نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3710 | 36 | 5 | تنزيل العزيز الرحيم |
| | | (این قرآن را) فرو فرستاده است خداوند چیره و مهربان. [[«تَنزِیلَ»: فرو فرستادن. در اینجا به معنی فرو فرستاده بوده و مفعول مطلق است. برای مبالغه، قرآن وصف به مصدر شده است (نگا: سجده / 2).]] |
|
3711 | 36 | 6 | لتنذر قوما ما أنذر آباؤهم فهم غافلون |
| | | (آن را برای تو فرو فرستاده است) تا قومی را بیم دهی که پدران و نیاکان (نزدیک) ایشان (توسّط پیغمبران) بیم داده نشدهاند، و به همین علّت است که غافل و بیخبر (از قانون آسمانی، نسبت به خدا و خود و مردمان) هستند. [[«قَوْماً»: مراد کفّار مکّه در آغاز نبوّت پیغمبر اسلام است. «مَآ أُنذِرَ»: بیم داده نشده است (نگا: سجده / 3). «آبَاؤُهُمْ»: مراد پدران و نیاکان قریب قریش همعصر پیغمبر است، والاّ پدران و نیاکان بعید ایشان توسّط انبیاء، از جمله ابراهیم و اسماعیل بیم داده شده است (نگا: فاطر / 24 و 25).]] |
|
3712 | 36 | 7 | لقد حق القول على أكثرهم فهم لا يؤمنون |
| | | (ایشان مستحقّ عذاب گشتهاند و) سخن (خدا مبنی بر پر کردن جهنّم از چنین افرادی) دربارهی بیشتر آنان به حقیقت پیوسته است، و آنان دیگر ایمان نمیآورند. [[«لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ ...»: (نگا: اسراء / 16، قصص / 63، سجده / 13). «الْقَوْلُ»: مراد فرموده خدا: لأَمْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَ مِمَّن تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ، در (ص / 85، و نظیر آن در حجر / 43، اعراف / 18، هود / 119، سجده / 13) میباشد.]] |
|
3713 | 36 | 8 | إنا جعلنا في أعناقهم أغلالا فهي إلى الأذقان فهم مقمحون |
| | | ما به گردنهایشان غلّهائی میاندازیم که تا چانههایشان میرسد و سرهای ایشان (بر اثر آن) رو به بالا نگاه داشته میشود (و نه میتوانند به زیر پاهای خود بنگرند، و نه میتوانند سرهایشان را بدین سو و آن سو حرکت دهند). [[«أَغْلالاً»: (نگا: اعراف / 157، رعد / 5، سبأ / 33). «الأذْقَانِ»: جمع ذَقَن، چانهها. زنخها (نگا: اسراء / 107 و 109). «مُقْمَحُونَ»: سر در هوا ماندگان. کسانی که سرهایشان رو به بالا شق و رق مانده باشد.]] |
|
3714 | 36 | 9 | وجعلنا من بين أيديهم سدا ومن خلفهم سدا فأغشيناهم فهم لا يبصرون |
| | | ما در پیش روی آنان سدّی، و در پشت سر ایشان سدّی قرار دادهایم (و لذا به کسانی میمانند که در میان دو سدّ، گیر کرده باشند، و پیش رو و پشت سر خود را مشاهده نکنند) و بدین وسیله جلو چشمان ایشان را گرفتهایم و دیگر نمیبینند. [[«بَیْنَ أَیْدِیهِمْ»: جلو ایشان. «مَا خَلْفَهُمْ»: پشت سر آنان. «سَدّاً ...»: خداوند کسانی را که به آینده ننگرند و مستقبل را فراموش سازند، و به گذشته ننگرند و احوال ملّتهای پیشین را پیش چشم ندارند، به افرادی تشبیه فرموده است که میان دو سدّ عظیم گیر کرده باشند و روبرو و پشت سر خود را نبینند، و همگون و همسان کوران، راه پیشروی و راه پَسروی خود را پیدا نکنند. «فَأَغْشَیْنَاهُمْ»: بر چشمانشان پردهای کشیدهایم (نگا: بقره / 7).]] |
|
