نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
4011 | 38 | 41 | واذكر عبدنا أيوب إذ نادى ربه أني مسني الشيطان بنصب وعذاب |
| | | (ای محمّد!) خاطر نشان ساز (سرگذشت) بندهی ما ایّوب را، بدان گاه که پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت: اهریمن مرا دچار رنج و درد کرده است (و سخت زار و نزار و بیمارم). [[«أَیُّوبَ»: عطف بیان است. «مَسَّنِیَ»: به من رسانده است. دچار و گرفتارم کرده است. «مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ ...»: مراد بیمار شدن است. از جمله ادب پیغمبران این است که شرّ و بلا را به اهریمن نسبت میدهند (نگا: قصص / 15) و خیر و خوشی را به خدا (نگا: نمل / 40). «نُصْبٍ»: رنج و مشقّت. با فتح نون و صاد هم به همین معنی است. «عَذَابٍ»: درد و الم (نگا: انبیاء / 83).]] |
|
4012 | 38 | 42 | اركض برجلك هذا مغتسل بارد وشراب |
| | | (به فریادش رسیدیم و او را ندا در دادیم که) پای خود را به زمین بکوب. (هنگامی که چنین کرد چشمهی آبی برجوشید. بدو پیام دادیم:) این، آبی است که هم برای شستشوی (تنت مفید) است و هم برای نوشیدن (گوارا و سودمند) است. [[«أُرْکُضْ»: بکوب. «أُرْکُضْ بِرِجْلِکَ»: پای خود را به زمین بکوب. راه برو که شفا یافتهای (نگا: تفسیر قاسمی). «مُغْتَسَلٌ»: آبی که در آن خود را بشویند. چه بسا مراد آب معدنی دارای گوگرد باشد. «شَرَابٌ»: نوشیدنی. «بَارِدٌ»: سرد. خنک.]] |
|
4013 | 38 | 43 | ووهبنا له أهله ومثلهم معهم رحمة منا وذكرى لأولي الألباب |
| | | (بیماری و ناراحتی ایّوب را برطرف ساختیم و به جای) اولاد (و اموالی که از دست داده بود) دو چندان بدو عطاء کردیم، محض مرحمتمان (در حق ایّوب) و تذکاری (از صبر و شکیبائی) برای خردمندان (تا همچون ایّوب شکیبا و امیدوار به لطف و فضل خدا باشند و در حوادث و مشکلات، رشتهی صبر جمیل را از دست ندهند). [[«وَهَبْنَا ... ذِکْری ...»: (نگا: انبیاء / 84). «وَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُم مَّعَهُمْ»: خانواده پراکنده ایّوب را دَورِ او گرد آوردیم و بر تعدادشان افزودیم. یعنی کانون خانوادگی وی را گرمتر از گذشته ساختیم و فرزندان بیشتری بدو مرحمت کردیم. یا این که: به جای اولاد و اموالی که از دست داده بود، دو چندان بدو عطاء نمودیم.]] |
|
4014 | 38 | 44 | وخذ بيدك ضغثا فاضرب به ولا تحنث إنا وجدناه صابرا نعم العبد إنه أواب |
| | | (ایّوب سوگند خورده بود که یکی از افراد خانوادهاش را تنبیه کند و چندین ضربهی چوب بزند. ما برای رفع این مشکل نیز بدو دستور دادیم) بستهای (از چوبهای نازک، یا رشتهی خرما، و یا ساقههای گندم و همانند آن) را برگیر و (او را) با آن بزن، و سوگند خود را مشکن. (و با کمترین اذیّت و آزاری قسم خویش را به مرحلهی اجرا درآور). ما ایّوب را شکیبا یافتیم. چه بندهی خوبی بود! او بسیار توبه و استغفار سر میداد. [[«ضِغْثاً»: دستهای از ساقههای گندم و جو یا چوبهای نازک. بستهای از رشتههای خرما یا گیاهان. «لا تَحْنَثْ»: سوگند خود را مشکن. قسم خود را نقض نکن. «خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاً فَاضْرِب بِّهِ ...»: قرآن مجید علّت سوگند خوردن ایّوب، و نام کسی را که مرتکب جرم شده است، و گناهش چه بوده است، ذکر نفرموده است. در مورد اجرا حدود اسلامی به گونهای که در آیه است، یا باید آن را خاصّ شریعت ایّوب و مرحمتی در حق او دانست، و یا این که چنین حکمی را در مورد فرسودگان و بیماران خطاکار قلمداد کرد، و یا این که راجع به کسانی انگاشت که مرتکب جرمی نشدهاند، ولیکن سرپرست یا ولی ایشان سوگند خورده است که آنان را کیفر دهد و چوب بزند و ظاهر قانون حدود را رعایت کند. وگرنه اجراء حدّ زنا و تهمت و سوگند و غیره با بستهای از ساقهها و رشتهها و دستهای از چوبهای نازک، یعنی تعطیل حدود الهی، و چنین کاری مجاز نیست (نگا: تفسیر قاسمی).]] |
