بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
3474315أولئك على هدى من ربهم وأولئك هم المفلحون
آنان هدایت پروردگارشان را فرا چنگ آورده‌اند و ایشان قطعاً رستگارند. [[«أُولئِکَ عَلی هُدیً ...»: (نگا: بقره / 5).]]
3475316ومن الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم ويتخذها هزوا أولئك لهم عذاب مهين
در میان مردم کسانی هستند که خریدار سخنان پوچ و یاوه‌اند تا با چنین سخنانی (بندگان خدا را) جاهلانه از راه خدا منحرف و سرگشته سازند و آن را مسخره کنند. آنان عذاب خوار و رسوا کننده‌ای دارند. [[«لَهْوَ الْحَدیثِ»: سخنانی که انسان را غافل از چیزهای سودمند دنیوی و اخروی کند. مانند: خرافات، افسانه‌های بیفایده، حرفهای مضحک، و آوازهای جلف.]]
3476317وإذا تتلى عليه آياتنا ولى مستكبرا كأن لم يسمعها كأن في أذنيه وقرا فبشره بعذاب أليم
هنگامی که آیات ما بر ایشان خوانده می‌شود، مستکبرانه روی برمی‌گردانند و می‌روند. انگار آنها را نشنیده‌اند. گوئی در گوشهایشان سنگینی است. ایشان را به عذاب دردناکی مژده بده. [[«مُسْتَکْبِراً»: متکبّرانه. خود بزرگ‌بینانه. «وَقْراً»: سنگینی.]]
3477318إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات لهم جنات النعيم
کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته و بایسته بکنند، باغهای پرنعمت بهشت از آن ایشان است. [[«جَنَّاتُ النَّعِیمِ»: (مائده / 65، حجّ / 56).]]
3478319خالدين فيها وعد الله حقا وهو العزيز الحكيم
جاودانه در آن خواهند ماند. این وعده‌ی مسلّم الهی است، وعده‌ای تخلّف‌ناپذیر. (خداوند نه وعده‌ی دروغین می‌دهد، و نه از وفای به وعده‌های خود عاجز است، چرا که) او عزیز و قدرتمند، و حکیم و آگاه است. [[«وَعْدَاللهِ حَقّاً»: (وَعْدَ) و (حَقّاً) مفعول مطلق بوده و تقدیر چنین است: وَعَدَاللهُ ذلِکَ وَعْداً، وَ أَحَقَّ ذلِکَ حَقّاً.]]
34793110خلق السماوات بغير عمد ترونها وألقى في الأرض رواسي أن تميد بكم وبث فيها من كل دابة وأنزلنا من السماء ماء فأنبتنا فيها من كل زوج كريم
خداوند آسمانها را بدون ستونی که قابل رؤیت (برای شما) باشد آفریده است، و در زمین کوههای استواری را پراکنده است، تا زمین شما را نلرزاند و سراسیمه نگرداند، و در زمین انواع جنبندگان را پخش و پراکنده کرده است. و از آسمان آب فرو فرستاده‌ایم و با آن اقسام گوناگونی از گیاهان پرارزش را رویانده‌ایم. [[«بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا»: (نگا: رعد / 2). «رَوَاسِیَ»: (نگا: رعد / 3، نحل / 15). «أَن تَمِیدَ بِکُمْ»: (نگا: نحل / 15، انبیاء / 31). «بَثَّ»: زیاد و فراوان و پخش و پراکنده کرد (نگا: نساء / 1). «زَوْجٍ»: صنف. نوع (نگا: انعام / 143). «کَرِیمٍ»: زیبا و سودمند (نگا: انفال / 4).]]
34803111هذا خلق الله فأروني ماذا خلق الذين من دونه بل الظالمون في ضلال مبين
اینها (که می‌نگرید و می‌بینید) آفریده‌های خدایند، شما به من نشان دهید آنانی که جز خدایند چه چیز را آفریده‌اند؟ (تا شایستگی پرستش و شراکت در الوهیّت را داشته باشند). بلکه ستمگران (کفرپیشه) در گمراهی آشکاری هستند. [[«هذا»: این مخلوقات و موجودات جهان هستی، اعم از انسان و نبات و حیوان و زمین و سایر کرات. «مِن دُونِهِ»: بجز خدا. سوای خدا.]]
