهاند، عذاب (الهی به گونهای و) از جائی دامانشان را گرفته است که (انتظارش را نداشته و) بدان پی نبردهاند. [[«مِن قَبْلِهِمْ ...»: پیش از این کافران و مشرکانِ فعلی. «مِنْ حَیْثُ»: از جائی که.]] |
|
4084 | 39 | 26 | فأذاقهم الله الخزي في الحياة الدنيا ولعذاب الآخرة أكبر لو كانوا يعلمون |
| | | خداوند خواری و رسوائی را در زندگی دنیا بدیشان چشانده است، و قطعاً عذاب آخرت (آنان از عذاب ذلّت و پستی همین جهان ایشان، بسیار سختتر و) بزرگتر است اگر بدانند (و اهل سنجش و بینش باشند). [[«الْخِزْیَ»: خواری و پستی. رسوائی و بدنامی (نگا: بقره / 85 و 114، مائده / 33 و 41). «أَکْبَرُ»: بزرگتر. مراد سختتر و شدیدتر و دردناکتر است.]] |
|