نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3548 | 33 | 15 | ولقد كانوا عاهدوا الله من قبل لا يولون الأدبار وكان عهد الله مسئولا |
| | | آنان قبلاً با خدا عهد و پیمان بسته بودند که پشت به دشمن نکنند و نگریزند (و در دفاع از اسلام و مسلمین بایستند). عهد و پیمان خدا پرسش دارد (و از وفای بدان بازخواست میشود). [[«لا یُوَلُّونَ الأدْبَارَ»: (نگا: آلعمران / 111، انفال / 15). «مَسْؤُولاً»: پرسیده. مورد پرسش و باز خواست قرار گیرنده.]] |
|
3549 | 33 | 16 | قل لن ينفعكم الفرار إن فررتم من الموت أو القتل وإذا لا تمتعون إلا قليلا |
| | | بگو: اگر از مرگ یا کشته شدن فرار کنید، این فرار سودی به حال شما نخواهد داشت، و اگر (هم به فرض) سودی داشته باشد، خدا بیش از چند روزی (از زندگی دنیا) بهرهمندتان نمیگرداند، (و روزگار زندگی هر چند طولانی هم باشد کم و ناچیز است). [[«لا تُمَتَّعُونَ»: به شما داده نخواهد شد و برخوردارتان نمیگردانند.]] |
|
3550 | 33 | 17 | قل من ذا الذي يعصمكم من الله إن أراد بكم سوءا أو أراد بكم رحمة ولا يجدون لهم من دون الله وليا ولا نصيرا |
| | | بگو: چه کسی میتواند شما را در برابر ارادهی خدا حفظ کند، اگر او مصیبت یا رحمتی را برای شما بخواهد؟ آنان غیر از خدا هیچ سرپرست و یاوری برای خود نخواهند یافت. [[«یَعْصِمُکُمْ»: شما را حفظ میکند. در امانتان میدارد. «مِن دُونِ اللهِ»: بجز خدا.]] |
|
3551 | 33 | 18 | قد يعلم الله المعوقين منكم والقائلين لإخوانهم هلم إلينا ولا يأتون البأس إلا قليلا |
| | | خداوند کسانی را به خوبی میشناسد که مردم را از جنگ باز میداشتند، و کسانی را که به برادران خود میگفتند: به سوی ما بیائید و (به ما بپیوندید و خود را از معرکه بیرون بکشید)، و جز مقدار کمی (آن هم از روی اکراه یا ریا) دست به جنگ نمییازیدند. [[«قَدْ یَعْلَمُ»: خدا قطعاً میداند. «الْمُعَوِّقِینَ»: منصرف کنندگان. بازدارندگان. «هَلُمَّ»: بیائید! این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع به کار میرود (نگا: انعام / 150). «الْبَأْسَ»: جنگ. شدّت جنگ (نگا: بقره / 177). «لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ»: دست به جنگ نمییازند.]] |
|
3552 | 33 | 19 | أشحة عليكم فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذي يغشى عليه من الموت فإذا ذهب الخوف سلقوكم بألسنة حداد أشحة على الخير أولئك لم يؤمنوا فأحبط الله أعمالهم وكان ذلك على الله يسيرا |
| | | آنان نسبت به شما بخیلند (و برای تهیّهی ادوات و ابزار جنگی کمترین کمکی نمیکنند) و هنگامی که لحظات بیم و هراس فرا میرسد (و جنگجویان به سوی یکدیگر میروند و چکاچاک اسلحهی همدیگر را میشنوند، آن چنان ترسو هستند که) میبینی به تو نگاه میکنند در حالی که چشمانشان بیاختیار در حدقه به گردش درآمده است همسان کسی که دچار سکرات موت بوده و میخواهد قالب تهی کند. امّا هنگامی که خوف و هراس نماند (و جنگ به پایان رسید و زمان امن و امان فرا رسید) زبانهای تند و تیز خود را بیادبانه بر شما میگشایند (و مقامات شجاعت و یاری خویشتن را میستایند، و پررویانه سهم هر چه بیشتر غنائم را ادّعاء مینمایند!) و برای گرفتن غنائم سخت حریص و آزمندند. آنان هرگز ایمان نیاوردهاند، و لذا خدا اعمال ایشان را باطل و بیمزد میکند و این کار برای خدا آسان است. [[«أَشِحَّةً»: جمع شَحیح، بخلاء. آزمندان. «أَشِحَّةً عَلَیْکُمْ»: مراد این است که اهل ایثار و فداکاری از نظر جان و مال نبوده و برای تهیّه توشه و ادوات جنگی حاضر به همکاری نیستند. برخی از مفسّران فرمودهاند: مراد این است که قبل از جنگ خویشتن را دوستان و دوستداران گرم شما نشان میدهند. «یُغْشی عَلَیْهِ»: بیهوش میگردد. «سَلَقُوکُمْ»: شما را با سخنان درشت و ناهمگون میآزارند. شما را زخم زبان میزنند و میرنجانند. «حِدَادٍ»: جمع حَدید، تیز و تند. مراد تیز و بُرّان برای اذیّت و آزار دیگران است. «أَشِحَّةً عَلَیالْخَیْرِ»: آزمندان بر غنائم. بخل ورزندگان بر خیر و نعمت.]] |
