بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
39823812كذبت قبلهم قوم نوح وعاد وفرعون ذو الأوتاد
قبل از اینان نیز قوم نوح و عاد و فرعون که دارای بناهائی بلند و استوار همچون کوه بوده‌اند (پیغمبران ما را) تکذیب کرده‌اند. [[«قَبْلَهُمْ»: پیش از قوم قریش. «ذُوالأوْتَادِ»: دارای میخها. مراد از اوتاد، بناهای بلند و کوه مانندی است که همچون میخ بر دل زمین نشسته است (نگا: نباء / 7). نمونه این گونه بناها اهرام ثلاثه مصر است. لذا ذوالاوتاد توصیف ویژه فراعنه است (نگا: فجر / 10).]]
39833813وثمود وقوم لوط وأصحاب الأيكة أولئك الأحزاب
و قوم ثمود و لوط و صاحبان باغهای فراوان سر در هم کشیده (به تکذیب پیغمبران پرداخته‌اند و کیفر خویش را دیده‌اند). اینان همان گروهها و دسته‌هایند. (گروهها و دسته‌های ششگانه‌ای که نمونه‌ای از مردمان کفرپیشه و ستمگر تاریخند و بر پیغمبران شوریده‌اند و به عذاب الهی گرفتار آمده‌اند). [[«أَصْحَابُ الأیْکَةِ»: صاحبان باغهای فراوان و پردرخت. مراد قوم شعیب است (نگا: حجر / 78). «الأحْزَابُ»: اشاره به همان احزابی است که در دو آیه قبل آمده و مشرکان مکّه را گروه اندکی از آنان شمرد.]]
39843814إن كل إلا كذب الرسل فحق عقاب
هر یک از این گروهها، پیغمبران را تکذیب کرده و عذاب من گریبانگیرشان گشته است. [[«إِن کُلٌّ ...»: (إِنْ) حرف نفی و به معنی (مَا) است. «فَحَقَّ عِقَابِ»: (نگا: حجّ / 18).]]
39853815وما ينظر هؤلاء إلا صيحة واحدة ما لها من فواق
اینان (نیز با این اعمال و افعال که دارند) انتظاری جز این نمی‌کشند که یک صدای آسمانی فرا رسد، صدائی که نیازی به تکرار ندارد (و در آن بازگشتی نیست). [[«صَیْحَةً»: (نگا: هود / 67 و 94، حجر / 73 و 83، مؤمنون / 41، یس / 29 و 49 و 53). «فَوَاقٍ»: تکرار. رجوع و بازگشت. مهلت. «مَا لَهَا مِن فَوَاقٍ»: نیازی به تکرار ندارد. هیچ گونه رهائی و بارگشتی از آن نیست. یعنی این صیحه یکباره همه‌جا و همگان را فرا می‌گیرد و درها به روی انسانها بسته می‌شود. نه رهائی از آن ممکن است و نه پشیمانی سودی دارد و نه فریادها به جائی می‌رسد.]]
39863816وقالوا ربنا عجل لنا قطنا قبل يوم الحساب
(کافران مسخره‌کنان) می‌گویند: پروردگارا! سهم (عذاب) ما را پیش از روز رستاخیز و حساب و کتاب (قیامت) به ما برسان. [[«عَجِّلْ»: پیش بینداز. زودتر برسان (نگا: کهف / 58، یونس / 11). «قِطَّنَا»: بهره و نصیب ما را. سهمیّه و قسمت ما را. نامه نوشته ما را با توجّه به این که معنی «قِطَّ» صحیفه مکتوبه، یعنی کاغذی که چیزی بر آن نگارند، مفهوم آیه چنین می‌شود: پروردگارا نامه اعمال ما را پیش از روز جزا به دست ما برسان، تا آن را بخوانیم و ببینیم که ما چه کاره‌ایم (نگا: تفسیر نمونه، المختصر فی تفسیر القرآن، روح‌المعانی).]]
