نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3599 | 33 | 66 | يوم تقلب وجوههم في النار يقولون يا ليتنا أطعنا الله وأطعنا الرسولا |
| | | روزی (را خاطر نشان ساز که در آن) چهرههای ایشان در آتش زیر و رو و دگرگون میگردد (و فریادهای حسرت بارشان بلند میشود و) میگویند: ای کاش! ما از خدا و پیغمبر فرمان میبردیم (تا چنین سرنوشت دردناکی نمیداشتیم). [[«تُقَلَّبُ»: زیر و رو میشود. یعنی گاه این سمت صورت و گاه آن سمت بر آتش نهاده میشود و همچون سیخ کباب غلط داده میشود. دگرگون و حال به حال میگردد. یعنی رنگهای مختلفی به خود میگیرد. گاه زرد و گاه سرخ و گاه کبود و گاه سیاه میگردد. (پناه بر خدا!). «الرَّسُولَ»: در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد که الف اطلاق نامیده میشود.]] |
|
3600 | 33 | 67 | وقالوا ربنا إنا أطعنا سادتنا وكبراءنا فأضلونا السبيلا |
| | | و میگویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود پیروی کردهایم و آنان ما را از راه به در بردهاند و گمراه کردهاند. [[«سَادَة»: جمع سیّد، سران. رؤسا. مراد ملوک و امراء است. «کُبَرَآءَ»: جمع کَبیر، بزرگان. مراد راهنمایان مکتبی و مذهبی است. «السَّبِیلَ»: راه. در رسمالخطّ قرآنی الف اطلاق در آخردارد.]] |
|
3601 | 33 | 68 | ربنا آتهم ضعفين من العذاب والعنهم لعنا كبيرا |
| | | پروردگارا! آنان را دو چندان عذاب کن، و ایشان را کاملاً از رحمت خود به دور دار (و کمترین ترحّمی بدیشان منما). [[«ضِعْفَیْنِ»: دو چندان. چرا که گمراه بودهاند و گمراه کردهاند.]] |
|
3602 | 33 | 69 | يا أيها الذين آمنوا لا تكونوا كالذين آذوا موسى فبرأه الله مما قالوا وكان عند الله وجيها |
| | | ای مؤمنان! همانند کسانی نباشید که (با گفتن سخنان ناروا) موسی را آزار رساندند (و رنجیده و آزرده کردند) و خدا او را از آنچه میگفتند تبرئه کرد، و او در پیشگاه خدا گرانقدر و صاحب منزلت بود. [[«آذَوْا»: آزار رساندند و رنجاندند، با سخنانی همچون دیوانه (نگا: شعراء / 27) و دروغگو (نگا: غافر / 24) و حقیر و ناچیز (نگا: زخرف / 52). «وَجِیهاً»: صاحب جاه و منزلت (نگا: آلعمران / 45).]] |
|
3603 | 33 | 70 | يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله وقولوا قولا سديدا |
| | | ای مؤمنان! از خدا بترسید (و خویشتن را با انجام خوبیها و دوری از بدیها از عذاب او در امان دارید) و سخن حق و درست بگوئید. [[«سَدِیداً»: راست و درست (نگا: نساء / 9).]] |
|
3604 | 33 | 71 | يصلح لكم أعمالكم ويغفر لكم ذنوبكم ومن يطع الله ورسوله فقد فاز فوزا عظيما |
| | | در نتیجه خدا (توفیق خیرتان میدهد و) اعمالتان را بایسته میکند و گناهانتان را میبخشاید. اصلاً هر که از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری کند، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست مییابد. [[«فَوْزاً»: پیروزی و کامیابی. نجات و رستگاری. برای مصداقهای عظیم فوز (نگا: نساء / 13، مائده / 119، انعام / 16، توبه / 72، غافر / 9، دخان / 57، جاثیه / 30).]] |
|
3605 | 33 | 72 | إنا عرضنا الأمانة على السماوات والأرض والجبال فأبين أن يحملنها وأشفقن منها وحملها الإنسان إنه كان ظلوما جهولا |
| | | ما امانت (اختیار و اراده) را بر آسمانها و زمین و کوهها (و همهی جهان خلقت) عرضه داشتیم (و انجام وظیفهی اختیاری همراه با مسؤولیّت، و انجام وظیفهی اجباری بدون مسؤولیّت را بدیشان پیشنهاد کردیم. جملگی آنها اجبار را بر اختیار برتری دادند) و از پذیرش امانت خودداری کردند و از آن ترسیدند، و حال این که انسان (این اعجوبهی جهان) زیر بار آن رفت (و دارای موقعیّت بسیار ممتازی شد. امّا برخی از) آنان (پی به ارزش وجودی خود نمیبرند و قدر این مقام رفیع را نمیدانند و) واقعاً ستمگر و نادانند. [[«الأَمَانَةَ»: مراد از