نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3610 | 34 | 4 | ليجزي الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك لهم مغفرة ورزق كريم |
| | | (برپائی قیامت و ضبط اعمال برای این است) تا خداوند پاداش کسانی را بدهد که ایمان آوردهاند و کارهای بایسته و شایسته کردهاند. آنان آمرزش (خدا) و روزی ارزشمند و فراخی دارند. (خداوند آمرزش خود را شامل لغزشهایشان میگرداند، و نعمت فراوان و خوب بهشت را بهرهی آنان میسازد). [[«لِیَجْزِیَ»: (نگا: ابراهیم / 51، روم / 45، احزاب / 24). «رِزْقٍ کَرِیمٌ»: (نگا: انفال / 74، حجّ / 50، نور / 26).]] |
|
3611 | 34 | 5 | والذين سعوا في آياتنا معاجزين أولئك لهم عذاب من رجز أليم |
| | | کسانی که (در دنیا پیوسته) تلاش میکردند آیات ما را تکذیب و انکار کنند، و تصوّر میکردند که (پیغمبر را شکست میدهند و او را) درمانده میسازند (و جلو پخش قرآن و فرمان یزدان را میگیرند)، آنان عذابی از بدترین و دردناکترین عذابها را خواهند داشت. [[«وَالَّذینَ سَعَوْا فِی آیَاتِنَا مُعَاجِزِینَ» (نگا: حجّ / 51). «رِجْزٍ»: (نگا: اعراف / 134 و 135، انفال / 11). در اینجا مراد بدترین و سختترین عذاب است.]] |
|
3612 | 34 | 6 | ويرى الذين أوتوا العلم الذي أنزل إليك من ربك هو الحق ويهدي إلى صراط العزيز الحميد |
| | | کسانی که فرزانه و آگاهند، چیزی را که از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است، حق میبینند، و راهنمای راه خدای چیره و ستوده میدانند. [[«الَّذِی»: آنچه. مراد قرآن است. «هُوَ الْحَقَّ»: مراد این است که قرآن عین حقیقت است و هماهنگ با قوانین آفرینش و واقعیّتهای عالم هستی و جهان انسانیّت است. «الْحَقَّ»: مفعول دوم فعل (یَری) است و مفعول اوّل آن (الَّذی) است.]] |
|
3613 | 34 | 7 | وقال الذين كفروا هل ندلكم على رجل ينبئكم إذا مزقتم كل ممزق إنكم لفي خلق جديد |
| | | کافران (برخی به برخی دیگر، تمسخرکنان) میگویند: آیا مردی را به شما بنمائیم که شما را خبر میدهد از این که هنگامی که پیکرهایتان کاملاً متلاشی شد (و ذرّات وجودتان در جهان پخش و پراکنده گردید، دوباره زنده میشوید و) آفرینش تازهای پیدا میکنید؟ [[«هَلْ نَدُلُّکُمْ؟»: آیا شما را رهنمود کنیم؟! مرادشان تمسخر پیغمبر بود و این است که واژه (رَجُلٍ) هم به کار بردهاند. انگار او را نمیشناسند. «مُزِّقْتُمْ»: متلاشی شدید. یعنی مردید و پوسیدید و خاک شدید و ذرّات خاکِ پیکرهایتان در گوشهها و کنارهای جهان، و چه بسا در بدن جانوران و گیاهان پراکنده گردید. «کُلَّ مُمَزَّقٍ»: کاملاً پراکنده. واژه (کلّ) مفعول مطلق است، و (مُمَزَّقٍ) مصدر میمی و بر وزن اسم مفعول و به معنی تمزیق، یعنی قطعه قطعه و تکّه تکّه کردن است.]] |
|
3614 | 34 | 8 | أفترى على الله كذبا أم به جنة بل الذين لا يؤمنون بالآخرة في العذاب والضلال البعيد |
