بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
38873799وقال إني ذاهب إلى ربي سيهدين
ابراهیم گفت: من به سوی پروردگارم می‌روم، او مرا رهنمود می‌کند. [[«إِنِّی ذَاهِبٌ إِلی رَبِّی»: بدیهی است خداوند مکانی ندارد. پس مراد مهاجرت از محیط آلوده به محیط پاک است. ابراهیم به دستور خدا به سرزمین انبیاء و کانون وحی الهی، یعنی شام مهاجرت فرمود، و راهنمایش در همه جا خدا بود. لذا سفر إِلیَ الله داشت.]]
388837100رب هب لي من الصالحين
پروردگارا! فرزندان شایسته‌ای به من عطاء کن. (فرزندانی که بتوانند کار دعوت را به دست گیرند و برنامه‌ی مرا تداوم بخشند). [[«الصَّالِحِینَ»: شایستگان (نگا: انبیاء / 72 و 86).]]
388937101فبشرناه بغلام حليم
ما او را به پسری بردبار و خردمند مژده دادیم. [[«غُلامٍ»: پسر نوجوان (نگا: آل‌عمران / 40، کهف / 74 و 80 و 82). «حَلیمٍ»: شکیبا. خردمند.]]
389037102فلما بلغ معه السعي قال يا بني إني أرى في المنام أني أذبحك فانظر ماذا ترى قال يا أبت افعل ما تؤمر ستجدني إن شاء الله من الصابرين
وقتی که (او متولّد شد و بزرگ گردید و) به سنّی رسید که بتواند با او به تلاش (در پی معاش) ایستد، ابراهیم بدو گفت: فرزندم! من در خواب چنان می‌بینم که باید تو را سر ببرم (و قربانیت کنم). بنگر نظرت چیست؟ گفت: ای پدر! کاری که به تو دستور داده می‌شود بکن. به خواست خدا مرا از زمره‌ی شکیبایان خواهی یافت. [[«أَری فِی الْمَنَامِ»: در خواب می‌بینم. مراد این است که در خواب به من فرمان داده شده است. چرا که خواب انبیاء وحی بشمار است (نگا: صفوه التفاسیر).]]
389137103فلما أسلما وتله للجبين
هنگامی که (پدر و پسر) هر دو تسلیم (فرمان خدا) شدند (و ابراهیم پسر را روی شنها دراز کشاند) و رخساره‌ی او را بر خاک انداخت. [[«أَسْلَمَا»: تن در دادند. تسلیم قضا و قدر الهی شدند. منقاد فرمان یزدان شدند. «تَلَّهُ»: او را بر خاک انداخت. «لِلْجَبِینِ»: بر رخساره. واژه (لِ) به معنی (عَلی)، و (جَبِین) به معنی رخساره است.]]
389237104وناديناه أن يا إبراهيم
فریادش زدیم که: ای ابراهیم! [[«أَنْ»: حرف تفسیریّه است. چرا که ما بعد آن، تفسیر و توضیح ماقبل آن است (نگا: یونس / 2).]]
389337105قد صدقت الرؤيا إنا كذلك نجزي المحسنين
تو خواب را راست دیدی و دانستی (و برابر فرمان آن عمل کردی و مأموریّت خود را به جای آوردی. دست نگهدار که در این آزمایش بزرگ موفّق شدی. بیش از این رنج تو و فرزندت را نمی‌خواهیم)، ما این گونه به نیکوکاران سزا و جزا می‌دهیم. [[«صَدَّقْتَ»: باور کردی و راست انگاشتی. یعنی آنچه در خواب دیده بودی، بدان عمل کردی.]]
389437106إن هذا لهو البلاء المبين
این (آزمایش بزرگ که ذبح فرزند با دست پدر است) مسلّماً آزمایشی است که بیانگر (ایمان کامل و یقین صادق به خداوند هستی) است. [[«الْبَلآءُ»: امتحان. آزمون. «الْمُبِینُ»: روشن و آشکار. روشنگر و بیانگر.]]
389537107وفديناه بذبح عظيم
ما قربانی بزرگ و ارزشمندی را فدا و بلاگردان او کردیم. [[«فَدَیْنَاهُ»: فدای جان او و بلاگردان عمر وی کردیم. «ذِبْحٍ»: حیوانی که سر بریده می‌شود. مصدر است و به معنی اسم مفعول، یعنی مذبوح است. مراد قوچ بزرگ و ارزشمندی است که خداوند فرو فرستاد تا به جای فرزند قربانی شود. «عَظِیمٍ»: عظمت این قربانی بیشتر در دو چیز است: یکی این که به فرمان خدا و بلاگردان یکی از انبیاء بود. دیگر این که سنّت و شیوه‌ای شد که تا پایان جهان به صورت برنامه هر ساله مؤمنان بر جای است.]]
389637108وتركنا عليه في الآخرين
و نام نیک او را در میان ملّتهای بعدی باقی گذاردیم (و اسوه‌ی آیندگان با ایمان و قدوه‌ی پاکبازان جهانش کردیم). [[«تَرَکْنَا عَلَیْهِ ...»: (نگا: صافّات / 78 و 119 و 129).]]


0 ... 378.6 379.6 380.6 381.6 382.6 383.6 384.6 385.6 386.6 387.6 389.6 390.6 391.6 392.6 393.6 394.6 395.6 396.6 397.6 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

129348012981145650533679370822536841156