3715 | 36 | 10 | وسواء عليهم أأنذرتهم أم لم تنذرهم لا يؤمنون |
| | | چه آنان را بترسانی و چه ایشان را نترسانی، برایشان یکسان است ایمان نمیآورند. [[«سَوَآءٌ عَلَیْهِمْ ...»: (نگا: بقره / 6).]] |
|
3716 | 36 | 11 | إنما تنذر من اتبع الذكر وخشي الرحمن بالغيب فبشره بمغفرة وأجر كريم |
| | | تو تنها کسی را میترسانی (و با بیم دادنت بدو سود میرسانی) که از قرآن پیروی کند، و پنهانی از (خداوند) مهربان هراس داشته باشد. چنین کسی را به گذشت و پاداش ارزشمندی مژده بده. [[«إِنَّمَا تُنذِرُ مَنْ ...»: تو تنها کسی را بیم خواهی داد. مراد این است که تنها کسی از بیم دادن تو سود میبرد و از آن استفاده میکند که. «بِالْغَیْبِ»: در نهان. در خلوت (نگا: فاطر / 18).]] |
|
3717 | 36 | 12 | إنا نحن نحيي الموتى ونكتب ما قدموا وآثارهم وكل شيء أحصيناه في إمام مبين |
| | | ما خودمان مردگان را زنده میگردانیم، و چیزهائی را که (در دنیا) پیشاپیش فرستادهاند و (کارهائی را که کردهاند، و همچنین) چیزهائی را که (در آن) برجای نهادهاند (و کارهائی را که نکردهاند، ثبت و ضبط میکنیم و) مینویسیم. و ما همه چیز را در کتاب آشکار (لوح محفوظ) سرشماری مینمائیم و مینگاریم. [[«مَا قَدَّمُوا»: اعمال خوب و بدی که در دنیا انجام دادهاند و پیشاپیش به آخرت فرستادهاند. «آثَارَهُمْ»: چیزهائی را که باقی گذاردهاند و بر جای نهادهاند، اعم از آثار خیری همچون مسجد و مدرسه و بیمارستان و دیگر موقوفات، و آثار بدی همچون غصب املاک و بنای میخانهها و کتابهای گمراه کننده و طرحهای استعمارگرانه و پروژههای خانمانسوز و ستمگرانه. یا عبادات و کارهای نیکی که میبایست بکنند، ولی نکردهاند، و معاصی و کارهای بدی که میبایست نکنند، ولی کردهاند. «أَحْصَیْنَاهُ»: سرشماری کردهایم. ضبط و ثبت نمودهایم. «إِمَامٍ مُّبِینٍ»: کتاب آشکار. کتاب روشنگر. مراد لوح محفوظ است که کتاب جامع و عمومی است و همه اعمال و همه حوادث و همه موجودات این جهان در آن ثبت و ضبط میگردد، و به منزله کتاب اصلی یا دفتر کلّ برای نامه اعمال شخصی بندگان (نگا: اسراء / 14، کهف / 49، حاقّه / 19 و 25) و نامه اعمال عمومی ملّتها (نگا: جاثیه / 28) است.]] |
|
3718 | 36 | 13 | واضرب لهم مثلا أصحاب القرية إذ جاءها المرسلون |
| | | (ای پیغمبر! از آنجا که داستان قریشیان همچون داستان ساکنان انطاکیه در روزگاران گذشته است) برای ایشان سرگذشت ساکنان شهر (انطاکیه) را مثال بزن، بدان گاه که فرستادگان (خدا) به سوی آنان آمدند. [[«الْقَرْیَةِ»: شهر (نگا: بقره / 58 و 259، نساء / 75، انعام / 123). مراد از آن، انطاکیه یکی از شهرهای ترکیه فعلی است که سابقاً از شهرهای معروف روم بوده است. «أَصْحَابَ»: بدل از (مَثَلاً) است.]] |
|
3719 | 36 | 14 | إذ أرسلنا إليهم اثنين فكذبوهما فعززنا بثالث فقالوا إنا إليكم مرسلون |
| | | وقتی (از اوقات) دو نفر (از فرستادگان خود) را به سوی ایشان روانه کردیم و آنان آن دو را تکذیب کردند. سپس آنان را (با ارسال فرد) سومی تقویت نمودیم. آنان (سه نفری بدیشان) گفتند: ما فرستادگانی هستیم که به سوی شما روانه شدهایم. [[«فَعَزَّزْنَا»: تقویت کردیم. تأیید کردیم.]] |
|