امانت، اختیار و اراده است که مدار تکالیف شرعیّه و در نتیجه تعهّد و مسؤولیّت است. پذیرش این امانت، بزرگترین افتخار و امتیاز انسان است، و با رعایت آن خوشبخت و با ترک آن بدبخت خواهد بود. بیان این نکته ضروری است که همه موجودات عالم در برابر فرمان خدا خاضع و ساجدند و به صورت اجبار، نه اختیار به انجام وظیفه مشغولند و مسیر واحدی را برابر قوانین طبیعی و تکوینی میپیمایند، بجز انسان که با اراده و اختیار به انجام وظیفه میپردازد و اگر تکالیف شرعیّه را به جای آورد، سیر صعودی و سرانجام سعادت سرمدی دارد، و اگر غفلت نمود و طاعات و عبادات را رها کرد، سیر نزولی و سرانجام شقاوت ابدی دارد. البتّه جنّیان نیز در حمل امانت برابر آیات قرآن همچون انسانند (نگا: انعام / 130، اعراف / 179، ذاریات / 56). لذا در اینجا مراد از «انسان» دو گروه انس و جنّ است. امّا چون آیه مورد نظر، موضوع آن انسان است، تنها از انسان سخن رفته است (نگا: المصحف المیسّر). «أَبَیْنَ»: خودداری کردند. سر باز زدند. مراد اِباءِ عجز و قصور است؛ نه عصیان و فجور. یعنی خویشتن را مستعدّ این کار عظیم ندیدند و اظهار ناتوانی کردند؛ نه این که سرکشی کنند و مخالفت ورزند. «ظَلُوماً»: (نگا: ابراهیم / 34). «جَهُول»: بسیار نادان. صیغه مبالغه جاهل است. «إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً»: این قید متوجّه (حَمَلَهَا الإِنسَانُ) نیست، بلکه مربوط به جمله محذوفی است و تقدیر چنین است: (حَمَلَهَا الإِنسَانُ فَلَمْ یُحْسِنْ حَمْلَها، وَ لَمْ یُؤَدِّهَا عَلی وَجْهِها). به عبارت دیگر، این وصف درباره جنس انسان نیست و بلکه متوجّه برخی از انسانها بوده و مراد کسانی است که مقام بزرگ و ارزشهای والای انسانی را فراموش کنند و خود را اسیر و بنده این خاکدان نمایند. روی هم رفته این آیه بیانگر عظمت و سعادت و برتری انسانهای انسان، بر سایر موجودات جهان، و حقارت و شقاوت و فروتری انسانهای ناانسان، از همه مخلوقات یزدان است.]] |
|
3606 | 33 | 73 | ليعذب الله المنافقين والمنافقات والمشركين والمشركات ويتوب الله على المؤمنين والمؤمنات وكان الله غفورا رحيما |
| | | (خداوند این امانت را به انسانها داد، تا ایشان را در بوتهی آزمایش قرار دهد) و سرانجام خداوند مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرک را کیفر دهد، و بر مردان و زنان مؤمن ببخشاید و (بدیشان رحمت نماید). خداوند همواره بس بخشاینده و مهربان بوده و هست. [[«لِیُعَذِّبَ ...»: واژه (لِ) برای عاقبت و نتیجه ماقبل است. اگر لام عاقبت باشد، معنی چنین است: سرانجام حمل این امانت این باشد که. اگر هم لام غایت باشد، معنی چنین است: هدف از عرض امانت این بوده که.]] |
|
3607 | 34 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله الذي له ما في السماوات وما في الأرض وله الحمد في الآخرة وهو الحكيم الخبير |
| | | (در همین جهان) سپاس خداوندی را سزا است که تمام آنچه در آسمانها و زمین است از آن او است، و هم در آن جهان سپاس او را سزا است، (چرا که حاکمیّت و مالکیّت هر دو جهان از آن او است) و او کار بجا و بس آگاه است. [[«لَهُ الْحَمْدُ فِی الآخِرَةِ»: اشاره به این است که بندگانش در برابر تفضّل و الطافی که در آخرت بدیشان خواهد فرمود، او را خواهند ستود (نگا: یونس / 10، فاطر / 34، زمر / 74).]] |
|
3608 | 34 | 2 | يعلم ما يلج في الأرض وما يخرج منها وما ينزل من السماء وما يعرج فيها وهو الرحيم الغفور |
| | | میداند آنچه را که به زمین وارد میشود، و آنچه را که از آن خارج میشود، و آنچه را که از آسمان پائین میآید، و آنچه را که به سوی آن بالا میرود، و او مهربان و بخشاینده است. [[«یَلِجُ»: از مصدر ولوج به معنی ورود (نگا: اعراف / 40). «یَعْرُجُ»: صعود میکند. «فِیهَا»: به سوی آن. واژه (فی) به معنی (إِلی) است.]] |
|