34813112ولقد آتينا لقمان الحكمة أن اشكر لله ومن يشكر فإنما يشكر لنفسه ومن كفر فإن الله غني حميد
ما به لقمان فرزانگی بخشیدیم (و بدو دستور دادیم) که خدا را سپاسگزاری کن و (بدان که) هر کس سپاسگزاری کند، به سود خویش سپاسگزاری می‌کند، و هر کس ناسپاسی کند (به خود زیان می‌رساند نه به خدا) چرا که خدا بی‌نیاز و ستوده است. [[«لُقْمَانَ»: نام شخصی صالح و فهمیده و فاضل و آگاهی است که تاریخ زندگانی او روشن نیست. برخی او را پبغمبر پروردگار، و گروهی وی را فرزانه‌ای پرهیزگار می‌دانند. «الْحِکْمَةَ»: نبوّت. فرزانگی. حکمت اصابه در قول و عمل، و اتقان در امور است. به عبارت دیگر، حکمت مجموعه فضائلی است که دارنده آن در پرتو آن هر کاری را در جای خود انجام می‌دهد و هر سخنی را در موقع مناسب اداء می‌کند. «أَنْ»: حرف تفسیریّه است. چرا که شکرگزاری عین حکمت، و حکمت عین شکرگزاری است. «کَفَرَ»: کافر شد. کفران نعمت کرد. «حَمِیدٌ»: ستوده توسّط فرشتگان و همه ذرّات موجودات (نگا: ابراهیم / 8).]]
34823113وإذ قال لقمان لابنه وهو يعظه يا بني لا تشرك بالله إن الشرك لظلم عظيم
(یادآور شو) زمانی را که لقمان به پسرش گفت - در حالی که او را پند می‌داد - پسر عزیزم! (چیزی و کسی را) انباز خدا مکن، واقعاً شرک ستم بزرگی است. [[«بُنَیَّ»: مصغّر ابن است و به (ی) متکلّم اضافه شده است.]]
34833114ووصينا الإنسان بوالديه حملته أمه وهنا على وهن وفصاله في عامين أن اشكر لي ولوالديك إلي المصير
ما به انسان درباره‌ی پدر و مادرش سفارش کرده‌ایم (که در حق ایشان نیک باشد و نیکی کند، به ویژه مادر، چرا که) مادرش بدو حامله شده است و هر دم به ضعف و سستی تازه‌ای دچار آمده است. پایان دوران شیرخوارگی او دو سال است (و در این دو سال نیز، کودک شیر، یعنی شیره‌ی جان مادر را می‌نوشد. مادر در این مدّت 33 ماهه‌ی حمل و شیرخوارگی، مهمّترین خدمات و بزرگترین فداکاری را مبذول می‌دارد. لذا به انسان توصیه‌ی ما این است) که هم سپاسگزار من و هم سپاسگزار پدر و مادرت باش، و (بدان که سرانجام) بازگشت به سوی من است (و نیکان را جزا و بدان را سزا می‌دهم). [[«حَمَلَتْهُ»: بدو حامله شده است و باردار گشته است. «وَهْناً»: ضعف و سستی. حال (أُمّ) است، یعنی ذاتَ وَهْنٍ. یا مفعول مطلق فعل محذوف است و جمله حال است، و تقدیر چنین است: تَهِنُ وَهْناً. «وَهْناً عَلی وَهْنٍ»: ضعفها و سستیهای پیاپی و پشت سرهم. «فِصَالُ»: از شیر بریدن. پایان دوران شیرخوارگی (نگا: احقاف / 15). «عَامَیْنِ»: دو سال (نگا: بقره / 233).]]


0 ... 337.3 338.3 339.3 340.3 341.3 342.3 343.3 344.3 345.3 346.3 348.3 349.3 350.3 351.3 352.3 353.3 354.3 355.3 356.3 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

451734705588282650564349452749641983221