بسم الله الرحمن الرحيم

نتائج البحث: 6236
ترتيب الآيةرقم السورةرقم الآيةالاية
32782826قالت إحداهما يا أبت استأجره إن خير من استأجرت القوي الأمين
یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر من! او را استخدام کن. چرا که بهترین کسی را که باید استخدام کنی شخصی است که نیرومند و درستکار باشد. [[«یَآ أَبَتِ» ای پدر من! (نگا: یوسف / 4 و 100، مریم / 42 - 45). «إِسْتَأْجِرْهُ»: او را اجیر کن. او را به کار گمار. «إِسْتَأْجَرْتَ»: اجیر کرده‌ای. به کار گمارده‌ای. ذکر فعل به صورت ماضی و اراده معنی به صورت مضارع، اشاره دارد به این که، او آزموده و شناخته شده می‌باشد. «الْقَوِیُّ»: خبر (إِنَّ) است.]]
32792827قال إني أريد أن أنكحك إحدى ابنتي هاتين على أن تأجرني ثماني حجج فإن أتممت عشرا فمن عندك وما أريد أن أشق عليك ستجدني إن شاء الله من الصالحين
(شعیب - پدر آن دو دختر - به موسی) گفت: من می‌خواهم یکی از این دو دخترم را به ازدواج تو درآورم، به این شرط که هشت سال برای من کار کنی. سپس اگر هشت سال را به ده سال تمام برسانی، محبّتی کرده‌ای، (و این دو سال اضافه بر تو واجب نیست. به هر حال) من نمی‌خواهم بر تو سختگیری کنم (و تو را به درازترین مدّت وا دارم). اگر خدا بخواهد مرا از زمره‌ی نیکان خواهی یافت (و خواهی دید که من به عهد خود وفا می‌کنم). [[«تَأْجُرَنِی»: برای من کار کنی. خویشتن را کارگر من گردانی. «حِجَجٍ»: جمع حِجَّة، سالها. «مِنْ عِندِکَ»: از بزرگواری خودت است. کاری است که به اختیار خود می‌کنی.]]
32802828قال ذلك بيني وبينك أيما الأجلين قضيت فلا عدوان علي والله على ما نقول وكيل
(موسی پذیرفت و) گفت: این قراردادی میان من و تو است. البتّه هر کدام از این دو مدّت را برآوردم (به عهد خود وفا کرده‌ام، و از من خواسته نمی‌شود که بیش از آن کار کنم) و بر من ستم نمی‌گردد. خدا هم بر آنچه ما می‌گوئیم شاهد و گواه است. [[«الأجَلَیْنِ»: دو مدّت. دو سرانجام. «لا عُدْوَانَ عَلَیَّ»: نباید به من ستم شود و بر مدّت افزوده گردد. گناهی بر من نیست، چرا که زمان کار خود را به پایان برده‌ام. «وَکِیلٌ»: شاهد و گواه. کسی که کار بدو واگذار می‌شود و حافظ مردمان و مسؤول کار آنان است.]]
32812829فلما قضى موسى الأجل وسار بأهله آنس من جانب الطور نارا قال لأهله امكثوا إني آنست نارا لعلي آتيكم منها بخبر أو جذوة من النار لعلكم تصطلون
هنگامی که موسی مدّت را به پایان رسانید و همراه خانواده‌اش (از مدین به سوی مصر) حرکت کرد، در جانب کوه طور آتشی را دید به خانواده‌اش گفت: بایستید. من آتشی می‌بینم. شاید از آنجا خبری (از راه) یا شعله‌ای از آتش برای شما بیاورم تا خویشتن را بدان گرم کنید. [[«قَضی»: بسر برد. «أَهْلِ»: خانواده. همسر و سایر همراهان. «آنَسَ»: دید. مشاهده کرد (نگا: طه / 10، نمل / 7). «جَذْوَةٍ»: اخگر سوزان. شعله آتش. «تَصْطَلُونَ»: خود را با آتش گرم کنید (نگا: نمل / 7).]]
32822830فلما أتاها نودي من شاطئ الواد الأيمن في البقعة المباركة من الشجرة أن يا موسى إني أنا الله رب العالمين
هنگامی که موسی به کنار آتش آمد، از ناحیه‌ی سرزمین راست (خود) در منطقه‌ی مبارکی (چون کوه طور) از میان یک درخت ندا داده شد: ای موسی! من یزدانم، پروردگار جهانیان. [[«شَاطِئِ»: ساحل. کناره. «الْوِادِی»: (نگا: طه / 12). «الأیْمَنِ»: طرف راست. میمون و مبارک (نگا: تفسیر قاسمی). «مِنَ الشَّجَرَةِ»: از میان درخت. از سوی درخت.]]
32832831وأن ألق عصاك فلما رآها تهتز كأنها جان ولى مدبرا ولم يعقب يا موسى أقبل ولا تخف إنك من الآمنين
