نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3746 | 36 | 41 | وآية لهم أنا حملنا ذريتهم في الفلك المشحون |
| | | و (نشانهی دیگری بر قدرت ما، این که برابر وزن مخصوص اجسام و خواصّ ویژهی آب) ما آدمیزادگان را در کشتی مملوّ (از ایشان و کالاهایشان) حمل میکنیم. (کشتیهائی که حرکت آنها در دل اقیانوسها، بیشباهت به حرکت کواکب در گسترهی آسمانها نیست). [[«الْفُلْکِ»: (نگا: ابراهیم / 32، نحل / 14، اسراء / 66). «الْمَشْحُونِ»: (نگا: شعراء / 119).]] |
|
3747 | 36 | 42 | وخلقنا لهم من مثله ما يركبون |
| | | و برای ایشان همسان کشتی چیزهائی را آفریدهایم که بر آنها سوار میشوند. [[«خَلَقْنَا»: تعبیر از انواع مرکبها بدین واژه، بدان خاطر است که خالق موادّ خام و وسائل اوّلیّه آنها خدا است. «مَا»: این واژه مفهوم وسیعی را ترسیم میکند که شامل هر نوع وسیله سواری زمینی و هوائی و دریائی است.]] |
|
3748 | 36 | 43 | وإن نشأ نغرقهم فلا صريخ لهم ولا هم ينقذون |
| | | و اگر بخواهیم آنان را غرق خواهیم کرد، به گونهای که هیچ فریادرسی نداشته باشند، و اصلاً نجات داده نشوند. [[«صَرِیخَ»: فریادرس. فریاد خواه. در این صورت مصدر به معنی اسم فاعل یعنی صارِخ است. صدا و فریاد. در این صورت معنی «فَلا صَرِیخَ لَهُمْ»: چنین است: اصلاً صدا و فریادی نخواهند داشت تا کمک و یاری طلب کنند. یعنی فوراً غرق و در حال میمیرند.]] |
|
3749 | 36 | 44 | إلا رحمة منا ومتاعا إلى حين |
| | | مگر این که رحمت ما باشد (و نسیم لطف ما وزیدن گیرد) و تازمانی (که اجل ایشان در میرسد، آنان را از زندگی) بهرهمند سازیم. [[«إِلاّ رَحْمَةً ...»: لکن رحمت ما ایشان را درمییابد و تا وقت اجل مقدّر آنان را از زندگی بهرهمند میسازیم (نگا: تفسیر المنتخب). واژه (رَحْمَة) مفعول له، یا منصوب به نزع خافض است و تقدیر چنین است: بِرَحْمَةٍ.]] |
|
3750 | 36 | 45 | وإذا قيل لهم اتقوا ما بين أيديكم وما خلفكم لعلكم ترحمون |
| | | هنگامی که بدانان گفته شود: بپرهیزید از عذاب و مجازات دنیوی که پیش رو دارید، و از عذاب و مجازات اخروی که در پشت سر دارید، تا به شما رحم شود، (اعتناء نمیکنند). [[«مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ»: آنچه در پیش رو دارید. مراد کیفر و مجازات دنیوی است. «مَا خَلْفَکُمْ»: آنچه در پشت سر دارید. مراد عذاب و عقاب اخروی است. «إِذَا قِیلَ لَهُمْ ...»: جمله شرطیّه است و جزاء آن محذوف است که از آیه بعد استفاده میشود، و تقدیر چنین است: إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا ... أَعْرَضُوا ...]] |
|
3751 | 36 | 46 | وما تأتيهم من آية من آيات ربهم إلا كانوا عنها معرضين |
| | | هیچ آیهای از آیات پروردگارشان برای آنان نمیآید، مگر این که از آن روی گردان میشوند. [[«آیَاتِ»: آیههای کتابهای آسمانی و تعلیمات پیغمبران. دلائل و براهین توحید خدا و صدق پیامبران. «مُعْرِضِینَ»: رویگردانان.]] |
|
3752 | 36 | 47 | وإذا قيل لهم أنفقوا مما رزقكم الله قال الذين كفروا للذين آمنوا أنطعم من لو يشاء الله أطعمه إن أنتم إلا في ضلال مبين |
| | | و هنگامی که به آنان گفته شود: از چیزهائی که خدا به شما داده است، انفاق و احسان کنید، کافران به مؤمنان میگویند: آیا به کسی خوراک بدهیم که اگر خدا میخواست خوراک بدو میداد (و فقیرش نمیکرد؟ مگر مشیّت الهی چنین نخواسته است؟ ما با مشیّت الهی مخالفت نمیورزیم) شما در گمراهی آشکار و روشنی هستید. [[«أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَآءُ اللهُ أَطْعَمَهُ»: کافران از راه تمسخر به مؤمنان میگفتند: اگر رازق خداوند است، پس چرا از ما میخواهید که به فقیران خوراک دهیم؟ و اگر خدا خواسته است که آنان محروم بمانند، پس چرا ما کسانی را از دارائی خود بهرهمند سازیم که خداوند ایشان را محروم ساخته است؟ این منطق جاهلانه، علاوه از تمسخر مؤمنان، به آن میماند که افرادی بگویند: چه ضرورتی دارد که ما درس بخوانیم، و یا به دیگری درس بدهیم؟ اگر خدا میخواست همه را عالم و باسواد میکرد.]] |
|
3753 | 36 | 48 | ويقولون متى هذا الوعد إن كنتم صادقين |
| | | و خواهند گفت: اگر راست میگوئید (که رستاخیز و قیامتی در میان است) این وعده کی تحقّق مییابد؟! [[«مَتی هذَا لْوَعْدُ؟»: این وعده کی خواهد بود؟! تاریخی برای رستاخیز تعیین نمیکنند؟ چرا هم اینک فرا نمیرسد؟]] |
|
3754 | 36 | 49 | ما ينظرون إلا صيحة واحدة تأخذهم وهم يخصمون |
| | | (پاسخ استهزاء ایشان، این است که آنان، چندان) انتظار نمیکشند مگر صدائی را که (ناگهان طنینانداز میگردد و موج آن) ایشان را در بر میگیرد (و نابودشان میگرداند) در حالی که با یکدیگر (به معامله و کار و بار روزمرّهی زندگی، سرگرم و) درگیرند. [[«مَا یَنظُرُونَ»: انتظار ندارند. توقّع ندارند. ماده «نظر» بدون «إِلی» بیشتر به معنی انتظار و توجّه و توقّع و تدبّر است (نگا: بقره / 210، انعام / 158، اعراف / 53، نحل / 33، فاطر / 43). «یَخِصِّمُونَ»: به نزاع و جدال مشغول، و سرگرم گیر و دارند. اصل آن یختصمون و از باب افتعال است.]] |
|
3755 | 36 | 50 | فلا يستطيعون توصية ولا إلى أهلهم يرجعون |
| | | (این حادثه به قدری سریع و برقآسا و غافلگیرانه است که) حتّی توانائی وصیّت نمودن و سفارش کردن نخواهند داشت، و حتّی فرصت مراجعت به سوی خانواده و فرزندانشان را پیدا نخواهند کرد. [[«تَوْصِیَةً»: سفارش. نکره آمدن آن، بیانگر این واقعیّت است که حتّی فرصت یک سفارش یا کمترین وصیّتی در میان نخواهد بود.]] |
|