نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4045 | 38 | 75 | قال يا إبليس ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدي أستكبرت أم كنت من العالين |
| | | فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را بازداشت از این که سجده ببری برای چیزی که من آن را مستقیماً با قدرت خود آفریدهام؟ آیا تکبّر ورزیدهای یا اصلاً از متکبّران بودهای؟ [[«خَلَقْتُ بِیَدَیَّ»: مستقیماً و بدون واسطه چیز دیگری، از قبیل پدر و مادر، آن را با قدرت خود آفریدهام. (یَد) کنایه از قدرت است. «أَسْتَکْبَرْتَ»: مراد این است که هم اینک خود را به بزرگی میزنی و تکبّر میورزی. «أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ»: یا این که همواره از متکبّران و خود بزرگ بینان بودهای. «الْعَالِینَ»: (نگا: یونس / 83، دخان / 31، مؤمنون / 46).]] |
|
4046 | 38 | 76 | قال أنا خير منه خلقتني من نار وخلقته من طين |
| | | گفت: من بهتر از او هستم. تو مرا از آتش آفریدهای و وی را از گِل. [[«قَالَ أَنَا خَیْرٌ ...»: (نگا: اعراف / 12).]] |
|
4047 | 38 | 77 | قال فاخرج منها فإنك رجيم |
| | | گفت: از میان آن (جماعتِ ملأ اعلی و فرشتگان عالَم بالا) بیرون شو، چرا که تو مطرود (از رحمت ما) و رانده شده (از میان فرشتگان) هستی. [[«مِنْهَا»: از جنت. از آسمان. از جماعت فرشتگان. «رَجِیمٌ»: مطرود از درگاه رحمت و کرامت خدا. رانده شده از میان صفوف فرشتگان (نگا: آلعمران / 36، حجر / 17 و 34، نحل / 98).]] |
|
4048 | 38 | 78 | وإن عليك لعنتي إلى يوم الدين |
| | | قطعاً نفرین من تا روز جزا بر تو خواهد بود. [[«یَوْمِ الدِِّینِ»: (نگا: فاتحه / 4، حجر / 35، شعراء / 82، صافّات / 20). «إِلی یَوْمِ الدِّینِ»: همیشه تا روز قیامت.]] |
|
4049 | 38 | 79 | قال رب فأنظرني إلى يوم يبعثون |
| | | گفت: پروردگارا! (حال که چنین است) پس تا روزی مرا مهلت بده و ممیران که مردمان دوباره زنده میگردند (و رستاخیز شروع میشود). [[«فَأَنظِرْنِی ...»: (نگا: اعراف / 14، حجر / 36).]] |
|
4050 | 38 | 80 | قال فإنك من المنظرين |
| | | فرمود: تو از مهلت دادهشدگانی (و تا پایان جهان زنده میمانی). [[«الْمُنظَرِینَ»: (نگا: اعراف / 15، حجر / 8 و 37).]] |
|
4051 | 38 | 81 | إلى يوم الوقت المعلوم |
| | | تا روز زمان معیّن (که پایان عمر جهان و سرآغاز قیامت است). [[«الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ»: (نگا: حجر / 38). یَوْمِ الدِّینِ، یَوْمِ یُبْعَثُونَ، و یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ، همه به یک معنی است.]] |
|
4052 | 38 | 82 | قال فبعزتك لأغوينهم أجمعين |
| | | گفت: به عزّت و عظمتت سوگند که (در پرتو عمر جاویدان و تلاش بیامان) همهی آنان را گمراه خواهم کرد. [[«لأُغْوِیَنَّهُمْ ...»: (نگا: حجر / 39).]] |
|
4053 | 38 | 83 | إلا عبادك منهم المخلصين |
| | | مگر بندگان مخلص تو از ایشان را (که بر آنان سلطه و قدرتی نداشته و وسوسهام در ایشان نمیگیرد). [[«الْمُخْلَصِینَ»: (نگا: یوسف / 24، حجر / 40، صافّات / 74).]] |
|
4054 | 38 | 84 | قال فالحق والحق أقول |
| | | فرمود: به حق سوگند، و حق میگویم (و جز حق نمیگویم). [[«الْحَقُّ»: مبتدا و خبر آن محذوف است، یعنی أَلْحَقُّ قَسَمی. «الْحَقَّ»: مفعول به مقدّم (أَقُولُ) است. جمله (الْحَقَّ أَقُولُ) معترضه است میان ماقبل و مابعد خود.]] |
|