| | | آیا او بر خدا دروغ میبندد؟ یا نوعی دیوانگی دارد؟ (وگرنه انسان صادق و عاقل چگونه لب به چنین سخنیمیگشاید؟ چنین نیست که ایشان تصوّر میکنند. نخیر!) بلکه کسانی که به آخرت ایمان ندارند، گرفتار عذاب (یک نوع نگرانی جانکاه) و گمراهی عجیب (زندگی نامفهوم و بیمحتوا) هستند (و با وجود ظاهر آراسته، آرام و قرار ندارند، و در حقیقت ایشان دیوانه و سرگردانند. غافلوار به مسیر نادرست و گناهآلودشان ادامه میدهند تا طومار زندگی ننگینشان درهم پیچیده میشود و به دوزخ درمیآیند). [[«أَفْتَری»: در اصل چنین است: أَإِفْتَری؟ همزه وصل حذف شده و همزه استفهام به حال خود مانده است. «جِنَّةٌ»: جنون. دیوانگی (نگا: اعراف / 184، مؤمنون / 25 و 70). «بَلْ»: حرفی است که بر ابطال ماقبل، و اثبات مابعد دلالت میکند. «فِی الْعَذَابِ ...»: مراد عذاب و سرگشتگی دنیوی است که هم اینک در آنند، و یا این که مراد شکنجه و ویلانی اخروی است که چون محقّقاً گریبانگیر کفّار میگردد، انگار هم اکنون در آنند. «الضَّلالِ الْبَعیدِ»: (نگا: نساء / 60 و 116 و 136 و 167، ابراهیم / 3 و 18).]] |
|
3615 | 34 | 9 | أفلم يروا إلى ما بين أيديهم وما خلفهم من السماء والأرض إن نشأ نخسف بهم الأرض أو نسقط عليهم كسفا من السماء إن في ذلك لآية لكل عبد منيب |
| | | آیا به چیزهائی که پیش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نگاه نمیکنند (تا ببینند زیر پایشان کرهی مذاب و سوزان و در حال فوَرانی است، و بالای سرشان اشعّهی کیهانی و سنگهای سرگردانی است، و انسانها در میان دو منبع خطر زندگی میکنند؟). اگر بخواهیم ایشان را به دل زمین فرو میبریم، یا این که قطعههائی از آسمان بر سرشان فرو میافکنیم. قطعاً در این (چیزهائی که میبینند) نشانهای (از عظمت و قدرت خدا) است برای هر بندهای که بخواهد خالصانه به سوی خدا برگردد. [[«مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ»: مراد همه چیزهائی است که پیش روی انسان است و رو بدانها دارد. یا مراد زمین است که در زیر پای انسان است. «مَا خَلْفَهُمْ»: مراد همه چیزهائی است که پشت سر انسان است و رو بدانها ندارد. یا مراد آسمان است که بالای سر او قرار دارد. «نَخْسِفْ»: (نگا: قصص / 81 و 82، عنکبوت / 40، نحل / 45). «کِسَفاً»: جمع کِسْفَة، بر وزن و معنی قِطْعَة (نگا: اسراء / 92). «مُنِیبٍ»: کسی که با توبه خالصانه به درگاه خدا برمیگردد. بازگردنده.]] |
|
3616 | 34 | 10 | ولقد آتينا داوود منا فضلا يا جبال أوبي معه والطير وألنا له الحديد |
| | | ما به داود از جانب خود فضیلت بزرگی بخشیدیم. (از جمله به کوهها و پرندهها دستور دادیم که) ای کوهها و ای پرندگان! با او (در تسبیح و تقدیس خدا) هم آواز شوید. همچنین آهن را (همچون موم) برای او نرم کردیم (تا در زرهسازی نیازی به تافتن آن نداشته باشد). [[«دَاوُدَ»: یکی از پیغمبران بنیاسرائیل است که در فاصله سالهای 970 - 1033 قبل از میلاد میزیسته است. «فَضْلاً»: فضیلت و نعمت بزرگ. مراد مواهبی همچون نبوّت، زَبور، تسخیر کوهها و پرندهها، نرم کردن آهن، و تعلیم زرهسازی است. برتری (نگا: نمل / 15 و 16). «أَوِّبی»: همآواز شوید. تکرار کنید (نگا: انبیاء / 79). «الطَّیْرَ»: علّت نصب آن سه چیز میتواند باشد: عطف بر محلّ (جِبالُ). مفعول معه. مفعول به فعل مقدّر (سَخَّرْنا) (نگا: ص / 18 و 19). «أَلَنَّا»: نرم کردیم. بعضی میگویند: آهن در دست او همچون موم و خمیر نرم بود. برخی میگویند: مراد تعلیم ذوب آهن بدو است.]] |
|
3617 | 34 | 11 | أن اعمل سابغات وقدر في السرد واعملوا صالحا إني بما تعملون بصير |
