بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
3710365تنزيل العزيز الرحيم
(این قرآن را) فرو فرستاده است خداوند چیره و مهربان. [[«تَنزِیلَ»: فرو فرستادن. در اینجا به معنی فرو فرستاده بوده و مفعول مطلق است. برای مبالغه، قرآن وصف به مصدر شده است (نگا: سجده / 2).]]
3711366لتنذر قوما ما أنذر آباؤهم فهم غافلون
(آن را برای تو فرو فرستاده است) تا قومی را بیم دهی که پدران و نیاکان (نزدیک) ایشان (توسّط پیغمبران) بیم داده نشده‌اند، و به همین علّت است که غافل و بی‌خبر (از قانون آسمانی، نسبت به خدا و خود و مردمان) هستند. [[«قَوْماً»: مراد کفّار مکّه در آغاز نبوّت پیغمبر اسلام است. «مَآ أُنذِرَ»: بیم داده نشده است (نگا: سجده / 3). «آبَاؤُهُمْ»: مراد پدران و نیاکان قریب قریش همعصر پیغمبر است، والاّ پدران و نیاکان بعید ایشان توسّط انبیاء، از جمله ابراهیم و اسماعیل بیم داده شده است (نگا: فاطر / 24 و 25).]]
3712367لقد حق القول على أكثرهم فهم لا يؤمنون
(ایشان مستحقّ عذاب گشته‌اند و) سخن (خدا مبنی بر پر کردن جهنّم از چنین افرادی) درباره‌ی بیشتر آنان به حقیقت پیوسته است، و آنان دیگر ایمان نمی‌آورند. [[«لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ ...»: (نگا: اسراء / 16، قصص / 63، سجده / 13). «الْقَوْلُ»: مراد فرموده خدا: لأَمْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَ مِمَّن تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ، در (ص / 85، و نظیر آن در حجر / 43، اعراف / 18، هود / 119، سجده / 13) می‌باشد.]]
3713368إنا جعلنا في أعناقهم أغلالا فهي إلى الأذقان فهم مقمحون
ما به گردنهایشان غلّهائی می‌اندازیم که تا چانه‌هایشان می‌رسد و سرهای ایشان (بر اثر آن) رو به بالا نگاه داشته می‌شود (و نه می‌توانند به زیر پاهای خود بنگرند، و نه می‌توانند سرهایشان را بدین سو و آن سو حرکت دهند). [[«أَغْلالاً»: (نگا: اعراف / 157، رعد / 5، سبأ / 33). «الأذْقَانِ»: جمع ذَقَن، چانه‌ها. زنخها (نگا: اسراء / 107 و 109). «مُقْمَحُونَ»: سر در هوا ماندگان. کسانی که سرهایشان رو به بالا شق و رق مانده باشد.]]
3714369وجعلنا من بين أيديهم سدا ومن خلفهم سدا فأغشيناهم فهم لا يبصرون
ما در پیش روی آنان سدّی، و در پشت سر ایشان سدّی قرار داده‌ایم (و لذا به کسانی می‌مانند که در میان دو سدّ، گیر کرده باشند، و پیش رو و پشت سر خود را مشاهده نکنند) و بدین وسیله جلو چشمان ایشان را گرفته‌ایم و دیگر نمی‌بینند. [[«بَیْنَ أَیْدِیهِمْ»: جلو ایشان. «مَا خَلْفَهُمْ»: پشت سر آنان. «سَدّاً ...»: خداوند کسانی را که به آینده ننگرند و مستقبل را فراموش سازند، و به گذشته ننگرند و احوال ملّتهای پیشین را پیش چشم ندارند، به افرادی تشبیه فرموده است که میان دو سدّ عظیم گیر کرده باشند و روبرو و پشت سر خود را نبینند، و همگون و همسان کوران، راه پیشروی و راه پَسروی خود را پیدا نکنند. «فَأَغْشَیْنَاهُمْ»: بر چشمانشان پرده‌ای کشیده‌ایم (نگا: بقره / 7).]]
37153610وسواء عليهم أأنذرتهم أم لم تنذرهم لا يؤمنون
چه آنان را بترسانی و چه ایشان را نترسانی، برایشان یکسان است ایمان نمی‌آورند. [[«سَوَآءٌ عَلَیْهِمْ ...»: (نگا: بقره / 6).]]
