نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
3192 | 27 | 33 | قالوا نحن أولو قوة وأولو بأس شديد والأمر إليك فانظري ماذا تأمرين |
| | | گفتند: ما از هر لحاظ قدرت و قوّت داریم و در جنگ تند و سرسخت میباشیم. فرمان فرمانِ تو است، بنگر که چه فرمان میدهی. [[«أُولُوا»: صاحبان. دارندگان. «بَأْسٍ»: شدّت و حدّت جنگ. «الأمْرُ إِلَیْکَ»: اختیار کار در دست تو است. فرمان فرمانِ تو است.]] |
|
3193 | 27 | 34 | قالت إن الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها وجعلوا أعزة أهلها أذلة وكذلك يفعلون |
| | | گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقهی آبادی شوند، آن را به تباهی و ویرانی میکشانند و عزیزان اهل آنجا را خوار و پست میگردانند. اصلاً پیوسته شاهان چنین میکنند. [[«قَرْیَةً»: شهر و دیار. «أَعِزَّةَ»: جمع عزیز، بزرگان و مقتدران. «أَذِلَّةً»: جمع ذلیل، خواران و کوچکان. ملکه سبا با بیان این مطالب خواست عطش جنگ سپاهیان را فرو نشاند، و عاقبتِ دائمی جنگ را جلو چشمانشان مجسّم گرداند.]] |
|
3194 | 27 | 35 | وإني مرسلة إليهم بهدية فناظرة بم يرجع المرسلون |
| | | من (برای صلح و ساز و جلوگیری از خرابیها و خونریزیها، هیئتی را) به پیش آنان میفرستم همراه با تحفهای تا ببینم فرستادگان (ما از پذیرش ارمغان یا نپذیرفتن آن، و چیزهای دیگر) چه خبری با خود میآورند (تا برابر آن عمل کنیم). [[«مُرْسِلَةٌ»: فرستنده. «هَدِیَّةٍ»: تحفه. ارمغان. پیشکش. «ناظِرَةٌ»: نگاه کننده.]] |
|
3195 | 27 | 36 | فلما جاء سليمان قال أتمدونن بمال فما آتاني الله خير مما آتاكم بل أنتم بهديتكم تفرحون |
| | | هنگامی که (رئیس و گویندهی فرستادگان) به پیش سلیمان رسید (و هدیّه را تقدیم داشت، سلیمان شاکرانه) گفت: میخواهید مرا از لحاظ دارائی و اموال کمک کنید (و با آن فریبم دهید؟!). چیزهائی را که خدا به من عطاء فرموده است بسی ارزشمند و بهتر از چیزهائی است که خدا به شما داده است. (و من نیازی بدین اموال ندارم). بلکه این شمائید که (نیازمند دارائی و اموال هستید و) به هدیّهی خود شادمان و خوشحالید. (زیرا شما تنها به بودن این دنیا معتقدید و سخت به وسائل زندگی و رفاه آن دل بستهاید. ولی ما بدین جهان و آن جهان باور داریم، و اینجا را پلی برای رسیدن به سعادت آنجا میدانیم). [[«جَآءَ»: ذکر فعل به صورت مفرد با توجّه به سردسته و گوینده فرستادگان است. «قَالَ»: حضرت سلیمان به عنوان تحدّث به نعمت خدا و برشمردن الطاف او، شاکرانه گفت. «تَفْرَحُونَ»: شادمان میشوید (نگا: آلعمران / 188). مغرور میگردید (نگا: هود / 10، قصص / 76).]] |
|
3196 | 27 | 37 | ارجع إليهم فلنأتينهم بجنود لا قبل لهم بها ولنخرجنهم منها أذلة وهم صاغرون |
| | | به سوی ایشان بازگرد (و بدیشان بگو که) ما با لشکرهائی به سراغ آنان میآئیم که قدرت مقابلهی با آنها را نداشته باشند، و ایشان را از آن (شهر و دیار سبا) به گونهی خوار و زار در عین حقارت بیرون میرانیم. [[«إِرْجِعْ»: برگرد ای رئیس گروه اعزامی بلقیس! «قِبَلَ»: توانائی. تاب مقاومت. «صَاغِرُونَ»: (نگا: توبه / 29، اعراف / 13 و 119، یوسف / 32).]] |
|
3197 | 27 | 38 | قال يا أيها الملأ أيكم يأتيني بعرشها قبل أن يأتوني مسلمين |
| | | (سلیمان خطاب به حاضران) گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما میتواند تخت او را پیش من حاضر آورد، قبل از آن که آنان نزد من بیایند و تسلیم شوند (تا بدین وسیله با قدرت شگرفی رویاروی گردند و دعوت ما را بپذیرند). [[«یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا»: تخت بلقیس را برای من میآورد.]] |
|