| | | (ما به داود دستور دادیم) که زرههای کامل و فراخ بساز، و بافتههای (حلقههای آنها) را به اندازه و متناسب کن، و کار شایستهای انجام دهید (و دقّت کافی در کیفیّت و کمیّت محصول و مصنوع خود داشته باشید) چرا که من میبینم آنچه را که انجام میدهید (و ساخته و پرداختهی کسی، بیحساب و کتاب نمیماند). [[«أَنِ اعْمَلْ ...»: حرف أَنْ مفسِّره است و به معنی: این که و یعنی. یا مصدریّه است و حرف جرّی محذوف است. تقدیر آن چنین است: لاَنِ اعْمَلْ. یعنی: أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ لِهذاَ الأمْرِ. «سَابِغَاتٍ»: جمع سابِغ، به معنی تامّ و کامل، و مراد زره است. «قَدِّرْ»: اندازه و تناسب را رعایت کن. «السَّرْدِ»: بافت. حلقه زره. زرهساز را (سَرّاد) و (زَرّاد) میگویند. «إِعْمَلُوا صَالِحاً»: کار شایسته و بایسته انجام دهید. مخاطب داود و خاندان و قوم او است، و در اصل درسی است برای انسانهای مؤمن که باید در ساختهها و بافتههای خود دقّت کافی داشته باشند و محصول کامل و مفیدی ارائه دهند و از خیانت و دغلکاری بپرهیزند.]] |
|
3618 | 34 | 12 | ولسليمان الريح غدوها شهر ورواحها شهر وأسلنا له عين القطر ومن الجن من يعمل بين يديه بإذن ربه ومن يزغ منهم عن أمرنا نذقه من عذاب السعير |
| | | باد را مسخّر سلیمان کردیم که صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود، و شامگاهان مسیر یک ماه را. و چشمهی مس مذاب را برای او روان ساختیم، و پروردگارش گروهی از جنّیان را رام او کرده و در پیش او کار میکردند و اگر یکی از آنها از فرمان ما سرپیچی میکرد (و به سخن سلیمان گوش نمیداد، کیفرش میدادیم و) از آتش سوزان بدو میچشاندیم. [[«الرّیحَ»: باد. مفعول فعل محذوف (سَخَّرْنا) است (نگا: ص / 36). «غُدُوُّها»: بامدادان آن. مراد حرکت باد از صبح تا ظهر است. «رَوَاحُهَا»: شامگاهان آن. مراد حرکت باد به هنگام برگشت از ظهر تا شب است. باد چگونه دستگاه سلیمان - اعم از تخت یا فرش او - را به حرکت درمیآورده است، بر ما روشن نیست. «أَسَلْنَا»: جاری ساختیم. از ماده (سَیَلان). «عَیْنَ»: چشمه. مراد معدن است. «الْقِطْرِ»: مس مذاب (نگا: کهف / 96). «بِإِذْنِ رَبِّهِ»: به فرمان پروردگارش. مراد این است که خدا ایشان را مسخر و مطیع سلیمان کرد. «یَزِغْ»: منحرف و کج شود. یعنی بر سلیمان عصیان و طغیان کند.]] |
|
3619 | 34 | 13 | يعملون له ما يشاء من محاريب وتماثيل وجفان كالجواب وقدور راسيات اعملوا آل داوود شكرا وقليل من عبادي الشكور |
| | | آنان هر چه سلیمان میخواست برایش درست میکردند، از قبیل: پرستشگاههای عظیم، مجسّمهها، ظرفهای بزرگ غذاخوریِ همانند حوضها، و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل جابه جائی نبود. به دودمان داود گفتیم:) ای دودمان داود! سپاسگزاری (این همه نعمت را) بکنید، و (بدانید که) اندکی از بندگانم سپاسگزارند (و خدای را به هنگام خوشی و نعمت یاد میآرند. پس کاری کنید که از زمرهی این گروه گزیدهی شکرگزار باشید). [[«مَحَارِیبَ»: جمع مِحراب، معبدها و پرستشگاهها. قصرها و کاخها. «تَمَاثِیلَ»: جمع تِمثال، مجسّمهها و تندیسها. «جِفَانٍ»: جمع جَفْنَة، ظرفهای غذاخوری. «الْجَوابِ»: اصل آن (الْجَوابی) است و جمع جَابِیَة، حوضها. «جِفَانٍ کَالْجَوَابِ»: مراد ظرفهای غذاخوری همچون حوض است. از قبیل: مجمعهها و سینیهای بزرگ. «قُدُورٍ»: جمع قِدْر، دیکها. «رَاسِیَاتٍ»: جمع راسِیَة، ثابت و پابرجا. مراد از (قُدُورٍ راسِیاتٍ) دیکهائی است که به سبب بزرگی و سنگینی آنها را از جا تکان ندهند و بالا و پائین نبرند. «الشَّکُورُ»: بسیار سپاسگزار.]] |
|