نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3929 | 37 | 141 | فساهم فكان من المدحضين |
| | | (کشتی دچار سانحه شد و میبایست بر طبق قرعه، افرادی از سرنشینان به دریا انداخته شوند). یونس در قرعهکشی شرکت کرد و از جملهی کسانی شد که قرعه به نام ایشان درآمد. (پس برابر عرف آن روز به دریا انداخته شد). [[«سَاهَمَ»: در قرعهکشی شرکت کرد. «الْمُدْحَضِینَ»: مغلوبان. قرعه به نام ایشان درآمدگان. فرو انداختگان.]] |
|
3930 | 37 | 142 | فالتقمه الحوت وهو مليم |
| | | ماهی او را بلعید، در حالی که مستحقّ ملامت بود (و میبایست در برابر کاری که کرده بود، زندانی شود). [[«الْحُوتُ»: نوعی ماهی بزرگ. «مُلِیمٌ»: گناهکار. مستحقّ سرزنش. کسی که کاری کند یا حرفی بزند که سزاوار سرزنش و درخور لومه شود.]] |
|
3931 | 37 | 143 | فلولا أنه كان من المسبحين |
| | | اگر او قبلاً از زمرهی پرستشگران نمیبود. [[«الْمُسَبِّحِینَ»: عبادت کنندگان (نگا: صافّات / 166). دعا کنندگان (نگا: انبیاء / 79، نور / 41، سجده / 15).]] |
|
3932 | 37 | 144 | للبث في بطنه إلى يوم يبعثون |
| | | او در شکم ماهی تا روز رستاخیز میماند. [[«لَبِثَ»: ماند. «إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ»: تا روزی که برانگیخته شوند. مراد مدفون شدن برای همیشه است. چرا که او در دل ماهی و ماهی در دل زمین تا روز رستاخیز دفن میشوند.]] |
|
3933 | 37 | 145 | فنبذناه بالعراء وهو سقيم |
| | | ما او را در یک سرزمین برهوت خالی (ازدرخت و گیاه) افکندیم، در حالی که بیمار و نزار بود. [[«نَبَذْنَاهُ»: او را انداختیم. او را افکندیم. مراد این است که کاری کردیم که ماهی او را از دهان خود پرت کند. «الْعَرَآءِ»: سرزمین برهوت و خالی از درخت و گیاه و ساختمان. «سَقِیمٌ»: بیمار. ناخوش.]] |
|
3934 | 37 | 146 | وأنبتنا عليه شجرة من يقطين |
| | | ما کدوبُنی بر بالای او رویانیدیم (تا در سایهی برگهای پهن و مرطوب آن بیارامد). [[«شَجَرَةً»: گیاه. بوته. «یَقْطِینٍ»: کدو. کدوبُن بدان خاطر انتخاب شده تا برگهایش روی یونس بیفتد و او را از گزند حوادث در امان دارد.]] |
|
3935 | 37 | 147 | وأرسلناه إلى مائة ألف أو يزيدون |
| | | (یونس کمکم بهبودی یافت) و او را به سوی جمعیّت یک صد هزار نفری یا بیشتر فرستادیم (تا ایشان را به ایمان آوردن و توبه کردن از بدیها و انجام نیکیها دعوت کند). [[«مِائَةِ أَلْفٍ»: صد هزار، مراد قوم خودش است (نگا: یونس / 98). «أَوْ»: بلکه. یا. عربها چنین حرفی را برای تأکید مطلب پیشین به کار میبرند.]] |
|
3936 | 37 | 148 | فآمنوا فمتعناهم إلى حين |
| | | آنان همه ایمان آوردند و ما ایشان را از مواهب فراوان و نعمتهای فراخ زندگی تا مدّت مشخّصی بهرهمند ساختیم. [[«فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلی حِینٍ»: (نگا: یونس / 98). مدّت معیّن. یعنی فرا رسیدن اجل آنان و زمان مقدّر ایشان در حیات دنیوی.]] |
|
3937 | 37 | 149 | فاستفتهم ألربك البنات ولهم البنون |
| | | از آنان (که ساکن مکّه بوده و به دنبال خرافات راه افتاده و معتقدند که فرشتگان دختران خدایند) بپرس که آیا دختران از آنِ پروردگار تو باشند و پسران از آنِ خودشان؟ (آیا این عادلانه است؟). [[«الْبَنَاتُ»: مراد فرشتگان است که بنا به عقیده تباه خود میگفتند: فرشتگان دختران خدایند (نگا: بقره / 116، نحل / 57، نجم / 27). البتّه پسر و دختر در پیشگاه خدا ارزش یکسان دارند و معیار شخصیّت هر دو پاکی و تقوا است. ولی استدلال قرآن در اینجا به اصطلاح از باب «ذکر مسلّماتِ خصم» است که مطالب طرف را بگیرند و به خود او باز گردانند. نظیر این معنی (نگا: نجم / 22).]] |
|
3938 | 37 | 150 | أم خلقنا الملائكة إناثا وهم شاهدون |
| | | یا این که (وقتی که) ما فرشتگان را به صورت ماده میآفریدیم، ایشان ناظر (بر خلقت فرشتگان) بودهاند؟ [[«شَاهِدُونَ»: جمع شاهد، حاضر و ناظر (نگا: کهف / 51، زخرف / 19).]] |
|