|
3553 | 33 | 20 | يحسبون الأحزاب لم يذهبوا وإن يأت الأحزاب يودوا لو أنهم بادون في الأعراب يسألون عن أنبائكم ولو كانوا فيكم ما قاتلوا إلا قليلا |
| | | آنان (از شدّت خوف و هراس هنوز) گمان میکنند لشکریان احزاب نرفتهاند، و اگر احزاب بار دیگر برگردند، ایشان دوست میدارند در میان اعراب بادیهنشین، صحرانشین شوند (تا اذیّت و آزاری بدیشان نرسد، و بدین اکتفاء میکنند که از شما خبر بگیرند) و اخبار شما را جویا شوند. اگر آنان (قبلاً فرار نمیکردند و به مدینه برنمیگشتند و) در میان شما میماندند، جز مقدار کم و ناچیزی نمیجنگیدند (و آن هم برای ریا و خودنمائی) و ... [[«بَادُونَ»: جمع بادی، بادیهنشینان، صحرانشینان (نگا: حجّ / 2). «الأعْرَابِ»: ساکنان بادیه (نگا: توبه / 90).]] |
|
3554 | 33 | 21 | لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة لمن كان يرجو الله واليوم الآخر وذكر الله كثيرا |
| | | سرمشق و الگوی زیبائی در (شیوهی پندار و گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند:) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را بسیار یاد کنند. [[«أُسْوَةٌ»: قدوه و پیشوا. الگو و سرمشق. «یَرْجُو»: امیدوار باشد. بخواهد. الف زائدی در رسمالخطّ قرآنی در آخر دارد.]] |
|
3555 | 33 | 22 | ولما رأى المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله ورسوله وصدق الله ورسوله وما زادهم إلا إيمانا وتسليما |
| | | هنگامی که مؤمنان احزاب را دیدند، گفتند: این همان چیزی است که خدا و پیغمبرش به ما وعده فرموده بودند. (خدا و رسول او به ما وعده داده بودند که نخست سختیها و رنجها، و به دنبال آن خوشیها و گنجها است) و خدا و پیغمبرش راست فرمودهاند. این سختیها جز بر ایمان (به خدا) و تسلیم (قضا و قدر شدن) ایشان نمیافزاید. [[«هذا»: این محنت و گرفتاری، و پیروزی و رهائی.]] |
|
3556 | 33 | 23 | من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه ومنهم من ينتظر وما بدلوا تبديلا |
| | | در میان مؤمنان مردانی هستند که با خدا راست بودهاند در پیمانی که با او بستهاند. برخی پیمان خود را بسر بردهاند (و شربت شهادت سرکشیدهاند) و برخی نیز در انتظارند (تا کی توفیق رفیق میگردد و جان را به جان آفرین تسلیم خواهند کرد). آنان هیچ گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند (و کمترین انحراف و تزلزلی در کار خود پیدا نکردهاند). [[«قَضی نَحْبَهُ»: به نذر خود وفا کرد. مراد از نذر، موت است. یعنی جان خود را فدا کرده است و شربت شهادت را نوشیده است.]] |
|
3557 | 33 | 24 | ليجزي الله الصادقين بصدقهم ويعذب المنافقين إن شاء أو يتوب عليهم إن الله كان غفورا رحيما |
| | | هدف این است که خداوند صادقان را به خاطر صدقشان پاداش بدهد، و منافقان را هر گاه بخواهد عذاب کند، و یا (اگر توبه کنند) ببخشد و توبهی ایشان را بپذیرد. چرا که خداوند آمرزگار و مهربان است. [[«بِصِدْقِهِمْ»: به سبب صدق و راستیشان.]] |
|