نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2909 | 25 | 54 | وهو الذي خلق من الماء بشرا فجعله نسبا وصهرا وكان ربك قديرا |
| | | خدا است که از آب (مَنی) انسانها را آفریده است و ایشان را به (دو گروه) ذُکور و إناث تبدیل کرده است، و پروردگار تو همواره (بر انجام هر چه بخواهد) توانا بوده و هست. [[«الْمَآءِ»: مراد از آب، نطفه است. میتواند آب معمولی باشد. یعنی انسانِ نخستین، از آب آفریده شده، و پیدایش تمام افراد انسان از آب نطفه است، و حتّی آب مهمترین ماده ساختمان بدن انسان را تشکیل میدهد. «نَسَباً»: خویشاوندی حاصل از جهت مردان. «صِهْراً»: خویشاوندی حاصل از جهت زنان. مراد از (نَسَباً و صِهْراً) دو دسته نر و ماده، یعنی مردان و زنان است (نگا: نجم / 45 و 46، قیامت / 39).]] |
|
2910 | 25 | 55 | ويعبدون من دون الله ما لا ينفعهم ولا يضرهم وكان الكافر على ربه ظهيرا |
| | | مشرکان معبودهائی جز خدا را پرستش میکنند که نه سودی به آنان میرسانند و نه زیانی. کافران پیوسته در راه سرکشی از پروردگارشان همدیگر را پشتیبانی میکنند. [[«الْکَافِر»: جنس کفّار. «عَلی رَبِّهِ»: بر ضدّ پروردگارش. مراد این است که کافران در مسیر انحراف از راه خدا تنها نیستند و بر ضدّ آئین خدا یکدیگر را تقویت و نیروهائی را بسیج مینمایند (نگا: اعراف / 202). در نظر پروردگارش. «ظَهِیراً»: پشتیبان. یاور شیطان و دیگر کافران در راه معصیت و سرکشی از یزدان. خوار و ذلیل (نگا: تفسیر المراغی و آلوسی و زادالمسیر). در صورت دوم معنی (وَ کَانَ الْکَافِرُ عَلی رَبِّهِ ظَهِیراً) چنین است: کافر در نظر خدایش ناچیز و بیارزش است.]] |
|
2911 | 25 | 56 | وما أرسلناك إلا مبشرا ونذيرا |
| | | ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده (ی مؤمنان به بهشت) و بیم دهنده (ی کافران به دوزخ، به سوی مردم) نفرستادهایم. [[«مُبَشِّراً»: مژدهرسان.]] |
|
2912 | 25 | 57 | قل ما أسألكم عليه من أجر إلا من شاء أن يتخذ إلى ربه سبيلا |
| | | بگو: من در برابر ابلاغ این آئین هیچ گونه پاداشی از شما مطالبه نمیکنم. تنها پاداش من این است که کسی - اگر خواست - راه به سوی پروردگارش در پیش گیرد (و در مسیری که منتهی به رضا و رحمت و پاداش فراوان یزدان است گام بردارد). [[«قُلْ مَآ أَسْأَلُکُمْ»: مراد این است که در برابر تبلیغ دین خدا، پولی از شما نمیخواهم و برای دریافت چیزی چنین کاری را نمیکنم. «إِلاّ مَن شَآءَ»: جز این را که کسی به اختیار خود این آئین را بپذیرد و گام به سوی خدا بردارد و راه خدا در پیش گیرد. استثناء منقطع است، و (إِلاّ) به معنی (لکِنَّ) است. برخی هم گفتهاند استثناء متّصل است و تقدیر چنین است: مَآ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاّ أَجْرَ مَنْ آمَنَ، أَیْ إِلاّ الأجْرَ الْحَاصِلَ مِنْ إِیمانِهِ؛ فَإِنَّ الدَّالَّ عَلَیالْخَیْرِ کَفَاعِلِهِ ... یعنی تنها اجر و پاداش من هدایت شما است، آن هم از روی اراده و اختیار نه اکراه و اجبار.]] |
|
2913 | 25 | 58 | وتوكل على الحي الذي لا يموت وسبح بحمده وكفى به بذنوب عباده خبيرا |
| | | و (در همهی امور) بر خداوندی تکیه کن که همیشه زنده است و هرگز نمیمیرد، و حمد و ثنای او را به جای آور (و بدان تو عهده دار ایمان یا کفر مردمان نیستی و خدا همگان را میپاید) و همین کافی است که خداوند از گناهان بندگانش آگاه است (و هیچ گونه گناهی از دید او مخفی نمیماند). [[«الْحَیِّ»: (نگا: بقره / 255، آلعمران / 2، طه / 111). «کَفی بِهِ»: او کافی و بسنده است.]] |
|
2914 | 25 | 59 | الذي خلق السماوات والأرض وما بينهما في ستة أيام ثم استوى على العرش الرحمن فاسأل به خبيرا |
