نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3592 | 33 | 59 | يا أيها النبي قل لأزواجك وبناتك ونساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك أدنى أن يعرفن فلا يؤذين وكان الله غفورا رحيما |
| | | ای پیغمبر! به همسران و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که رداهای خود را جمعوجور بر خویش فرو افکنند. تا این که (از زنان بیبندوبار و آلوده) دست کم باز شناخته شوند و در نتیجه مورد اذیّت و آزار (اوباش) قرار نگیرند. خداوند (پیوسته) آمرزنده و مهربان بوده و هست (و اگر تا کنون در رعایت کامل حجاب سست بودهاید و کوتاهی کردهاید، توبه کنید و از این کار دوری کنید، تا خدا با مهر خود شما را ببخشد). [[«یُدْنِینَ»: نزدیک کنند. مراد جمع و جور کردن لباس و بر خود افکندن است. «جَلابِیب»: جمع جِلْباب، رداء، مِقنعه و روسری بلند، روپوش. مراد جامهای است که حجاب اسلامی با آن رعایت گردد. حجاب اسلامی هم با لباسی مراعات میگردد که: 1 - عورت را بپوشاند 2 - به گونهای چسب بدن نباشد که برجستگیهای بدن را نشان دهد 3 - زنان لباس مردان، و مردان لباس زنان را نپوشند.]] |
|
3593 | 33 | 60 | لئن لم ينته المنافقون والذين في قلوبهم مرض والمرجفون في المدينة لنغرينك بهم ثم لا يجاورونك فيها إلا قليلا |
| | | اگر منافقان و بیمار دلان و کسانی که در مدینه (شایعات بیاساس و اخبار دروغین پخش میکنند و) باعث اضطراب (مؤمنان و تزلزل دین ایشان) میگردند، از کار خود دست نکشند، تو را بر ضدّ ایشان میشورانیم و بر آنان مسلّط میگردانیم، آن گاه جز مدّت اندکی در جوار تو در شهر مدینه، نمیمانند (و بلکه در پرتو شوکت اسلام از آنجا رانده میشوند). [[«مَرَضٌ»: مراد هوسبازی و شهوترانی و فسق و فجور (نگا: احزاب / 32) یا نفاق (نگا: بقره / 10) و یا این که ضعف ایمان (نگا: تفسیرهای: المراغی و قاسمی) است. «الْمُرْجِفُونَ»: کسانی که خبرهای ناگوار و نادرست در میان مردم میپراکنند تا ایشان را دچار اضطراب و تزلزل افکار گردانند. پراکندگان خبرهای ناروا و وحشتانگیز. مراد یهودیان مدینه است. «لَنُغْرِیَنَّکَ»: تو را برمیشورانیم و تشویق و تحریک مینمائیم. مراد وعده سلطه و غلبه بر آنان است.]] |
|
3594 | 33 | 61 | ملعونين أينما ثقفوا أخذوا وقتلوا تقتيلا |
| | | (آن وقت ایشان) نفرین شدگان و (از رحمت خدا محروم و) رانده شدگانند. هر کجا یافته شوند، گرفته خواهند شد و پیاپی به قتل خواهند رسید. [[«مَلْعُونِینَ»: نفرین شدگان. رانده شدگان از رحمت خدا. حال ضمیر (و) در فعل (لایُجَاوِرُونَکَ) یا مفعول فعل محذوف (أَذمّ) است. «ثُقِفُوا»: یافته شوند (نگا: آلعمران / 112). بر آنان دست یافته شود (نگا: انفال / 57، ممتحنه / 2). «قُتِّلُوا تَقْتِیلاً»: بدون هیچ گونه رحم و شفقتی زار زار کشته شوند. پیاپی کشته شوند. ذکر قتل در باب تفعیل، برای مبالغه یا تکرار است.]] |
|
3595 | 33 | 62 | سنة الله في الذين خلوا من قبل ولن تجد لسنة الله تبديلا |
