نتائج البحث: 6236
|
ترتيب الآية | رقم السورة | رقم الآية | الاية |
2855 | 24 | 64 | ألا إن لله ما في السماوات والأرض قد يعلم ما أنتم عليه ويوم يرجعون إليه فينبئهم بما عملوا والله بكل شيء عليم |
| | | هان! (ای مردمان!) آنچه در آسمانها و زمین است متعلّق به خدا است. او آگاه است از آنچه شما (هم اینک) بر آن هستید (و چه نوع عقیده و هدف و روشی دارید) و آگاه است از آن روزی که انسانها در آن به سوی او بازمیگردند، و ایشان را از اعمالی که انجام دادهاند آگاه میسازد (و جزا و سزا و پاداش و پادافره کردار و رفتار و گفتارشان را میدهد) و خداوند از هر چیزی آگاه است (و احوال و اوضاع و موافقت و مخالفت و اخلاص و نفاق کسی بر او پنهان نمیماند). [[«قَدْ یَعْلَمُ»: حتماً میداند. حرف (قَدْ) در اینجا برای تحقیق است (نگا: تفسیر آلوسی). «یَوْمَ»: مفعول به و عطف بر (ما) است، و یا عطف بر (أَلآنَ) مقدّر است و تقدیر چنین است: مَآ أَنتُمْ عَلَیهِ الآنَ وَ یَوْمَ. و یا این که ظرف است و معنی چنین میشود: خداوند آگاه است از آنچه شما بر آن هستید، و در روزی که انسانها به سوی او باز میگردند، ایشان را از آنچه کردهاند باخبر میسازد. یادآوری: در این آیه سه بار بر روی علم خدا نسبت به اعمال انسانها تکیه شده است، تا ما متوجّه باشیم که خدا به طور دائم مراقب ما است و چیزی از اعمال پنهان و آشکار ما بر او مخفی نمیماند.]] |
|
2856 | 25 | 1 | بسم الله الرحمن الرحيم تبارك الذي نزل الفرقان على عبده ليكون للعالمين نذيرا |
| | | والا مقام و جاوید کسی است که فرقان، (یعنی جدا سازندهی حق از باطل) را بر بندهی خود (محمّد) نازل کرده است، تا این که جهانیان را (بدان) بیم دهد (و آن را به گوش ایشان برساند). [[«تَبَارَکَ»: والامقام و عظیمالقدر است. پربرکت و افزون خیر است. ماندگار و زوالناپذیر است. این واژه تنها به صورت ماضی به کار میرود و دالّ بر کثرت و زیادت خیر است و معنی تمجید و تعظیم نیز دارد. «الْفُرْقَانَ»: مصدر است و به معنی جدا کردن. در اینجا به عنوان اسم فاعل به کار رفته و به معنی جدا سازنده حق از باطل است. مراد قرآن است.]] |
|
2857 | 25 | 2 | الذي له ملك السماوات والأرض ولم يتخذ ولدا ولم يكن له شريك في الملك وخلق كل شيء فقدره تقديرا |
| | | آن کسی که حکومت و مالکیّت آسمانها و زمین از آن او است، و فرزندی (برای خود) برنگزیده است، و در حکومت و مالکیّت انبازی نداشتهاست، و همه چیز را آفریده است و آن را دقیقاً اندازهگیری و کاملاً برآورد کرده است. [[«قَدَّرَهُ»: آن را اندازهگیری کرده است. آن را آماده کرده است برای همان ویژگی و کاری که خود خواسته است و انجام وظیفهای که بدان واگذار فرموده است و میان اشیاء موازنه برقرار نموده است.]] |
|
2858 | 25 | 3 | واتخذوا من دونه آلهة لا يخلقون شيئا وهم يخلقون ولا يملكون لأنفسهم ضرا ولا نفعا ولا يملكون موتا ولا حياة ولا نشورا |
| | | (مشرکان) سوای خدا، معبودهائی را برگرفتهاند (و به پرستش اصنام و کواکب و اشخاصی پرداختهاند) که چیزی را نمیآفرینند و بلکه خودشان آفریدههائی بیش نیستند، و مالک سود و زیانی برای خود نبوده، و بر مرگ و زندگی و رستاخیز اختیار و توانی ندارند. [[«شَیْئاً»: چیزی را. اصلاً و ابداً. «نُشُوراً»: زندگی دوباره. رستاخیز. حیات بعد از ممات (نگا: عبس / 22).]] |
|
2859 | 25 | 4 | وقال الذين كفروا إن هذا إلا إفك افتراه وأعانه عليه قوم آخرون فقد جاءوا ظلما وزورا |
