نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3754 | 36 | 49 | ما ينظرون إلا صيحة واحدة تأخذهم وهم يخصمون |
| | | (پاسخ استهزاء ایشان، این است که آنان، چندان) انتظار نمیکشند مگر صدائی را که (ناگهان طنینانداز میگردد و موج آن) ایشان را در بر میگیرد (و نابودشان میگرداند) در حالی که با یکدیگر (به معامله و کار و بار روزمرّهی زندگی، سرگرم و) درگیرند. [[«مَا یَنظُرُونَ»: انتظار ندارند. توقّع ندارند. ماده «نظر» بدون «إِلی» بیشتر به معنی انتظار و توجّه و توقّع و تدبّر است (نگا: بقره / 210، انعام / 158، اعراف / 53، نحل / 33، فاطر / 43). «یَخِصِّمُونَ»: به نزاع و جدال مشغول، و سرگرم گیر و دارند. اصل آن یختصمون و از باب افتعال است.]] |
|
3755 | 36 | 50 | فلا يستطيعون توصية ولا إلى أهلهم يرجعون |
| | | (این حادثه به قدری سریع و برقآسا و غافلگیرانه است که) حتّی توانائی وصیّت نمودن و سفارش کردن نخواهند داشت، و حتّی فرصت مراجعت به سوی خانواده و فرزندانشان را پیدا نخواهند کرد. [[«تَوْصِیَةً»: سفارش. نکره آمدن آن، بیانگر این واقعیّت است که حتّی فرصت یک سفارش یا کمترین وصیّتی در میان نخواهد بود.]] |
|
3756 | 36 | 51 | ونفخ في الصور فإذا هم من الأجداث إلى ربهم ينسلون |
| | | (برای بار دوم) در صور دمیده میشود و به ناگاه همهی آنان از گورها بیرون آمده و به سوی (دادگاه حساب و کتاب) پروردگارشان شتابان رهسپار میگردند. [[«نُفِخَ»: دمیده شد. مراد نفخه ثانی است که دیگر باره صور برای زندهشدن مردگان زده میشود. «الأجْدَاثِ»: جمع جَدَث، قبر. گور. (نگا: قمر / 7، معارج / 43). «یَنسِلُونَ»: میشتابند (نگا: انبیاء / 96).]] |
|
3757 | 36 | 52 | قالوا يا ويلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن وصدق المرسلون |
| | | خواهند گفت: ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابمان (بیدار کرد و) برانگیخت؟! این همان چیزی است که خداوند مهربان وعده داده بود، و فرستادگان (خدا در سخنها و پیامهای خود) راست گفته بودند. [[«یَا وَیْلَنَا»: ای وای بر ما! واویلا به حال ما! (نگا: انبیاء / 14 و 46 و 97). «بَعَثَنَا»: ما را دوباره زنده کرد. ما را برانگیخت. «مَرْقَدِ»: مصدر میمی و به معنی خواب است، و یا این که اسم مکان و به معنی خوابگاه است. عقاب و عذاب قبر، در برابر کیفر و مجازات قیامت، خوابه گونهای بیش نمیباشد. «مَن بَعَثَنَا»: این سؤال بدان خاطر است که کافران با دیدن آن همه هول و هراس و دهشت و وحشت، اختلاط عقول و اختلال حواسّ پیدا میکنند و ناخودآگاه چنین سؤالی بر زبانشان جاری میگردد. همان گونه که در دنیا معمول است که انسان به هنگام انجام کار بدی و یا رویاروی شدن با کیفر آن میگوید: وای چه کار کردم؟! چنین کاری را من کردم؟ آیا این بلا را من بر سر خود آوردم؟ «هذَا مَا ...»: این بخش، پاسخ کافران به سؤال خودشان است. برخی هم آن را پاسخ آفریدگار، یا فرشتگان، و یا مؤمنان به کافران میدانند.]] |
|
3758 | 36 | 53 | إن كانت إلا صيحة واحدة فإذا هم جميع لدينا محضرون |
| | | صدای واحدی بیش نخواهد بود (که ایشان را دعوت به خروج از گورها میکند) و ناگهان ایشان در پیشگاهمان (برای دادگاهی) گرد آورده میشوند و حاضر میگردند. [[«إِن کَانَتْ إِلاّ صَیْحَةً ...»: (نگا: یس / 29). مراد نفخه ثانی است. «جَمِیعٌ»: جمع آمده. گرد آورده شده. فعیل به معنی مفعول، یعنی مجموع است. خبر اوّل (هُمْ) و واژه (مُحْضَرُونَ) خبر دوم یا صفت بشمار است (نگا: یس / 32).]] |
|
3759 | 36 | 54 | فاليوم لا تظلم نفس شيئا ولا تجزون إلا ما كنتم تعملون |
| | | در چنین روزی به هیچ کس کمترین ستمی نمیگردد، و به شما جز پاداش و پادافره کارهائی که در دنیا میکردهاید داده نمیشود. [[«شَیْئاً»: چیزی از ظلم. مفعول مطلق است. چیزی از چیزها. مفعول به است (نگا: یونس / 44، مریم / 60).]] |
|
3760 | 36 | 55 | إن أصحاب الجنة اليوم في شغل فاكهون |
| | | بهشتیان در چنین روزی، سخت سرگرم خوشی، و شادانند (و بیخبر از غم و اندوه دیگران، و خندان از نعمتهای یزدانند). [[«شُغُلٍ»: سرگرمی عظیم. هر چیز که انسان را به خود مشغول سازد و بیخبر از دیگران کند و موجب فراموشی غم و اندوه شود. تنکیر آن برای تعظیم است. «فِی شُغُلٍ»: سرگرم سُرور و شادمانی، و بهرهمند از نعمتهای الهی هستند. «فَاکِهُونَ»، جمع فَاکِهٌ، خوشحال و خندان. بهرهمند از نعمت و سرگرم لذّت. سرگرم شوخی و مزاح.]] |
|
3761 | 36 | 56 | هم وأزواجهم في ظلال على الأرائك متكئون |
| | | آنان و همسرانشان در زیر سایههای پر و فراخ، بر تختها تکیه زدهاند. [[«ظِلال»: جمع ظِلّ، سایه. تنکیر آن برای تعظیم است. «الأرَآئِکِ»: جمع اَریکة، تخت. اورنگ (نگا: کهف / 31، انسان / 13، مطفّفین / 23 و 35). «مُتَّکِئُونَ»: تکیهکنندگان. لمدهندگان (نگا: کهف / 31، زخرف / 34).]] |
|
3762 | 36 | 57 | لهم فيها فاكهة ولهم ما يدعون |
| | | برای آنان در بهشت، میوههای لذّتبخش و فراوانی است. و هر چه بخواهند در اختیار ایشان خواهد بود. [[«فَاکِهَةٌ»: میوه. مراد انواع میوهها است. تنکیر آن برای تفخیم است که بیانگر مرغوبیّت و کثرت میوهها است. «یَدَّعُونَ»: طلب میکنند. درخواست مینمایند. دلشان بخواهد.]] |
|
3763 | 36 | 58 | سلام قولا من رب رحيم |
| | | از سوی پروردگاری مهربان، بدیشان درود و تهنیت گفته میشود. [[«سَلامٌ»: درود (نگا: اعراف / 46، یونس / 10، رعد / 24، ابراهیم / 23). بدل (ما) یا مبتدا و خبر آن محذوف است: سَلامٌ عَلَیْکُمْ. «قَوْلاً»: مفعول مطلق فعل محذوف است.]] |
|