بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
3972382بل الذين كفروا في عزة وشقاق
(اگر می‌بینید کافران در برابر این آیات روشنگر و قرآن بیدارگر تسلیم نمی‌شوند، نه به خاطر این است که پرده‌ای بر این کلام حق افتاده است) بلکه کافران گرفتار تکبّر و غروری هستند (که آنان را از قبول حق بازداشته) و عداوت و عصیانی (که ایشان را از پذیرش دعوت تو باز می‌دارد). [[«عِزَّةٍ»: تکبّر. خود بزرگ بینی (نگا: بقره / 206). مراد عزّت کاذب است. «شِقَاقٍ»: مخالفت با حق و حقیقت. رویاروئی (نگا: حجّ / 53).]]
3973383كم أهلكنا من قبلهم من قرن فنادوا ولات حين مناص
پیش از ایشان اقوام زیادی بوده‌اند که ما آنان را (به خاطر کفر و شرک و ستم و گناه) هلاک کرده‌ایم و (به هنگام نزول عذاب) فریاد برآورده‌اند و شیون سر داده‌اند، ولی (چه سود دیر شده است و) زمان نجات و خلاص باقی نمانده است. [[«قَرْنٍ»: (نگا: انعام / 6، مریم / 74 و 98). «مَنَاصٍ»: فرار. نجات. سلامت. «لاتَ»: لاء نفی جنس است همراه با (تَ) زائد. «لاتَ حِینَ مَنَاصٍ»: اینک وقت گریز نیست. اکنون زمان نجات نمی‌باشد.]]
3974384وعجبوا أن جاءهم منذر منهم وقال الكافرون هذا ساحر كذاب
در شگفتند از این که بیم دهنده‌ای از خودشان به سویشان آمده است، و کافران می‌گویند: این، جادوگر بسیار دروغگوئی است. [[«أَن جَآءَهُمْ ...»: جمله، منصوب به نزع خافض است. یعنی: مِنْ أَن جَآءَهُمْ. «هذا»: مراد محمّد است.]]
3975385أجعل الآلهة إلها واحدا إن هذا لشيء عجاب
آیا او به جای این همه خدایان، به خدای واحدی معتقد است؟ واقعاً این (حرفی که می‌زند) چیز شگفتی است. [[«عُجَابٍ»: واقعاً عجیب است. بسیار شگفت است. عَجِیب و عُجَاب و عُجَّاب برای مبالغه و به یک معنی است (نگا: هود / 72، ق / 2).]]
3976386وانطلق الملأ منهم أن امشوا واصبروا على آلهتكم إن هذا لشيء يراد
سرکردگان ایشان راه افتادند (و به یکدیگر گفتند) که بروید و (محکم به بتان خویش بچسبید و) بر (عبادت) خدایان خود ثابت و استوار باشید. این همان چیزی است که خواسته می‌شود. [[«أَنْ»: حرف مفسّره و به معنی (أَیْ) است، در معنیِ یعنی. «إِنطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا»: سران راه افتادند و به یکدیگر گفتند بروید. سران راه افتادند و چیزی که زبانشان زمزمه می‌کرد «بروید» بود. «إِنطَلَقَ»: روان شد. شروع کرد. «إِمْشُوا»: بروید و پراکنده شوید. بر مذهب و مکتب خویش بروید و ماندگار باشید. «إِنَّ هذا لَشَیْءٌ یُرَادُ»: استقامت بر عبادت بتان و ماندگاری بر آئین آباء و اجداد، چیزی است که مورد درخواست ما سران قوم است. این دعوت جدید چیزی است از روی قصد، یعنی توطئه‌ای است که طرّاحی شده است و هدف آن برکناری ما و ریاست محمّد بر عرب است.]]
3977387ما سمعنا بهذا في الملة الآخرة إن هذا إلا اختلاق
ما در آئین دیگری، این (یکتاپرستی) را نشنیده‌ایم. این جز دروغ ساختگی نیست. [[«الْمِلَّةِ الآخِرَةِ»: آئین دیگری. مراد آئین اهل کتاب، به ویژه مسیحیّت است که معتقد به تثلیت بوده و هستند. یا مراد آئین پدران بت‌پرست قریشیان است که ایشان را دیده و زمان ایشان نسبت به زمان نیاکانشان، واپسین بشمار است. «إِخْتِلاقٌ»: کذب محض. دروغ از پیش خود ساخته و پرداخته.]]
3978388أأنزل عليه الذكر من بيننا بل هم في شك من ذكري بل لما يذوقوا عذاب
آیا از میان همه‌ی ما، قرآن بر او نازل شده است؟ اصلاً آنان درباره‌ی قرآن من بدگمان و متردّدند. اصلاً آنان عذاب مرا نچشیده‌اند (این است که چنین گستاخانه سخن می‌گویند). [[«الذِّکْرُ»: قرآن. این سخن را از راه تمسخر می‌گفتند (نگا: حجر / 6). «لَمَّا یَذُوقُوا»: هنوز نچشیده‌اند. «بَلْ»: برای انتقال از سببی به سبب دیگری از اسباب کفر آنان است.]]
3979389أم عندهم خزائن رحمة ربك العزيز الوهاب
راستی مگر گنجهای رحمت پروردگار بسیار با عزّت و بس بخشاینده‌ی تو در دست ایشان است؟ (تا هر که را که بخواهند نبوّت بدهند و هر کس را که بخواهند محروم سازند؟!). [[«خَزَآئِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ ...»: (نگا: اسراء / 100).]]
39803810أم لهم ملك السماوات والأرض وما بينهما فليرتقوا في الأسباب
یا مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین و چیزهائی که در میان آن دو است، از آن ایشان است؟ اگر چنین است با وسائل و اسباب (لازمه‌ی صعودی که در دست دارند به سوی آسمانها) بالا روند (و هر گونه که خود می‌خواهند حکومت کنند، و به هر کس که می‌خواهند وحی بفرستند). [[«فَلْیَرْتَقُوا»: پس بالا بروند و صعود کنند. «الأسْبَابِ»: جمع سَبَب، ریسمان. وسیله. مراد ابزار و ابواب و طرق صعود است (نگا: حجّ / 15، انعام / 35، اسراء / 42).]]
39813811جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب
اینان که اینجا (در شهر مکّه) هستند، سپاه ناچیز شکست خورده‌ای از دسته‌ها و گروههایند (که قبلاً در برابر پیغمبران عَلَم طغیان برافراشته‌اند و سرانجام مغلوب گشته‌اند و تار و مار شده‌اند). [[«جُندٌ»: سپاه ناچیز. گروهک. تنوین آن برای تحقیر است. «مَا»: چیزهائی که. در اینجا مراد (کسانی که و افرادی که) است. «هُنَالِکَ»: آنجا. مراد مکّه است. «مَهْزُومٌ»: شکست خورده. «الأحْزابِ»: دسته‌ها و گروهها (نگا: آیه 12). واژه (مَا) مبتدا و (جُندٌ) خبر مقدّم، و (مَهْزُومٌ) خبر دوم یا صفت (جُندٌ) می‌باشد. یا این که (جُندٌ) مبتدا و (مَا) زائد و (مَهْزُومٌ) خبر است. معنی آیه چه بسا این باشد: اینان در آنجا سپاهک شکست خورده‌ای از میان احزاب خواهند بود. اشاره به شکست بی‌دینان در جنگ احزاب است.]]


0 ... 387.1 388.1 389.1 390.1 391.1 392.1 393.1 394.1 395.1 396.1 398.1 399.1 400.1 401.1 402.1 403.1 404.1 405.1 406.1 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

60676943605531169338166171183342685425