بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
36333427قل أروني الذين ألحقتم به شركاء كلا بل هو الله العزيز الحكيم
بگو: کسانی را که به عنوان شریک خدا به خدا ملحق ساخته‌اید، به من نشان دهید (تا ببینم برابر کدام ویژگی، در الوهیّت با خداوندی انبازند که چیزی همسان او نیست؟!) نه، هرگز! (چنین چیزی ممکن نیست. آخر این یک مشت سنگ و چوب خاموش و بی‌جان، که آنها را سمبل و نماد ارواح و فرشتگان می‌دانید، ساخته و پرداخته‌ی دست خودتان بوده و مرتبه‌ی خدائی را نشایند) بلکه تنها الله (که آفریدگار آسمانها و زمین) و چیره و کار بجا است، خدا است و بس. [[«أَرُونِی‌َ»: به من بنمائید. نشانم دهید. «بِهِ»: به خدا. «شُرَکَآءَ»: حال (الَّذِینَ) است. «هُوَ اللهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»: (هُوَ) مبتدا و (اللهُ) خبر آن بوده و تفسیرش می‌کند و (الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) صفت اوّل و دوم (اللهُ) است. یا این که (هُوَ) ضمیر شأن و (اللهُ) مبتدا و (الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) خبر اوّل و دوم است.]]
36343428وما أرسلناك إلا كافة للناس بشيرا ونذيرا ولكن أكثر الناس لا يعلمون
ما تو را برای جملگی مردمان فرستاده‌ایم تا مژده‌رسان (مؤمنان به سعادت ابدی) و بیم دهنده (ی کافران به شقاوت سرمدی) باشی، ولیکن اکثر مردم (از این معنی) بی‌خبرند (و همگانی بودن نبوّت تو را باور نمی‌دارند). [[«کَآفَّةً»: همه. جملگی (نگا: بقره / 208، توبه / 36 و 122). حال ضمیر (کَ) است. اسم فاعل و (ه) برای مبالغه است همچون رَاوِیَة، و یا این که مصدر است همچون عَاقِبَة. یا این که حال مقدّم (ناس) است. «بَشِیراً وَ نَذِیراً»: حال (کَ) هستند. این آیه جهانی بودن دعوت پیغمبر را می‌رساند (نگا: اعراف / 158، انعام / 19، فرقان / 1).]]
36353429ويقولون متى هذا الوعد إن كنتم صادقين
(کافران) می‌گویند: اگر راست می‌گوئید (که رستاخیزی در میان است، به ما بگوئید) این وعده کی به وقوع می‌پیوندد؟! [[«مَتی هذَا الْوَعْدُ؟»: مراد وعده وقوع قیامت و داخل شدن نیکان به بهشت و ورود بدان به دوزخ است. البتّه پرسش کافران جنبه استهزاء داشت.]]
36363430قل لكم ميعاد يوم لا تستأخرون عنه ساعة ولا تستقدمون
بگو: وعده‌ی شما روز مشخّصی است که نه ساعتی از آن پسی می‌گیرید، و نه ساعتی از آن پیشی می‌گیرید. [[«مِیعَادُ یَوْمٍ»: مراد از میعاد، زمان شی‌ء موعود است. اضافه به چیزی شده است که بیانگر آن است. یعنی: میعادٌ هُوَ یَوْمٌ. «لا تَسْتَأْخِرُونَ ...»: (نگا: اعراف / 34، یونس / 49).]]
36373431وقال الذين كفروا لن نؤمن بهذا القرآن ولا بالذي بين يديه ولو ترى إذ الظالمون موقوفون عند ربهم يرجع بعضهم إلى بعض القول يقول الذين استضعفوا للذين استكبروا لولا أنتم لكنا مؤمنين
کافران می‌گویند: ما هرگز به این قرآن و دیگر کتابهای پیش از آن ایمان نخواهیم آورد. اگر برایت ممکن بود که ببینی (حال چنین ستمگرانی را) در آن زمان که ستمگران در پیشگاه پروردگارشان (برای حساب و کتاب) نگاه داشته شده‌اند (از کارشان در شگفت می‌ماندی. چرا که) همه با یکدیگر در گفتگویند و هر یکی گناه را به گردن دیگری می‌اندازد. مستضعفان و زیردستان، به مستکبران و بالادستان می‌گویند: اگر شما نبودید (و ما را گمراه نمی‌کردید) ما ایمان می‌آوردیم (و اکنون رستگار می‌شدیم). [[«وَ لَوْ تَری ...»: (نگا: انعام / 27 و 30 و 93، انفال / 50، سجده / 12). «یَرْجِعُ»: ردّ می‌کنند. بازگشت می‌دهند. مراد لومه و سرزنش و گناه را به گردن یکدیگر انداختن است. این فعل از افعال ذو وجهین است و در اینجا متعدّی است.]]