| | | کافران میگویند: این (قرآن) دروغی بیش نیست که خود (محمّد) آن را از پیش خود به هم بافته است و گروهی او را در این کار یاری دادهاند. آنان واقعاً (با بیان این سخن) ستم و بهتان بزرگی را مرتکب شدهاند. [[«إِفْکٌ»: بدترین دروغ (نگا: نور / 11). «اِفْتَرَاهُ»: سرهم کرده است. ساخته و پرداخته نموده است (نگا: آلعمران / 94، یونس / 38). «قَوْمٌ آخَرُونَ»: گروه دیگری. مراد اهل کتابی است که اسلام را پذیرفته بودند، یا اشخاصی چون عداس، یسار، نصر، ابوفکیهه رومی و ... (نگا: نحل / 103). «جَآءُوا»: عرب واژههای (جَآءَ) و (أَتی) را به معنی (فَعَلَ) یعنی انجام داد، به کار میبرند (نگا: تفسیر أضواء البیان). «زُوراً»: باطل. بُهتان (نگا: حجّ / 30). تنکیر (ظُلْماً) و (زُوراً) برای تعظیم است.]] |
|
2860 | 25 | 5 | وقالوا أساطير الأولين اكتتبها فهي تملى عليه بكرة وأصيلا |
| | | (دربارهی قرآن نیز) میگویند: افسانههای پیشینیان است که (از دیگران) خواسته است آن را برایش بنویسند، و چنین افسانههائی سحرگاهان و شامگاهان بر او خوانده میشود (تا آنها را حفظ کند و به خاطر سپارد). [[«أَسَاطِیرُ»: افسانهها (نگا: أنعام / 25). «اِکْتَتَبَها»: درخواست نوشتن آنها را از دیگران کرده است. آنها را رونویس کرده است. «بُکْرَةً»: سحرگاهان. بامدادان. «أَصِیلاً»: شامگاهان. مراد کفّار از سحرگاهان و شامگاهان، همه اوقات شبانهروز بوده است.]] |
|
2861 | 25 | 6 | قل أنزله الذي يعلم السر في السماوات والأرض إنه كان غفورا رحيما |
| | | بگو: قرآن را کسی فرو فرستاده است که راز آسمانها و زمین را میداند (و گوشهای از این راز را به عنوان معجزه در قرآن گنجانده است تا دلیل بر وحی الهی باشد و انسانها نتوانند حتّی سورهای همچون سورههای قرآن را بسازند و ارائه دهند). بیگمان خدا آمرزگار و مهربان است (و سرکشان و بزهکارانی را میبخشد که برگردند و از دروغگوئیها و پلشتیها دست بکشند). [[«یَعْلَمُ السِّرَّ ...»: اشاره به این است که قرآن ساخته و پرداخته مغز بشر نیست و با کمک این و آن تنظیم نشده است، بلکه تألیف خدا است و معجزه بوده و یکی از اسرار است.]] |
|
2862 | 25 | 7 | وقالوا مال هذا الرسول يأكل الطعام ويمشي في الأسواق لولا أنزل إليه ملك فيكون معه نذيرا |
| | | (محمّد را نیز مسخره میکنند) و میگویند: این چه پیغمبری است؟! او غذا میخورد، و در بازارها راه میرود، (نه شیوهی فرشتگان دارد، و نه روش شاهان. او امتیازی بر دیگران ندارد، چرا که همچون افراد عادی نیاز به تغذیه دارد، و در بازارها برای کسب و تجارت و خرید نیازمندیهای خود رفت و آمد میکند). چرا لااقل فرشتهای به سوی او فرستاده نشده است تا (به عنوان گواه صدق دعوتش) همراه او مردم را بیم بدهد (و در امر تبلیغ رسالت او را یاری نماید و ما هم ایمان بیاوریم). [[«مَا لِهذاَ الرَّسُولِ»: این پیغمبر را چه شده است؟ چرا باید این پیغمبر؟ «لَوْلا»: چرا نباید که؟ این واژه در اینجا برای استفهام است.]] |
|
2863 | 25 | 8 | أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنة يأكل منها وقال الظالمون إن تتبعون إلا رجلا مسحورا |
| | | یا این که گنجی (از آسمان) به سوی او انداخته شود (تا از آن خرج و انفاق کند) و یا این که باغی داشته باشد که از (میوههای) آن بخورد (و امرار معاش کند). ستمگران (کفرپیشه) میگویند: شما جز از یک انسان دیوانه پیروی نمیکنید. [[«کَنزٌ»: گنج. «جَنَّةٌ»: باغ. «مَسْحُوراً»: جادو شده. دیوانه (نگا: إسراء / 47 و 101).]] |
|
2864 | 25 | 9 | انظر كيف ضربوا لك الأمثال فضلوا فلا يستطيعون سبيلا |
| | | (ای پیغمبر!) ببین چگونه برای تو مثلها میزنند (و گاهی تو را جادو شده، و گاهی دیوانه، و زمانی دروغگو، و وقتی تعلیمدیدهی بیگانگان غیر عرب مینامند، و بدین وسیله از راه راست و طریقهی مباحثات و محاجات درست بدر میروند) و گمراه میشوند و نمیتوانند (به سوی جادهی حقیقت و بیان حجّت) راهی پیدا کنند (و بر یک سخن ماندگار بمانند، و هر زمان قولی و هر لحظه نقلی دارند). [[«الأمْثال»: مراد مثالهای بیپایه و اساس و تشبیهات نادرست و ناروا است.]] |
|