نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3650 | 34 | 44 | وما آتيناهم من كتب يدرسونها وما أرسلنا إليهم قبلك من نذير |
| | | ما (قبلاً) هیچ کتابی برای ایشان نفرستادهایم تا آن را بخوانند (و به اتّکای آن، سخنان تو را تکذیب کنند)، و پیش از تو هیچ پیغمبری نیز به سویشان روانه نکردهایم (تا در پرتو کلام او، دعوت تازهی اسلام را نادرست و ناروا ببینند). [[«یَدْرُسُونَهَا»: آن را میخوانند. «وَ مَآ أَرْسَلْنَا ...»: (نگا: قصص / 46، سجده / 3).]] |
|
3651 | 34 | 45 | وكذب الذين من قبلهم وما بلغوا معشار ما آتيناهم فكذبوا رسلي فكيف كان نكير |
| | | کسانی که پیش از اینان بودهاند. (آیات کتابهای آسمانی را) تکذیب کردهاند، و حال این که اینان (حتّی از لحاظ قوّت و قدرت) به یکدهم ایشان هم نمیرسند، از آنجا که پیغمبران مرا تکذیب کردهاند، بنگرید که چگونه کیفرشان دادهام (و شهر و دیارشان را آئینهی عبرت دیگران ساختهام. پس شما ستمگرانِ مکّه، و شما ستمگرانِ تاریخ، سرنوشت خود را از ایشان قیاس کنید و بدانید نه سنّت الهی تغییرپذیر است و نه شما از آنان برتر و مقتدرترید). [[«مِعْشَارَ»: ده یک. یکدهم. «نَکِیرِ»: ناخوشنودی و بد آمدنم از ایشان. مراد اثر ناخوشنودی است که کیفر و مجازات است (نگا: حجّ / 44).]] |
|
3652 | 34 | 46 | قل إنما أعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثنى وفرادى ثم تتفكروا ما بصاحبكم من جنة إن هو إلا نذير لكم بين يدي عذاب شديد |
| | | بگو: من شما را تنها یک نصیحت میکنم، و آن این است که: خالصانه برای خدا، دو نفر دو نفر، و یا یک نفر یک نفر، برخیزید (و اندیشههای خفته را زنده کنید). سپس (دربارهی محمّد که سالها با او بسر بردهاید فکر خود را به کار گیرید و) بیندیشید (تا پاکی و امانتداری و سلامت جسمانی و روحانی او، در خاطرهها مجسّم شود ... این) همدم و همنشین (دیرینهی) شما، جنّ زده و دیوانه نیست. بلکه او بیم دهندهی شما از عذاب سختی است که در پیش است. [[«بِوَاحِدَةٍ»: به خصلت و نصیحت یگانهای. «أَن تَقُومُوا لِلّهِ»: و آن این که برای خدا برخیزید و دست به کار شوید. «مَثْنی»: دوتا دوتا. حال است. «فُرَادی»: یک یک. مفرد آن فرد است (نگا: انعام / 94). «جِنَّةٍ»: دیوانگی (نگا: اعراف / 184، مؤمنون / 25 و 70، سبأ / 8). «بَیْنَ یَدَیْ»: پیشاپیش (نگا: اعراف / 57، نمل / 63، فرقان / 48). جلو. پیش رو. «بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ»: قبل از وقوع عذاب سخت. رویاروئی عذاب سخت. یعنی انگار عذاب خدا رویاروی انسان قرار گرفته است. یا این که آن اندازه نزدیک است که هر آن به انسان برسد.]] |
|
3653 | 34 | 47 | قل ما سألتكم من أجر فهو لكم إن أجري إلا على الله وهو على كل شيء شهيد |
| | | بگو: هر مزدی که (در قبال تبلیغ دعوت آسمانی) از شما خواسته باشم، برای خودتان. (من پاداش مادی چشم نمیدارم، و بلکه) اجر و مزد من بر خدا است و بس. او آگاه از هر چیزی و حاضر و ناظر بر هر امری است. [[«شَهِیدٌ»: گواه. مطلع (نگا: آلعمران / 98، مائده / 117).]] |
|
3654 | 34 | 48 | قل إن ربي يقذف بالحق علام الغيوب |
| | | بگو: پروردگار من، حق را آشکارا بیان میدارد (و با آن باطل را از میان بر میدارد ... او) دانای نهانیها و کاملاً آگاه از پنهانیها است. [[«یَقْذِفُ بِالْحَقِّ»: حق را به جان باطل میاندازد. (نگا: انبیاء / 18). مراد بیان ادلّه حق به صورت قاطع و واضح است. یا این که منظور از افکندن حق، ارسال کتب آسمانی برای انبیاء، و القاء وحی الهی به قلوب پیغمبران: است.]] |
|
3655 | 34 | 49 | قل جاء الحق وما يبدئ الباطل وما يعيد |
