نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
356 | 3 | 63 | فإن تولوا فإن الله عليم بالمفسدين |
| | | اگر (با این همه شواهد روشن، باز هم از پذیرش حق) روی بگردانند (بدان که خواهان حقیقت نیستند و) خداوند از تبهکاران آگاه است. [[«تَوَلَّوْا»: اعراض نمودند.]] |
|
357 | 3 | 64 | قل يا أهل الكتاب تعالوا إلى كلمة سواء بيننا وبينكم ألا نعبد إلا الله ولا نشرك به شيئا ولا يتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله فإن تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون |
| | | بگو: ای اهل کتاب! بیائید به سوی سخن دادگرانهای که میان ما و شما مشترک است (و همه آن را بر زبان میرانیم، بیائید بدان عمل کنیم، و آن این) که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او نکنیم، و برخی از ما برخی دیگر را، به جای خداوند یگانه، به خدائی نپذیرد. پس هرگاه (از این دعوت) سر بر تابند، بگوئید: گواه باشید که ما منقاد (اوامر و نواهی خدا) هستیم. [[«کَلِمَةٍ»: کلام. سخن. «سَوَآءٍ»: دادگرانه. یکسان. صفت (کَلِمَةٍ) است. «سَوَآءٍ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ»: مراد این است که همه کتابهای آسمانی صحیح از جمله تورات و انجیل و قرآن در آن اختلاف ندارند. «مِن دُونِ اللهِ»: به جای خدا. غیر از خدا.]] |
|
358 | 3 | 65 | يا أهل الكتاب لم تحاجون في إبراهيم وما أنزلت التوراة والإنجيل إلا من بعده أفلا تعقلون |
| | | ای اهل کتاب! چرا دربارهی (دین) ابراهیم با یکدیگر به مجادله و ستیز میپردازید (و هر یک از شما او را بر آئین خویش میپندارید) و حال آن که تورات و انجیل نازل نشدهاند مگر بعد از او؟ آیا نمیفهمید (که پیشین نمیشود پیرو پَسین باشد)؟ [[«لِمَ»: چرا. «تُحَآجُّونَ»: مجادله و ستیز میکنید.]] |
|
359 | 3 | 66 | ها أنتم هؤلاء حاججتم فيما لكم به علم فلم تحاجون فيما ليس لكم به علم والله يعلم وأنتم لا تعلمون |
| | | هان! شما (ای یهودیان و مسیحیان) ای گروهی که درباره چیزی که (به گمان خود) نسبت بدان آگاهی و اطّلاعی دارید، مجادله و مناظره کردید، ولی چرا دربارهی چیزی که آگاهی و اطّلاعی از آن ندارید مجادله و مناظره مینمائید؟ و خدا (چگونگی دین ابراهیم را) میداند و شما نمیدانید. [[«هَآ أَنتُمْ هَؤُلآءِ»: هان! شما که. (ها) حرف تنبیه است و به اوّل اسماء اشاره، و ضمیر مرفوعی که با اسم اشاره از آن خبر دهند، اضافه میگردد. مانند: هذا. هاأَنَاذا.]] |
|
360 | 3 | 67 | ما كان إبراهيم يهوديا ولا نصرانيا ولكن كان حنيفا مسلما وما كان من المشركين |
| | | ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی، ولیکن (از ادیان باطله بیزار و منصرف و) بر (دین) حق و منقاد (فرمان) خدا بود، و از زمرهی مشرکان (و کافرانی چون قریش و همگنان ایشان) نبود. [[«حَنِیفاً»: دور از باطل و گراینده به حق. مخلصی که خویشتن را تسلیم فرمان خدا کرده و در هیچ چیز سر از فرمان دین او نپیچد.]] |
|
361 | 3 | 68 | إن أولى الناس بإبراهيم للذين اتبعوه وهذا النبي والذين آمنوا والله ولي المؤمنين |
| | | سزاوارترین مردم (برای انتساب) به ابراهیم (و دین او) کسانی هستند که (در زمان ابراهیم دعوت او را اجابت کردند و) از او پیروی نمودند و نیز این پیغمبر (محمّد) و کسانیاند که (با او) ایمان آوردهاند (زیرا محمّد و یارانش اهل توحید خالصند که دین ابراهیم است) و خداوند سرپرست و یاور مؤمنان است. [[«أَوْلَی»: سزاوارترین. «هذَا النَّبِیُّ»: مراد محمّد است.]] |
|
362 | 3 | 69 | ودت طائفة من أهل الكتاب لو يضلونكم وما يضلون إلا أنفسهم وما يشعرون |
| | | گروهی از اهل کتاب آرزو داشتند کاش میشد شما را گمراه کنند! و (با القاء شبهههائی در دینتان، شما را از اسلام برگردانند، ولی با این کارها) جز خویشتن را گمراه نمیسازند و نمیفهمند. |
|
363 | 3 | 70 | يا أهل الكتاب لم تكفرون بآيات الله وأنتم تشهدون |
| | | ای اهل کتاب! چرا آیههای (دالّ بر صدق نبوّت محمّد، فرستادهی) خداوند را نادیده میگیرید و تکذیب میدارید، و حال آن که (صحّت آنها و نشانههای نبوّت محمّد را در کتابهای خود) میبینید؟ [[«تَشْهَدُونَ»: میبینید. بیگمان میدانید (نگا: بقره / 146).]] |
|
364 | 3 | 71 | يا أهل الكتاب لم تلبسون الحق بالباطل وتكتمون الحق وأنتم تعلمون |
| | | ای اهل کتاب! چرا حق را با باطل میآمیزید و کتمانش میکنید، و حال آن که شما میدانید (که عقاب و عذاب خدا در برابر چنین کاری چیست)؟ [[«تَلْبِسُونَ»: آمیزه هم میدارید.]] |
|
365 | 3 | 72 | وقالت طائفة من أهل الكتاب آمنوا بالذي أنزل على الذين آمنوا وجه النهار واكفروا آخره لعلهم يرجعون |
| | | جمعی از اهل کتاب (به همکیشان خود) گفتند: بدانچه بر مسلمانان نازل شده است، در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز بدان کافر شوید، تا شاید (از قرآن پیروی نکنند و از آن) برگردند. [[«أَلَّذِی»: آنچه. «وَجْهَ الْنَّهَارِ»: آغاز روز. مراد از اوّل و آخر روز، مدّتی از زمان است؛ نه آغاز و انجام اصطلاحیِ یک روز (نگا: واژه «غَداً» در کهف / 23 و لقمان / 34).]] |
|