|
4015 | 38 | 45 | واذكر عبادنا إبراهيم وإسحاق ويعقوب أولي الأيدي والأبصار |
| | | (ای پیغمبر!) از بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب سخن بگو، آنان که دارای قدرت و بینش (کافی و قوی دربارهی امور زندگانی و رموز آئین یزدانی) بودند. [[«أُوْلِی الأیْدِی»: دارندگان قدرت و قوّت در طاعت و عبادت. دارندگان دستهای تلاشگر در همه زمینههای خوبی و نیکی. «الأبْصَارِ»: جمع بَصَر به معنی بصیرت؛ یعنی بینش روشن و آگاهی قابل ملاحظه از قوانین و اسرار دین و شریعت، و آشنایی با امور زندگی و شناخت راه و روش دنیوی.]] |
|
4016 | 38 | 46 | إنا أخلصناهم بخالصة ذكرى الدار |
| | | ما آنان را با صفت خاصّی ویژگی بخشیدیم که یاد (همیشگی ایشان از) سرای آخرت بود. [[«أَخْلَصْنَاهُمْ»: ایشان را برگزیدیم. آنان را اختصاص دادیم. بدیشان ویژگی بخشیدیم. «خَالِصَةٍ»: صفت اختصاصی. ویژگی خاصّ. «ذِکْری»: یاد کردن. در اندیشه چیزی بودن. خبر مبتدای محذوف و یا بدل از (خَالِصَةٍ) است. «الدَّارِ»: سرا. به طور مطلق مراد سرای آخرت است. گوئی غیر از آن، سرائی وجود ندارد و دنیا جز گذرگاهی به سوی آن نیست.]] |
|
4017 | 38 | 47 | وإنهم عندنا لمن المصطفين الأخيار |
| | | ایشان در پیشگاه ما از زمرهی برگزیدگان بس نیک و نیکوکارند. [[«الْمُصْطَفَیْنَ»: جمع مُصْطَفی، نخبگان. برگزیدگان. «الأخْیَارِ»: جمع خَیِّر، خوبان و نیکان. محسنان و نیکوکاران.]] |
|
4018 | 38 | 48 | واذكر إسماعيل واليسع وذا الكفل وكل من الأخيار |
| | | (ای پیغمبر!) از اسماعیل و الیسع و ذالکفل یاد کن. آنان جملگی از خوبان و نیکانند. [[«الْیَسَعَ»: نام یکی از انبیاء بنیاسرائیل است و بعضی معتقدند که او همان یوشعبننون است. برخی هم او را همان إلیاسین که إلیاس باشد میدانند. «ذَالْکِفْلِ»: نام یکی از انبیاء بنیاسرائیل است که سرپرستی مریم را به عهده گرفت و زکریّا نام دارد.]] |
|
4019 | 38 | 49 | هذا ذكر وإن للمتقين لحسن مآب |
| | | این (فرازهائی را که از خصال و مقامات انبیاء گذشته برشمردیم، تنها) یادی (از ایشان) است، و مسلّماً پرهیزگاران دارای مرجع و مأوای آراسته و زیبائی هستند. [[«ذِکْرٌ»: خاطره. یاد. عظمت و آوازه. وسیله پند و مایه عبرت دیگران. با توجّه به معنی اخیر، مفهوم آیه این میشود، این فرازها، مایه پند و اندرز کسانی است که پندپذیر و عبرتگیر باشند و بدین وسیله بخواهند از زمره متّقیان گردند. «حُسْنَ مَآبٍ»: (نگا: آلعمران / 14، رعد / 29).]] |
|
4020 | 38 | 50 | جنات عدن مفتحة لهم الأبواب |
| | | (منزل و مأوائی که) باغهای جاویدان بهشت و محلّ ماندگاری همیشگی است و درها (ی آنجا) به روی ایشان باز است (و پیوسته در انتظارشان است). [[«جَنَّاتِ عَدْنٍ»: (نگا: توبه / 72، رعد / 23، نحل / 31). جنّاتِ، بدل یا عطف بیان (مَآبٍ) است. «مُفَتَّحَةً لَّهُمُ الأبْوَابُ»: واژه (مُفَتَّحَةً) حال، و کلمه (الأبْوَابُ) نائب فاعل است.]] |
|