37163611إنما تنذر من اتبع الذكر وخشي الرحمن بالغيب فبشره بمغفرة وأجر كريم
تو تنها کسی را می‌ترسانی (و با بیم دادنت بدو سود می‌رسانی) که از قرآن پیروی کند، و پنهانی از (خداوند) مهربان هراس داشته باشد. چنین کسی را به گذشت و پاداش ارزشمندی مژده بده. [[«إِنَّمَا تُنذِرُ مَنْ ...»: تو تنها کسی را بیم خواهی داد. مراد این است که تنها کسی از بیم دادن تو سود می‌برد و از آن استفاده می‌کند که. «بِالْغَیْبِ»: در نهان. در خلوت (نگا: فاطر / 18).]]
37173612إنا نحن نحيي الموتى ونكتب ما قدموا وآثارهم وكل شيء أحصيناه في إمام مبين
ما خودمان مردگان را زنده می‌گردانیم، و چیزهائی را که (در دنیا) پیشاپیش فرستاده‌اند و (کارهائی را که کرده‌اند، و همچنین) چیزهائی را که (در آن) برجای نهاده‌اند (و کارهائی را که نکرده‌اند، ثبت و ضبط می‌کنیم و) می‌نویسیم. و ما همه چیز را در کتاب آشکار (لوح محفوظ) سرشماری می‌نمائیم و می‌نگاریم. [[«مَا قَدَّمُوا»: اعمال خوب و بدی که در دنیا انجام داده‌اند و پیشاپیش به آخرت فرستاده‌اند. «آثَارَهُمْ»: چیزهائی را که باقی گذارده‌اند و بر جای نهاده‌اند، اعم از آثار خیری همچون مسجد و مدرسه و بیمارستان و دیگر موقوفات، و آثار بدی همچون غصب املاک و بنای میخانه‌ها و کتابهای گمراه کننده و طرحهای استعمارگرانه و پروژه‌های خانمانسوز و ستمگرانه. یا عبادات و کارهای نیکی که می‌بایست بکنند، ولی نکرده‌اند، و معاصی و کارهای بدی که می‌بایست نکنند، ولی کرده‌اند. «أَحْصَیْنَاهُ»: سرشماری کرده‌ایم. ضبط و ثبت نموده‌ایم. «إِمَامٍ مُّبِینٍ»: کتاب آشکار. کتاب روشنگر. مراد لوح محفوظ است که کتاب جامع و عمومی است و همه اعمال و همه حوادث و همه موجودات این جهان در آن ثبت و ضبط می‌گردد، و به منزله کتاب اصلی یا دفتر کلّ برای نامه اعمال شخصی بندگان (نگا: اسراء / 14، کهف / 49، حاقّه / 19 و 25) و نامه اعمال عمومی ملّتها (نگا: جاثیه / 28) است.]]
37183613واضرب لهم مثلا أصحاب القرية إذ جاءها المرسلون
(ای پیغمبر! از آنجا که داستان قریشیان همچون داستان ساکنان انطاکیه در روزگاران گذشته است) برای ایشان سرگذشت ساکنان شهر (انطاکیه) را مثال بزن، بدان گاه که فرستادگان (خدا) به سوی آنان آمدند. [[«الْقَرْیَةِ»: شهر (نگا: بقره / 58 و 259، نساء / 75، انعام / 123). مراد از آن، انطاکیه یکی از شهرهای ترکیه فعلی است که سابقاً از شهرهای معروف روم بوده است. «أَصْحَابَ»: بدل از (مَثَلاً) است.]]
37193614إذ أرسلنا إليهم اثنين فكذبوهما فعززنا بثالث فقالوا إنا إليكم مرسلون
وقتی (از اوقات) دو نفر (از فرستادگان خود) را به سوی ایشان روانه کردیم و آنان آن دو را تکذیب کردند. سپس آنان را (با ارسال فرد) سومی تقویت نمودیم. آنان (سه نفری بدیشان) گفتند: ما فرستادگانی هستیم که به سوی شما روانه شده‌ایم. [[«فَعَزَّزْنَا»: تقویت کردیم. تأیید کردیم.]]


0 ... 360.9 361.9 362.9 363.9 364.9 365.9 366.9 367.9 368.9 369.9 371.9 372.9 373.9 374.9 375.9 376.9 377.9 378.9 379.9 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.03 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

3433327771144944911117287946793656257