36383432قال الذين استكبروا للذين استضعفوا أنحن صددناكم عن الهدى بعد إذ جاءكم بل كنتم مجرمين
مستکبران هم به مستضعفان می‌گویند: آیا ما شما را از هدایتی باز داشته‌ایم که برایتان آمده بوده است؟! (هرگز ما چنین کاری را نکرده‌ایم و) بلکه خود شما گناهکار بوده‌اید (و به کفر و الحاد گرائیده‌اید). [[«صَدَدْنَاکُمْ»: شما را بازداشته‌ایم. مانع شما بوده‌ایم.]]
36393433وقال الذين استضعفوا للذين استكبروا بل مكر الليل والنهار إذ تأمروننا أن نكفر بالله ونجعل له أندادا وأسروا الندامة لما رأوا العذاب وجعلنا الأغلال في أعناق الذين كفروا هل يجزون إلا ما كانوا يعملون
مستضعفان به مستکبران (بار دیگر) می‌گویند: بلکه توطئه‌ها و تبلیغات مکّارانه‌ی شما در شب و روز سبب شد که ما از هدایت بازمانیم، در آن هنگامی که شما به ما دستور می‌دادید که خدا را به یگانگی نشناسیم و انبازها و همتاهائی برای او قرار دهیم. (سرانجام هر دو گروه از شدّت وحشت، نفَسهایشان در سینه‌ها حبس می‌شود) و پشیمانی خود را پنهان می‌دارند، بدان گاه که عذاب را مشاهده می‌کنند و ما غل و زنجیرها را به گردن کافران می‌اندازیم (و ایشان را روانه‌ی دوزخ می‌سازیم). آیا به آنان جزائی جز (جزای) کارهائی که می‌کرده‌اند داده می‌شود؟ [[«مَکْرُ الَّیْلِ وَ النَّهَارِ»: نیرنگ شب و روز، یعنی حیله‌گریها و توطئه‌های مستمرّ شما درباره ما ما را از هدایت بازداشت. «أَندَاداً»: همگونها و همتاها. مراد انبازها و شرکاء است. «أَسَرُّوا»: پنهان داشتند. مراد بند آمدن زبان از گفتار به خاطر شدّت وحشتی است که از مشاهده عذاب بدیشان دست می‌دهد. یا این که (أَسَرُّوا) از اضداد است و به معنی: اظهار پشیمانی کردند «هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّ مَا ...»: مراد تجسم اعمال است. یعنی این اعمال و کردار کفّار و مجرمین است که به صورت زنجیرهای اسارت بر گردن و دست و پای آنان گذارده می‌شود. یا این که انسان جزای همان چیزهائی را می‌بیند که کرده است و لاغیر.]]
36403434وما أرسلنا في قرية من نذير إلا قال مترفوها إنا بما أرسلتم به كافرون
ما به هر شهر و دیاری که پیغمبری را فرستاده‌ایم، سران و متنعّمان آنجا گفته‌اند: ما بدانچه آورده‌اید باور نداریم. [[«قَرْیَةٍ»: شهر و دیار. «نَذِیرٍ»: بیم دهنده. مراد پیغمبر الهی است. «مُتْرَفُوهَا»: مراد رؤساء و اغنیاء و زورمداران و متنعّمان و بالاخره مستان ناز و نعمت و قدرت است (نگا: اسراء / 16، مؤمنون / 64). «أُرْسِلْتُم بِهِ»: (نگا: ابراهیم / 9).]]
36413435وقالوا نحن أكثر أموالا وأولادا وما نحن بمعذبين
و گفته‌اند: ما که (در دنیا) اموال و اولاد بیشتری داریم و (این نشانه‌ی علاقه و محبّت خدا به ما است، و در آخرت هم) ما هرگز عذاب نمی‌بینیم و شکنجه نمی‌شویم. [[«أَمْوَالاً وَ أَوْلاداً»: تمییزند.]]
36423436قل إن ربي يبسط الرزق لمن يشاء ويقدر ولكن أكثر الناس لا يعلمون
بگو: پروردگارم روزی را برای هر کس که خود بخواهد فراخ یا تنگ می‌گرداند (اعم از عاصی و مطیع. داشتن و نداشتن، نشانه‌ی محبّت و خوشنودی، و یا نفرت و ناخوشنودی خدا از بنده نیست) و لیکن بیشتر مردم (چنین چیزی را) نمی‌دانند. [[«یَبْسُطُ وَ یَقْدِرُ»: (نگا: رعد / 26، اسراء / 30، قصص / 82).]]


0 ... 353.2 354.2 355.2 356.2 357.2 358.2 359.2 360.2 361.2 362.2 364.2 365.2 366.2 367.2 368.2 369.2 370.2 371.2 372.2 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

3199477759695615516116141945499644024023