| | | آن کسیکه آسمانها و زمین را و همهی چیزهای میان آن دو را در شش دوره آفریده است، و آن گاه بر تخت (فرماندهی و ادارهی امور جهان) نشسته است (و کار و بار کائنات را با دست قدرت خود چرخانده است و پیوسته مراقب احوال و اوضاع عالم بوده است). او دارای رحمت فراوان و فراگیر است (و رحمت عام وی همهی موجودات را دربر گرفته است و مطیع و عاصی و مؤمن و کافر بر این خوان یغما نشستهاند اگر میخواهی از ادوار آفرینش هستی باخبر گردی) پس از شخص بسیار آگاه و فرزانه بپرس. [[«سِتَّةِ أَیَّامٍ ... ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ»: (نگا: اعراف / 54). «الرَّحْمنُ»: دارای رحمت فراگیر. خدائی که دارای رحمت عظیم و لطف عمیم است. خبر مبتدای محذوف است و در حقیقت وصف دیگری برای (الْحَیِّ) است، و بنا به قاعده قطع تابعیّت، مرفوع شده است. «فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً»: درباره آن آفرینش و نیاز جهان به آفریدگار رحمان از دانشمند فرزانهای بپرس تا از آن تو را مطّلع سازد. چه بسا اشاره به این باشد که در پرتو پیشرفت علوم خدا شناخته میگردد و پرده از چگونگی پیدایش جهان و ادوار آن برداشته میشود. چنان که امروزه پیدایش یکجا و ناگهانی مجموعه جهان از عدم را پنج بیلیون سال پیش تخمین میزنند (نگا: اللهُ یَتجَلّی فی عَصْرِ الْعِلْمِ، صفحه 27، مقاله دکتر ادوارد لوترکیسیل، و صفحه 85، مقاله دکتر رونالد روبرتکار). برخی ضمیر (ه) را به (الله) برمیگردانند. یعنی از من که خدایم بپرس، چرا که من آگاه و آشنایم. آگاهانه از آن آفرینش و نیاز جهان به آفریدگار جهان پرسوجو و بحث و فحص کن و تحقیق در این باره برایت مهمّ باشد. «خَبِیراً»: مفعول یا حال است.]] |
|
2915 | 25 | 60 | وإذا قيل لهم اسجدوا للرحمن قالوا وما الرحمن أنسجد لما تأمرنا وزادهم نفورا |
| | | هنگامی که به کافران گفته میشود: برای خداوند رحمان (که سراسر وجود شما غرق رحمت او است، کرنش ببرید و) سجده کنید. (از روی کبر و غرور و از سر استهزاء و تمسخر) میگویند: رحمان چه چیز است؟ (ما که او را نمیشناسیم تا برایش سجده برده و پرستش کنیم). آیا ما برای چیزی سجده کنیم (و پرستش نمائیم) که تو به ما دستور میدهی؟ (مگر ما به سخن تو گوش میدهیم و فرمان تو را میپذیریم؟! امر به سجده در آن بیماردلان اثر معکوس میگذارد) و بر نفرت و گریز ایشان (از پذیرش ایمان) میافزاید. [[«مَاالرَّحْمَنُ؟»: رحمان چیست؟ مراد این است که تمسخر و تفرعن میکردند و همچون فرعون رفتار مینمودند که تجاهلکنان به موسی میگفت: وَ مَا رَبُّ الْعَالَمِینَ؟! (نگا: شعراء / 23). «زَادَ»: فاعل آن امر به سجده یا ذکر واژه رحمان است. «نُفُوراً»: بیزاری و گریز (نگا: إسراء / 41 و 46).]] |
|
2916 | 25 | 61 | تبارك الذي جعل في السماء بروجا وجعل فيها سراجا وقمرا منيرا |
| | | پاینده و بزرگوار خدای رحمانی است که در آسمان برجهائی را به وجود آوردهاست و در آن، چراغ (فروزان خورشید) و ماه تابان را ایجاد نموده است. [[«تَبَارَکَ»: (نگا: فرقان / 1). «بُرُوجاً»: برجهای دوازدهگانه فلکی. منزلگاههای آسمانی خورشید و ماه (نگا: فرقان / 61، حجر / 16). «سِرَاجاً»: چراغ. مراد خورشید است که منبع نور است (نگا: یونس / 5، نوح / 16). «قَمَراً مُنِیراً»: ماه تابان. ماه روشنیبخش (نگا: یونس / 5، نوح / 16).]] |
|
2917 | 25 | 62 | وهو الذي جعل الليل والنهار خلفة لمن أراد أن يذكر أو أراد شكورا |
| | | خدای رحمان کسی است که شب و روز را (به طور متناوب) جایگزین یکدیگر میسازد، برای (عبرت) انسانی که بخواهد به یاد خدا باشد (و فطرت خداشناسی را در خود بیدار نگاه دارد) یا بخواهد (نعمتهای بیشمار آفریدگارش را) سپاسگزاری کند (و با زنده نگاه داشتن روح شکرگزاری، بر الطاف و انعام خدا در حق خود بیفزاید). [[«خِلْفَةً»: چیزی که به دنبال چیز دیگری میآید. «أَرَادَ أَن یَذَّکَّرَ»: بخواهد به یاد خدا باشد. بخواهد به حکمت خدا و قدرت مطلقه او از روی مشاهده نظام بدیع خورشید و ماه و ابراج آسمانی و ستارگان کیهانی پی ببرد.]] |
|
2918 | 25 | 63 | وعباد الرحمن الذين يمشون على الأرض هونا وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما |
| | | و بندگان (خوب خدای) رحمان کسانیند که آرام (و بدون غرور و تکبّر) روی زمین راه میروند (و تواضع در حرکات و سکنات ایشان و حتّی در راه رفتن آنان آشکار است)، و هنگامی که نادانان ایشان را مخاطب (دشنامها و بد و بیراههای خود) قرار میدهند، از آنان روی میگردانند و به ترک ایشان میگویند. [[«هَوْناً»: آهسته و آرام. مراد با وقار و فروتنانه راه رفتن، و ترک خودخواهی کردن است. مصدر است و در معنی اسم فاعل برای تأکید به کار رفته است. «الْجَاهِلُونَ»: سفهاء. نادانان. «سَلاماً»: درود. مراد سلام متارکه و دوری گزیدن و رویگردانی است؛ نه سلام احوالپرسی و خوش و بش کردن (نگا: قصص / 55).]] |
|