و عصای خود را بینداز. وقتی که موسی دید که همسان ماری با سرعت و شدّت حرکت می‌کند، پشت کرد و پای به فرار گذاشت و پشت سر خود را نگاه نکرد. (بار دیگر ندا داده شد:) ای موسی! برگرد و نترس که تو از زمره‌ی افرادی هستی که (از مخاوف و مکاره) در امانند. [[«جَآنٌّ»: (نگا: نمل / 10). «أَقْبِلْ»: رو کن. بیا. «الآمِنِینَ»: جمع آمِن، در امن و امان.]]
32842832اسلك يدك في جيبك تخرج بيضاء من غير سوء واضمم إليك جناحك من الرهب فذانك برهانان من ربك إلى فرعون وملئه إنهم كانوا قوما فاسقين
دست خود را به گریبانت فرو ببر، بدون این که به عیب و نقصی (همچون بیماری برص مبتلا باشد) سفید و رخشان (بسان ماه تابان) بیرون می‌آید، و دستهایت را برای زدودن خوف و هراس به سوی خود (بیار و آنها را) جمع کن (و بر سینه‌ات بگذار، تا آرامش خویش را بازیابی). چرا که این دو (یعنی قلب عصا به اژدها، و ید بیضاء) دو دلیل قاطع و حجّت واضح پروردگارت برای فرعون و اطرافیان او است. بی‌گمان آنان گروهی هستند که گناهکار (و خارج از فرمان پروردگار) می‌باشند. [[«أُسْلُکْ»: داخل گردان. فرو ببر (نگا: مدّثّر / 42، حاقّه / 32، مؤمنون / 27). «أُضْمُمْ»: جمع گردان. «جَنَاحَ»: بال. در اینجا مراد دست و ساعد و بازو است که برای انسان به منزله بال پرندگان است. «الرَّهْبِ»: خوف و هراس. «أُضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ»: دستهایت را جمع و بر سینه‌ات بگذار تا قلبت آرامش خود را بازیابد. قاطع و جدّی باش و در ادای مسؤولیّت رسالت از هیچ مقام و هیچ قدرتی ترس و وحشت نداشته باش. «ذَانِکَ»: این دو تا. مراد تبدیل عصا به اژدها و ید بیضاء است. «بُرْهَانَانِ»: دو دلیل قاطع و واضح.]]
32852833قال رب إني قتلت منهم نفسا فأخاف أن يقتلون
گفت: پروردگارا! من از آنان کسی را کشته‌ام و می‌ترسم که مرا بکشند (و این مأموریّت ناتمام بماند). [[«نَفْساً»: کسی. فردی.]]
32862834وأخي هارون هو أفصح مني لسانا فأرسله معي ردءا يصدقني إني أخاف أن يكذبون
برادرم هارون که از من زبان بلیغ‌تر و فصیح‌تری دارد با من بفرست تا یاور من بوده و (با توضیح گفتارم برای دیگران و پاسخگوئی روشن به شبهات ایشان) مرا تصدیق نماید. چرا که می‌ترسم تکذیبم کنند و دروغگویم نامند. [[«رِدْءاً»: یاور و مددکار. «یُصَدِّقُنِی»: مراد این است که با توضیح گفتارم و ردّ شبهات دیگران، راستی و درستی من روشن شود.]]
32872835قال سنشد عضدك بأخيك ونجعل لكما سلطانا فلا يصلون إليكما بآياتنا أنتما ومن اتبعكما الغالبون
(خدا درخواست موسی را پذیرفت و بدو) گفت: ما بازوان تو را به وسیله‌ی برادرت (هارون) تقویت و نیرومند خواهیم کرد، و به شما سلطه و برتری خواهیم داد، و لذا به سبب (قدرت) معجزات ما آنان به شما دسترسی نمی‌یابند و بر شما پیروز نمی‌گردند. بلکه شما و پیروانتان چیره و پیروزید. [[«سَنَشُدُّ»: محکم و استوار خواهیم کرد. قوّت و قدرت خواهیم داد. «عَضُدَ»: بازو. تقویت بازو، کنایه از تقویت و پشتیبانی شخص است. «سُلْطَاناً»: سلطه و شوکت. تسلّط و قدرت. «أَنتُمَا»: مبتدا است. «أَنتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ»: (نگا: مجادله / 21).]]


0 ... 317.7 318.7 319.7 320.7 321.7 322.7 323.7 324.7 325.7 326.7 328.7 329.7 330.7 331.7 332.7 333.7 334.7 335.7 336.7 ... 623

إنتاج هذه المادة أخد: 0.02 ثانية


المغرب.كووم © ٢٠٠٩ - ١٤٣٠ © الحـمـد لله الـذي سـخـر لـنا هـذا :: وقف لله تعالى وصدقة جارية

562231034562652155017292751255222573313