نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3198 | 27 | 39 | قال عفريت من الجن أنا آتيك به قبل أن تقوم من مقامك وإني عليه لقوي أمين |
| | | عفریتی از جنیان گفت من پیش از آنکه از جایت برخیزی آن را به نزد تو میآورم، و من بر این کار توانا و درستکارم |
|
3199 | 27 | 40 | قال الذي عنده علم من الكتاب أنا آتيك به قبل أن يرتد إليك طرفك فلما رآه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربي ليبلوني أأشكر أم أكفر ومن شكر فإنما يشكر لنفسه ومن كفر فإن ربي غني كريم |
| | | کسی که از "علم کتاب" بهرهای داشت گفت من پیش از آنکه چشمت را برهم زنی آن را به نزدت میآورم [پذیرفت و آورد] و چون [سلیمان] آن را در نزد خویش مستقر دید، گفت این از فضل پروردگار من است که میآزمایدم که آیا شکر میورزم یا کفران، و هر کس شکرورزد جز این نیست که به سود خویش شکرورزیده است و هر کس کفران کند، پروردگارم بینیاز و بخشنده است |
|
3200 | 27 | 41 | قال نكروا لها عرشها ننظر أتهتدي أم تكون من الذين لا يهتدون |
| | | [سلیمان] گفت تختش را در دید او ناشناخته کنید، تا بنگریم که به آن پی میبرد یا از کسانی است که پی نمیبرند |
|
3201 | 27 | 42 | فلما جاءت قيل أهكذا عرشك قالت كأنه هو وأوتينا العلم من قبلها وكنا مسلمين |
| | | و چون [بلقیس] آمد به او گفته شد آیا تخت تو این چنین است؟ گفتگویی همان است، و پیش از این، به ما علم [به حقانیت سلیمان] داده شده است و ما فرمانبردار بودهایم |
|
3202 | 27 | 43 | وصدها ما كانت تعبد من دون الله إنها كانت من قوم كافرين |
| | | و آنچه به جای خدا میپرستید، او را [از ایمان به خدا] باز داشته بود، که او [در آغاز] از قوم کافران بود |
|
3203 | 27 | 44 | قيل لها ادخلي الصرح فلما رأته حسبته لجة وكشفت عن ساقيها قال إنه صرح ممرد من قوارير قالت رب إني ظلمت نفسي وأسلمت مع سليمان لله رب العالمين |
| | | به او گفته شد وارد قصر شو، و چون آن را دید پنداشت که برکه آبی است، و از دو ساق پایش جامه برداشت [سلیمان] گفت آن قصری صاف و صیقلی از آبگینههاست [و آب نیست] [بلقیس] گفت پروردگارا بر خود ستم کردهام و اینک همراه سلیمان در برابر خداوند که پروردگار جهانیان است فرمانبردارم |
|
3204 | 27 | 45 | ولقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم صالحا أن اعبدوا الله فإذا هم فريقان يختصمون |
| | | و به راستی به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم، که خداوند را بپرستید، آنگاه به دو گروه ستیزهجو تقسیم شدند |
|
3205 | 27 | 46 | قال يا قوم لم تستعجلون بالسيئة قبل الحسنة لولا تستغفرون الله لعلكم ترحمون |
| | | [صالح] گفت ای قوم من چرا عذاب را پیش از رحمت، به شتاب میطلبید، چرا از خداوند آمرزش نمیخواهید، باشد که مشمول رحمت شوید |
|
3206 | 27 | 47 | قالوا اطيرنا بك وبمن معك قال طائركم عند الله بل أنتم قوم تفتنون |
| | | گفتند ما به تو و همراهانت فال بد زدهایم گفت فال شما با خداست، بلکه شما قومی هستید که در معرض آزمونید |
|
3207 | 27 | 48 | وكان في المدينة تسعة رهط يفسدون في الأرض ولا يصلحون |
| | | و در شهر نه تن بودند که در آن سرزمین به فساد میپرداختند و هیچکار شایستهای نمیکردند |
|