نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3647 | 34 | 41 | قالوا سبحانك أنت ولينا من دونهم بل كانوا يعبدون الجن أكثرهم بهم مؤمنون |
| | | میگویند: تو منزّهی (از این نسبتهای ناروائی که به ساحت مقدّست دادهاند، ما به هیچ وجه با این گروه ارتباط نداشتهایم) و تنها تو یار و یاور ما بودهای نه آنان. بلکه ایشان جنّیان را میپرستیدهاند، و اکثر آنان بدیشان ایمان داشتهاند. [[«أَنتَ وَلِیُّنَا مِنْ ...»: (نگا: فرقان / 18). «الْجِنَّ»: مراد شیاطین است (نگا: نساء / 117).]] |
|
3648 | 34 | 42 | فاليوم لا يملك بعضكم لبعض نفعا ولا ضرا ونقول للذين ظلموا ذوقوا عذاب النار التي كنتم بها تكذبون |
| | | در آن روز هیچ یک از شما نمیتواند برای دیگری سودی و زیانی داشته باشد، و به ستمگران میگوئیم: عذاب آتشی را بچشید که آن را دروغ میدانستید. [[«الْیَوْمَ»: آن روز که قیامت است. امروز که قیامت است.]] |
|
3649 | 34 | 43 | وإذا تتلى عليهم آياتنا بينات قالوا ما هذا إلا رجل يريد أن يصدكم عما كان يعبد آباؤكم وقالوا ما هذا إلا إفك مفترى وقال الذين كفروا للحق لما جاءهم إن هذا إلا سحر مبين |
| | | و هنگامی که آیههای روشن ما بر آنان خوانده میشود، میگویند: او مردی است که میخواهد شما را باز دارد از چیزهائی که پدرانتان پرستش میکردهاند. و میگویند: این (قرآن) جز دروغ بزرگی نیست که (به خدا) نسبت داده شده است. همچنین کافران هنگامی که قرآن برایشان میآید دربارهی آن میگویند: این جادوی آشکاری بیش نیست. [[«بَیِّنَاتٍ»: واضح و آشکار. حال است «مَا هذَا ...»: مرادشان پیغمبر اسلام است. «إِفْکٌ»: سخنی که حقیقت نداشته باشد. دروغ (نگا: نور / 11 و 12، فرقان / 4). «مُفْتریً»: از پیش خود ساخته شده و به هم بافته شده. (نگا: قصص / 36). «الْحَقِّ»: مراد قرآن است.]] |
|
3650 | 34 | 44 | وما آتيناهم من كتب يدرسونها وما أرسلنا إليهم قبلك من نذير |
| | | ما (قبلاً) هیچ کتابی برای ایشان نفرستادهایم تا آن را بخوانند (و به اتّکای آن، سخنان تو را تکذیب کنند)، و پیش از تو هیچ پیغمبری نیز به سویشان روانه نکردهایم (تا در پرتو کلام او، دعوت تازهی اسلام را نادرست و ناروا ببینند). [[«یَدْرُسُونَهَا»: آن را میخوانند. «وَ مَآ أَرْسَلْنَا ...»: (نگا: قصص / 46، سجده / 3).]] |
|
3651 | 34 | 45 | وكذب الذين من قبلهم وما بلغوا معشار ما آتيناهم فكذبوا رسلي فكيف كان نكير |
| | | کسانی که پیش از اینان بودهاند. (آیات کتابهای آسمانی را) تکذیب کردهاند، و حال این که اینان (حتّی از لحاظ قوّت و قدرت) به یکدهم ایشان هم نمیرسند، از آنجا که پیغمبران مرا تکذیب کردهاند، بنگرید که چگونه کیفرشان دادهام (و شهر و دیارشان را آئینهی عبرت دیگران ساختهام. پس شما ستمگرانِ مکّه، و شما ستمگرانِ تاریخ، سرنوشت خود را از ایشان قیاس کنید و بدانید نه سنّت الهی تغییرپذیر است و نه شما از آنان برتر و مقتدرترید). [[«مِعْشَارَ»: ده یک. یکدهم. «نَکِیرِ»: ناخوشنودی و بد آمدنم از ایشان. مراد اثر ناخوشنودی است که کیفر و مجازات است (نگا: حجّ / 44).]] |
|
3652 | 34 | 46 | قل إنما أعظكم بواحدة أن تقوموا لله مثنى وفرادى ثم تتفكروا ما بصاحبكم من جنة إن هو إلا نذير لكم بين يدي عذاب شديد |