| | | بگو: حق به میان آمد و باطل (در پرتو نور حق، اثری از آن نماند و مُرد، و لذا) نه کار تازهای را میتواند انجام دهد، و نه کار گذشتهای را میتواند از سر گیرد. [[«الْحَقُّ»: مراد اسلام است. «الْبَاطِلُ»: مراد کفر است. «مَا یُبْدِئُ»: شروع نمیکند. نقش جدیدی ایفاء نمیکند. «مَا یُعِیدُ»: از سر نمیگیرد. دوباره انجام نمیدهد. نقش قدیم بازی نمیکند. «مَا یُبْدِئُ البَاطِلُ وَ مَا یُعِیدُ»: مراد نقش بر آب بودن همه نقشهای باطل است. انگار باطل به شخص مُرده میماند که نه کارهای گذشته را میتواند بکند و نه کارهای تازهای از او ساخته است. ذکر این نکته ضروری است که نور اسلام فاعلیت زدودن کفر و شرک و نفاق را دارد، همان گونه که نور، ظلمت را میزداید. امّا انسانها هم باید از نور آن استفاده کنند و قابلیّت را بهم برسانند، تا در پرتو فاعلیتِ فاعلْ و قابلیّت قابل، پیروزی ظاهر و حاصل شود.]] |
|
3656 | 34 | 50 | قل إن ضللت فإنما أضل على نفسي وإن اهتديت فبما يوحي إلي ربي إنه سميع قريب |
| | | (به مشرکان بتپرست) بگو: اگر من (با ترک بتها و دوری از آئین شما) گمراه شده باشم، به زیان خود گمراه شدهام (و کیفر آن را میبینم) و اگر راهیاب بوده باشم، در پرتو چیزهائی است که پروردگارم به من وحی میفرماید. او شنوا و نزدیک است (و اقوال و افعال ما بر او پنهان نمیماند). [[«أَضِلُّ عَلی نَفْسِی»: به زیان خود گمراه میشوم و کیفر آن را میبینم.]] |
|
3657 | 34 | 51 | ولو ترى إذ فزعوا فلا فوت وأخذوا من مكان قريب |
| | | اگر برایت ممکن بود ببینی (حال ستمگران را) در آن دم که به وحشت میافتند و راه گریزی ندارند و اصلاً مهلتی بدیشان داده نمیشود، و از مکان نزدیکی گرفتار (و روانهی آتش) میگردند، (صحنهی هراسانگیزی را خواهی دید که انسان از آن برخود میلرزد و بیتاب میشود). [[«وَ لَوْ تَری»: (نگا: سبأ / 31). «فَزِعُوا»: به هراس افتادند. سراسیمه شدند. «لا فَوْتَ»: هیچ رهائی نیست. مراد از (فَوْتَ) گریز و مهلت است. یعنی اصلاً خدا بدیشان مهلت نمیدهد و راه گریزی هم ندارند. «مَکَانٍ قَرِیبٍ»: مراد این است که در اسرع وقت از نزدیکترین محلّ گرفتارشان میسازند. این آیه بیانگر حال آشفته کافران در آغاز هنگامه رستاخیز است (نگا: / 41 - 44). یا این که وضع نابسامان آنان به هنگام بلایای نابود کننده و عذاب استیصال در دنیا است (نگا: غافر / 83 - 85).]] |
|
3658 | 34 | 52 | وقالوا آمنا به وأنى لهم التناوش من مكان بعيد |
| | | و (به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهی) خواهند گفت: به «حق» ایمان داریم. آنان چگونه میتوانند از فاصلهی دور (از جهان که جای پذیرش ایمان و مزرعهی آخرت بود) سهل و ساده حقّ را فرا چنگ آورند (و از مزایای ایمان بدان برخوردار شوند؟). [[«بِهِ»: مرجع ضمیر (ه) حق در آیه 49 است که مراد اسلام و قرآن است. «أَنّی»: چگونه؟ «التَّنَاوُشُ»: دسترسی پیدا کردن. فراچنگ آوردن. «مَکَانٍ بَعیدٍ»: مراد آخرت است که با جهان ما فاصله دوری دارد. یعنی بعد از خروج از دنیا، تازه کسی نمیتواند ایمانی به دست آورد که در پرتو آن رستگاری میسّر گردد (نگا: انعام / 158، غافر / 84 و 85).]] |
|
3659 | 34 | 53 | وقد كفروا به من قبل ويقذفون بالغيب من مكان بعيد |
| | | و حال این که قبلاً (در زمان حیات که از عقل و اختیار و اراده برخوردار بودهاند) حقّ را نپذیرفتهاند، و بلکه دورادور به جهان غیب نسبتهای ناروائی زدهاند (و نبوّت و قیامت و بهشت و دوزخ و بالأخره جهان ماوراء طبیعت را به تمسخر گرفتهاند). [[«بِهِ»: (نگا: سبأ / 52). «یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ»: نسبتهای ناروائی به جهان غیب میدادند و سخنان نادرستی درباره آن اظهار میکردند. گمانهای نادرستی درباره ماوراء طبیعت داشتند. «مَکَانٍ بَعیدٍ»: دورادور. نقطه دور دست. مراد دور از حقیقت است.]] |
|