39873817اصبر على ما يقولون واذكر عبدنا داوود ذا الأيد إنه أواب
در برابر چیزهائی که می‌گویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور (پیغمبران شکیبا، از جمله) بنده‌ی ما داود قدرتمند و توانا را. واقعاً او (در همه کار و همه حال به سوی خدا باز می‌گشت و) بسی توبه‌کار بود. [[«الأیْدِ»: قدرت و قوّت. «ذَالأَیْدِ»: دارای سلطه و قدرت. مراد قدرت جسمانی، و توانائی انجام طاعت و عبادت، و سلطه کامل در سیاستمداری و مملکت‌داری است. «أَوَّابٌ»: کسی که بسیار به خدا پناه ببرد و برگردد. کسی که از آنچه خدا از آن خوشش نمی‌آید دست بکشد و به سوی آنچه خدا از آن خوشش می‌آید برگردد (نگا: اسراء / 25).]]
39883818إنا سخرنا الجبال معه يسبحن بالعشي والإشراق
ما کوهها را با او همآوا کردیم. (کوهها همصدا با او) شامگاهان و بامدادان به تسبیح و تقدیس (آفریدگار جهان) می‌پرداختند. [[«سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ»: کوهها را با او هم‌آوا و هم‌صدا کردیم (نگا: سبأ / 10). کوهها را فرمانبردارش ساختیم و از منافع آنها برخوردارش کردیم. «الإِشْرَاقِ»: برآمدن خورشید. تابیدن خورشید به هنگام چاشتگاه. «الْعَشِیِّ»: شب هنگام. شبانگاهان (نگا: آل‌عمران / 41، انعام / 52، کهف / 28).]]
39893819والطير محشورة كل له أواب
و پرندگان را نیز (با او در تسبیح و تقدیس) همآوا کردیم و در پیش او گرد آوردیم. جملگی آنها فرمانبردار داود بودند (و به دستور او عمل می‌کردند). [[«مَحْشُورَةً»: گرد آمده و جمع‌آوری شده. «کُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ»: همگی فرمانبردار داود بودند و به سوی او برمی‌گشتند. جملگی فرمانبردار خدا و خاضع در برابر مشیّت الله بودند و هستند (نگا: انبیاء / 79).]]
39903820وشددنا ملكه وآتيناه الحكمة وفصل الخطاب
و حکومت او را (با در اختیار قرار دادن وسائل مادی و معنوی) استحکام بخشیدیم، و بدو فرزانگی و شناخت (امور) دادیم، و قدرت داوری قاطعانه و عادلانه‌اش ارزانی داشتیم. [[«شَدَدْنَا»: تقویت کردیم و استحکام بخشیدیم. پا برجای و استوار نمودیم. «مُلْکَهُ»: شاهی و حکومت او را. مملکت و کشور او را. «الْحِکْمَةَ»: شناخت اسرار اشیاء و اصابت در گفتار و کردار (نگا: آل‌عمران / 48). «فَصْلَ الْخِطَابِ»: سخن فیصله دهنده. گفتار نیرومندی که نمایانگر قضاوت عادلانه و بیانگر داوری قاطعانه باشد. مصدر و به معنی اسم فاعل، یعنی فاصل است و اضافه مصدر به مفعول خود یا اضافه صفت به موصوف خود می‌باشد. یعنی الْخِطَابَ الْفَاصِلَ. همان گونه که جَوَامِعُ الْکَلِمِ، به معنی أَلْکَلام الْجَامِعُ است.]]
39913821وهل أتاك نبأ الخصم إذ تسوروا المحراب
(ای محمّد!) آیا داستان شاکیانی به تو رسیده است که وقتی (از اوقات) از دیوار عبادتگاه (نه از درگاه خانه، به سوی داود) بالا رفتند؟ [[«الْخَصْمِ»: دشمن. مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن مساوی است و در اینجا مراد طرفین دعاوی است. «تَسَوَّرُواْ»: از دیوار بلند بالا رفتند. از دژ بالا پریدند. از ماده (سُور) به معنی دیوار بلند اطراف خانه یا شهر است. نحوه صعود و علّت اصلی آن بر ما مجهول است. آنچه روشن است، ورود از طریق غیرعادی به کاخ شاهی و یا معبد است. «الِْمحْرَابَ»: عبادتگاه. در اینجا مراد محلّ مخصوص، و یا پرستشگاه است.]]


0 ... 388.1 389.1 390.1 391.1 392.1 393.1 394.1 395.1 396.1 397.1 399.1 400.1 401.1 402.1 403.1 404.1 405.1 406.1 407.1 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

1096131144695257392857443766140257535682