3198 | 27 | 39 | قال عفريت من الجن أنا آتيك به قبل أن تقوم من مقامك وإني عليه لقوي أمين |
| | | عفریتی از جنّیان گفت: من آن را برای تو حاضر میآورم پیش از این که (مجلس به پایان برسد و) تو از جای برخیزی. و من بر آن توانا و امین هستم. [[«عِفْرِیتٌ»: نیرومندترین جنّیان. دیو قوی و درشت هیکل. سرگذشت سلیمان پر از شگفتیها و خارق عادات است، و از جمله اطاعت جنّیها از او و انجام کارهای شگفت برای او است (نگا: سبأ / 12، ص / 35). «آتِی ...»: میآورم. آورنده. این واژه میتواند فعل مضارع و متکلّم وحده، و یا این که اسم فاعل (إتیان) باشد. «أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ»: مراد پایان یافتن مجلس است.]] |
|
3199 | 27 | 40 | قال الذي عنده علم من الكتاب أنا آتيك به قبل أن يرتد إليك طرفك فلما رآه مستقرا عنده قال هذا من فضل ربي ليبلوني أأشكر أم أكفر ومن شكر فإنما يشكر لنفسه ومن كفر فإن ربي غني كريم |
| | | کسی که علم و دانشی از کتاب داشت گفت: من تخت (بلقیس) را پیش از آن که چشم بر هم زنی، نزد تو خواهم آورد. هنگامی که سلیمان تخت را پیش خود آماده دید، گفت: این از فضل و لطف پروردگار من است. (این همه قدرت و نعمت به من عطاء فرموده است) تا مرا بیازماید که آیا شکر (نعمت) او را بجا میآورم یا ناسپاسی میکنم. هر کس که سپاسگزاری کند تنها به سود خویش سپاسگزاری میکند، و هر کس که ناسپاسی کند، پروردگار من بینیاز (از سپاس او و) صاحب کرم است (و سفرهی کریمانهی انعام خود را از شکرگزار و ناشکر قطع نمیکند). [[«قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ»: مراد کسی است که مرد خدا بوده و دانش فراوان و عمیقی از کتاب فراچنگ آورده است. بعضی نام این شخص محترم را آصف ابن برخیا ذکر کردهاند. برخی از مفسّران چنین شخص مقتدر و فرزانهای را خود سلیمان میدانند که خطاب به عفریت مذکور میگوید: من آن را در آن واحد حاضر میآورم (نگا: تفسیرهای المراغی و عبدالکریم خطیب). «الْکِتَابِ»: روشن نیست چه کتابی است. برخی آن را لوح محفوظ میدانند. «یَرْتَدَّ»: برگردد. مراد چشم برهم نهادن است. «طَرْف»: چشم. مراد پلک بالا است. کنایه از سرعت است. «یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ»: مراد این است که نفع شکرگزاری عائد خود سپاسگزار میگردد.]] |
|
3200 | 27 | 41 | قال نكروا لها عرشها ننظر أتهتدي أم تكون من الذين لا يهتدون |
| | | (سلیمان) گفت: تخت او را (با تغییرات محلّ برخی از زینت آلات و رنگ و روغن ظاهری) ناشناخته کنید، تا ببینیم متوجّه میشود (که تخت او است) یا جزو کسانی خواهدبود که پی نمیبرند (که این خود آن تخت است). [[«نَکِّرُوا»: ناشناخته کنید و بدو نگوئید. تغییر شکل دهید. مراد جابهجائی برخی از لونها و رنگها است. «أَتَهْتَدِی»: آیا پی میبرد؟ آیا متوجّه تخت خود میشود؟]] |
|
3201 | 27 | 42 | فلما جاءت قيل أهكذا عرشك قالت كأنه هو وأوتينا العلم من قبلها وكنا مسلمين |
| | | هنگامی که او بدانجا رسید (و تخت خود را با وجود آن همه مسافت و درهای بسته و محافظان کاخ سلطنت، مشاهده کرد و بدان خیره شد، از سوی یکی از همراهان بدو) گفته شد: آیا تخت تو این گونه است (و این همان تخت نیست؟) گفت: انگار این همان است! امّا پیش از این (معجزه) هم (با مشاهدهی کار هدهد و شنیدن چیزهائی از قاصدان خود، از حقّانیّت سلیمان) آگاهی یافته و از زمرهی منقادان و تسلیم شدگان بودهایم (و چندان نیازی به این معجزهی جدید نبود). [[«أُوتِینَا الْعِلْمَ»: آگاهی یافته بودیم. به قدرت خدا و صدق نبوّت سلیمان پی برده بودیم. «مِن قَبْلِهَا»: پیش از این معجزه، مرجع ضمیر (معجزه) یا (حاله) است که مراد حاضر آوردن تخت بلقیس است.]] |
|