نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3921 | 37 | 133 | وإن لوطا لمن المرسلين |
| | | قطعاً لوط از زمرهی پیغمبران بود. |
|
3922 | 37 | 134 | إذ نجيناه وأهله أجمعين |
| | | زمانی، او و جملگی خاندان و پیروان او را نجات دادیم. [[«أَهْلَهُ»: خاندان او و پیروان او (نگا: نمل / 56، قمر / 34).]] |
|
3923 | 37 | 135 | إلا عجوزا في الغابرين |
| | | مگر پیرزنی (که همسر لوط بود و با کافران در اذیّت و آزار مؤمنان همکاری میکرد، و بدین سبب) از زمرهی هلاک شدگان گردید. [[«الْغَابِرِینَ»: هالکین. نابود شوندگان (نگا: اعراف / 83، حجر / 60).]] |
|
3924 | 37 | 136 | ثم دمرنا الآخرين |
| | | آن گاه (که لوط و مؤمنان را نجات دادیم) دیگران را درهم کوبیدیم و نابود کردیم. [[«دَمَّرْنَا»: هلاک و نابود کردیم. در هم کوبیدیم (نگا: اعراف / 137، شعراء / 172).]] |
|
3925 | 37 | 137 | وإنكم لتمرون عليهم مصبحين |
| | | و شما (ای اهل مکّه! در سَفَر تجارتی خود به سرزمین شام) بامدادان از سرزمین ایشان عبور میکنید (و پیوسته آثار ویران آنان را دید میزنید). [[«مُصْبِحِینَ»: به روز رسندگان. وارد صبح شدگان. حال است (نگا: حجر / 66 و 83).]] |
|
3926 | 37 | 138 | وبالليل أفلا تعقلون |
| | | و شامگاهان هم (مخروبههای شهر ایشان سدوم را میبینید). آیا نمیاندیشید و متوجّه نیستید (که بدکرداری و تباهکاری ایشان، موجب ویرانی سرزمینشان و بدفرجامی خودشان شده است؟). [[«بِالَّیْلِ»: حرف (ب) به معنی (فی) است. مراد از مُصْبِحِینَ و بِالَّیْلِ، رویهم، یعنی پیوسته و دائم.]] |
|
3927 | 37 | 139 | وإن يونس لمن المرسلين |
| | | مسلّماً یونس هم از زمرهی پیغمبران بود. |
|
3928 | 37 | 140 | إذ أبق إلى الفلك المشحون |
| | | زمانی، او به سوی کشتی پر (از مسافر و کالا، بدون اجازهی پروردگارش، از میان قوم خود) گریخت. [[«أَبَقَ»: گریخت. این واژه بیشتر برای گریختن بندگان از پیش صاحبانشان به کار میرود. اینجا مراد ترک کردن قوم و قبیله بدون اجازه پروردگار است.]] |
|
3929 | 37 | 141 | فساهم فكان من المدحضين |
| | | (کشتی دچار سانحه شد و میبایست بر طبق قرعه، افرادی از سرنشینان به دریا انداخته شوند). یونس در قرعهکشی شرکت کرد و از جملهی کسانی شد که قرعه به نام ایشان درآمد. (پس برابر عرف آن روز به دریا انداخته شد). [[«سَاهَمَ»: در قرعهکشی شرکت کرد. «الْمُدْحَضِینَ»: مغلوبان. قرعه به نام ایشان درآمدگان. فرو انداختگان.]] |
|
3930 | 37 | 142 | فالتقمه الحوت وهو مليم |
| | | ماهی او را بلعید، در حالی که مستحقّ ملامت بود (و میبایست در برابر کاری که کرده بود، زندانی شود). [[«الْحُوتُ»: نوعی ماهی بزرگ. «مُلِیمٌ»: گناهکار. مستحقّ سرزنش. کسی که کاری کند یا حرفی بزند که سزاوار سرزنش و درخور لومه شود.]] |
|