| | | بگو: من شما را تنها یک نصیحت میکنم، و آن این است که: خالصانه برای خدا، دو نفر دو نفر، و یا یک نفر یک نفر، برخیزید (و اندیشههای خفته را زنده کنید). سپس (دربارهی محمّد که سالها با او بسر بردهاید فکر خود را به کار گیرید و) بیندیشید (تا پاکی و امانتداری و سلامت جسمانی و روحانی او، در خاطرهها مجسّم شود ... این) همدم و همنشین (دیرینهی) شما، جنّ زده و دیوانه نیست. بلکه او بیم دهندهی شما از عذاب سختی است که در پیش است. [[«بِوَاحِدَةٍ»: به خصلت و نصیحت یگانهای. «أَن تَقُومُوا لِلّهِ»: و آن این که برای خدا برخیزید و دست به کار شوید. «مَثْنی»: دوتا دوتا. حال است. «فُرَادی»: یک یک. مفرد آن فرد است (نگا: انعام / 94). «جِنَّةٍ»: دیوانگی (نگا: اعراف / 184، مؤمنون / 25 و 70، سبأ / 8). «بَیْنَ یَدَیْ»: پیشاپیش (نگا: اعراف / 57، نمل / 63، فرقان / 48). جلو. پیش رو. «بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ»: قبل از وقوع عذاب سخت. رویاروئی عذاب سخت. یعنی انگار عذاب خدا رویاروی انسان قرار گرفته است. یا این که آن اندازه نزدیک است که هر آن به انسان برسد.]] |
|
3653 | 34 | 47 | قل ما سألتكم من أجر فهو لكم إن أجري إلا على الله وهو على كل شيء شهيد |
| | | بگو: هر مزدی که (در قبال تبلیغ دعوت آسمانی) از شما خواسته باشم، برای خودتان. (من پاداش مادی چشم نمیدارم، و بلکه) اجر و مزد من بر خدا است و بس. او آگاه از هر چیزی و حاضر و ناظر بر هر امری است. [[«شَهِیدٌ»: گواه. مطلع (نگا: آلعمران / 98، مائده / 117).]] |
|
3654 | 34 | 48 | قل إن ربي يقذف بالحق علام الغيوب |
| | | بگو: پروردگار من، حق را آشکارا بیان میدارد (و با آن باطل را از میان بر میدارد ... او) دانای نهانیها و کاملاً آگاه از پنهانیها است. [[«یَقْذِفُ بِالْحَقِّ»: حق را به جان باطل میاندازد. (نگا: انبیاء / 18). مراد بیان ادلّه حق به صورت قاطع و واضح است. یا این که منظور از افکندن حق، ارسال کتب آسمانی برای انبیاء، و القاء وحی الهی به قلوب پیغمبران: است.]] |
|
3655 | 34 | 49 | قل جاء الحق وما يبدئ الباطل وما يعيد |
| | | بگو: حق به میان آمد و باطل (در پرتو نور حق، اثری از آن نماند و مُرد، و لذا) نه کار تازهای را میتواند انجام دهد، و نه کار گذشتهای را میتواند از سر گیرد. [[«الْحَقُّ»: مراد اسلام است. «الْبَاطِلُ»: مراد کفر است. «مَا یُبْدِئُ»: شروع نمیکند. نقش جدیدی ایفاء نمیکند. «مَا یُعِیدُ»: از سر نمیگیرد. دوباره انجام نمیدهد. نقش قدیم بازی نمیکند. «مَا یُبْدِئُ البَاطِلُ وَ مَا یُعِیدُ»: مراد نقش بر آب بودن همه نقشهای باطل است. انگار باطل به شخص مُرده میماند که نه کارهای گذشته را میتواند بکند و نه کارهای تازهای از او ساخته است. ذکر این نکته ضروری است که نور اسلام فاعلیت زدودن کفر و شرک و نفاق را دارد، همان گونه که نور، ظلمت را میزداید. امّا انسانها هم باید از نور آن استفاده کنند و قابلیّت را بهم برسانند، تا در پرتو فاعلیتِ فاعلْ و قابلیّت قابل، پیروزی ظاهر و حاصل شود.]] |
|
3656 | 34 | 50 | قل إن ضللت فإنما أضل على نفسي وإن اهتديت فبما يوحي إلي ربي إنه سميع قريب |
| | | (به مشرکان بتپرست) بگو: اگر من (با ترک بتها و دوری از آئین شما) گمراه شده باشم، به زیان خود گمراه شدهام (و کیفر آن را میبینم) و اگر راهیاب بوده باشم، در پرتو چیزهائی است که پروردگارم به من وحی میفرماید. او شنوا و نزدیک است (و اقوال و افعال ما بر او پنهان نمیماند). [[«أَضِلُّ عَلی نَفْسِی»: به زیان خود گمراه میشوم و کیفر آن را میبینم.]] |
|