| | | این سنّت الهی، در مورد پیشینیان (و گذشتگانی هم که با انبیاء خود چنین رفتار ناهنجاری داشتهاند) جاری بوده است و در سنّت خدا دگرگونی نخواهی دید. [[«سُنَّةِ اللهِ»: (نگا: اسراء / 77، کهف / 55، احزاب / 38).]] |
|
3596 | 33 | 63 | يسألك الناس عن الساعة قل إنما علمها عند الله وما يدريك لعل الساعة تكون قريبا |
| | | (ای پیغمبر!) مردم از تو دربارهی فرا رسیدن قیامت میپرسند، بگو: آگاهیِ از آن، اختصاص به خدا دارد و بس. (و کسی جز او از این موضوع مطّلع نیست). تو چه میدانی، شاید هم فرا رسیدن قیامت نزدیک باشد. [[«السَّاعَةَ»: قیامت (نگا: انعام / 31 و 40، اعراف / 187، یوسف / 107). «مَا یُدْرِیکَ»: تو چه میدانی؟ در اصل معنی آن چنین است: چه چیز و چه کسی تو را آگاهانیده است؟ (یُدْری) از مصدر (إدْراء) به معنی اعلام و باخبر کردن است. «یَسْأَلُونَکَ»: پرسش از طرف کفّار بوده است (نگا: شوری / 17 و 18).]] |
|
3597 | 33 | 64 | إن الله لعن الكافرين وأعد لهم سعيرا |
| | | خداوند قطعاً کافران را نفرین و از رحمت خود محروم ساخته است و برای ایشان آتش سوزانی فراهم کرده است. [[«سَعِیراً»: (نگا: نساء / 10 و 55، فرقان / 11).]] |
|
3598 | 33 | 65 | خالدين فيها أبدا لا يجدون وليا ولا نصيرا |
| | | آنان جاودانه در آن خواهند ماند و سرپرست و یاوری نخواهند یافت (تا از ایشان حمایت و دفاع کنند). [[«وَلِیّاً»: (نگا: بقره / 107).]] |
|
3599 | 33 | 66 | يوم تقلب وجوههم في النار يقولون يا ليتنا أطعنا الله وأطعنا الرسولا |
| | | روزی (را خاطر نشان ساز که در آن) چهرههای ایشان در آتش زیر و رو و دگرگون میگردد (و فریادهای حسرت بارشان بلند میشود و) میگویند: ای کاش! ما از خدا و پیغمبر فرمان میبردیم (تا چنین سرنوشت دردناکی نمیداشتیم). [[«تُقَلَّبُ»: زیر و رو میشود. یعنی گاه این سمت صورت و گاه آن سمت بر آتش نهاده میشود و همچون سیخ کباب غلط داده میشود. دگرگون و حال به حال میگردد. یعنی رنگهای مختلفی به خود میگیرد. گاه زرد و گاه سرخ و گاه کبود و گاه سیاه میگردد. (پناه بر خدا!). «الرَّسُولَ»: در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد که الف اطلاق نامیده میشود.]] |
|
3600 | 33 | 67 | وقالوا ربنا إنا أطعنا سادتنا وكبراءنا فأضلونا السبيلا |
| | | و میگویند: پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود پیروی کردهایم و آنان ما را از راه به در بردهاند و گمراه کردهاند. [[«سَادَة»: جمع سیّد، سران. رؤسا. مراد ملوک و امراء است. «کُبَرَآءَ»: جمع کَبیر، بزرگان. مراد راهنمایان مکتبی و مذهبی است. «السَّبِیلَ»: راه. در رسمالخطّ قرآنی الف اطلاق در آخردارد.]] |
|
3601 | 33 | 68 | ربنا آتهم ضعفين من العذاب والعنهم لعنا كبيرا |
| | | پروردگارا! آنان را دو چندان عذاب کن، و ایشان را کاملاً از رحمت خود به دور دار (و کمترین ترحّمی بدیشان منما). [[«ضِعْفَیْنِ»: دو چندان. چرا که گمراه بودهاند و گمراه کردهاند.]] |
|